جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ویژگی های دولت اسلامی


ویژگی های دولت اسلامی
رهنمودهای قرآن كریم در خودسازی انسان با راهكارهای آن در ساختن جامعه ای برین دقیقاً سازگار و همگون است چون قرآن مطابق كتاب وجودی انسان و زبان فطری اوست و از این رهگذر به خواسته های عالی انسان می اندیشد و به روح او، عواطف او، وجدان و كشش های اخلاقی و انسانی او، شكوفائی می بخشد تا از آن منظر، برایش دنیایی زیبا و مطلوب و پر از نیك بختی بنا كند، همچنانكه نادیده گرفتن پارامترهای وجودی انسان و راهكارهای قرآن در ایجاد یك جامعه اسلامی یا غفلت از آنها، به اساس و زیربنای جامعه مورد قبول، خسارات غیرقابل جبران وارد می كند. در این مقاله به برخی از زمینه های شكل گیری جامعه سالم می پردازیم:
۱) نقش «بینش خداجویی» در ایجاد جامعه سالم قرآن، انسان را به شناخت آفریدگار هستی، پرستش آگاهانه و رعایت قوانین و مقررات فرامی خواند و این مهم ترین اصل است. او انسان رابه سوی خدایی رهنمون است كه آفریننده همه چیز است. آفریدگاری كه دارنده تمامی صفات كمال و جمال و سرچشمه همه والایی هاست و از همه عیب ها و نیازها و نقایص، پاك و پاكیزه است. بهترین اسماء از آن اوست پس آن كس كه به برترین ها ایمان دارد این باورها را باید به منصه ظهور رساند و به شكل شخصی و اجتماعی بروز دهد نوع انسان و جامعه او، باید یك سمت و سو داشته باشد و بنای ساختمان رابه یك انگیزه انجام دهد و آن:
«پرستش اوست» چرا كه «ان هذه امتكم امه واحده و انا ربكم فاعبدون؛ این است آئین شما كه آئینی یگانه است، من پروردگار شما هستم، از این رو ]تنها[ مرا بپرستید.» شرط ایجاد جامعه مطلوب، ازنظر قرآن، عبادت خالصانه خدا و پرستش عارفانه و شورانگیز او و راز و نیاز دائمی و رابطه دوستانه با اوست.
در این جامعه، خواب و بیداری، قیام و قعود، فریاد و سكوت، جهت و هدف، آرمان و برنامه، حركت و توقف، اقتصاد و فرهنگ عرفان و تكنیك، تربیت و تمدن، تغذیه و تنفس و... همه و همه رنگ خدایی دارد جامعه شكلی به خود گرفته كه در یك كلمه، انسجام توحیدی دارد از این رو از هرگونه سوداگری، فریبكاری، تحمیل و تحمیق، استبداد و خودكامگی، بهره وری ابزاری و تخدیری، استعمار و استثمار، و از همه مهم تر ریا و ظاهرسازی و چاپلوسی كه فرزند خلف استعباد است حقیقتاً به دور است چراكه در این جامعه امری كه در متن زندگی افرادش وجود داشته باشد ولی عبادت خدا نباشد وجود ندارد.
مركز دائره، پرستش خدا و عشق به اوست و تمامی شعاع ها به او ختم می شود هرچه این علاقه ها به او بیشتر و عشق ها افروخته تر باشد شكوفایی و طراوت جامعه بسوی بهترین ها محسوس تر خواهد بود.
۲) خردورزی
انسان موجودی خردمند و برخوردار از شعور و اندیشه است. خردورزی خمیرمایه وجودی او و مهم ترین امتیاز وی بر جانوران است. این موهبت خدادادی به او قدرت ارزیابی، مقایسه و انتخاب می دهد آنجا كه قرار است بذر نهاد نیكویی در گستره خاكی ریخته شود انسان متفكر است كه به اتكا نیروی خرد خویش، بهترین را انتخاب كرده و می پسندد «پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا می دهند و بهترین آن را پیروی می كنند اینانند كه خدایشان راه نموده و اینان همان خردمندانند» در این آیه شریفه ضمن ارائه سخن ها و طرح ها و... كه وجودشان ضروری می نماید از انسان هایی ستایش شده كه قدرت سنجش و ارزیابی دارند و بر آن اساس بهترین ها را می گزینند اگر جامعه ای دیدیم كه نور خرد در آن پرتوافشانی كرده و ملاكات و اولویت ها براساس منطق و خرد شكل گرفته و موانع و زنجیرهای پیدا و ناپیدا اندیشیدن برطرف شده و سدهای امكانات رشد عقلی و فكری و معنوی و مادی درهم شكسته، در تعالی و بالندگی آن جامعه نباید تردید كرد چراكه در این حال یكی از ویژگی ها و شروط این جامعه تحقق یافته است. و این نكته غیرقابل تردید است كه جامعه فاقد خرد و شرط خردورزی جامعه ای راكد و سرد و مرده است.
جامعه بدون تفكر، جامعه ای است در آن حركت، ابتكار، پویایی، اختراع، اقتباس، تولید و نواندیشی و تعالی راه ندارد و این جامعه فرجامی جز انحطاط و سقوط نخواهد داشت. انسانی كه در مرحله عقلانیت عملی، آنگاه كه هدف های زندگی را در خود دانست و وقتی هدفی را برگزید تنها درپی وسایلی برود كه او را زودتر، مطمئن تر و بدون عواقب به هدف برساند و در راه رسیدن به آرمان خویش از سخن بدون پیچیدگی و ابهام و ایهام بهره جست، آگاهانه در تشكیل جامعه مطلوب گام برداشته به آن صورت بخشیده است. قرآن كریم به عنوان منبعی كامل برای ارائه طرح ها خودسازی و جامعه سازی بطور كلی است كه تحقق دقیق و جامع راهكارهای آن مدیون ژرف نگری اندیشمندان، زمان و شیفتگان خردمند و تلاشگران خستگی ناپذیر است كه آرزویی جز برپا نمودن جامعه توحیدی ندارند از این رهگذر است كه این كتاب آسمانی عمدتاً انسان ها را به ابعاد گسترده تعقل فرامی خواند.
در آیاتی، انسان ها را به خرد فرا خوانده و به ارزش آن گوشزد می نماید: افلا تعقلون... یا یعقلون... یا یتفكرون و... در قرآن فراوان است. و آیاتی كه جامعه را به خردمندی و خردورزی و ژرف نگری دعوت می كند. آیاتی كه از عدم تعقل و تفكر، سخت انتقاد می كند. و آیاتی كه از خردمندان به گونه ای وصف ناپذیر تجلیل می كند و آیاتی كه آموزش و پرورش و پالایش و خودسازی و رشد عقلی را فلسفه بعثت ها می داند.
۳) علم گرائی
جامعه موردنظر قرآن، بدون فرهنگ و دانش آدمی محقق نمی شود. جامعه ای است كه فراگرفتن دانش و كسب آگاهی در آن رسالت و دریافت و تعمیم فرهنگ یك مسئولیت و عبادت ارجمند و فریضه است. برای آموزش در كنار پرورش نه محدودیت زمانی طرح است و نه مرز مكانی. همه جا در حكم آموزشگاه و همه یا آموزگارند یا دانش آموز وپژوهشگر این جامعه، دانش و حكمت را گمشده خویش می داند. و هماره به سان صیادی در پی صید این مروارید گرانبهاست. جامعه ای كه به علم و آگاهی و دانشوران و دانش پژوهان و صاحبان قلم و اندیشه بها می دهد و به فرهنگ عمومی مردم شدیداً حساسیت به خرج می دهد و برای گسترش آن و حذف زوائد و كاستی ها و كج اندیشی ها، رهنمودهای شایسته ارائه می دهد و در آن ارزش علم به حدی است كه قلم دانشمندانش از خون شهیدانش برتر و یك ركعت نماز انسان آگاه برتر از هزار ركعت نماز مردم عامی و عادی ارزیابی می شود.
در این جامعه، پس از نعمت حیات و زندگی، دانش و آگاهی در صدر برنامه های دیگر قرار دارد و در بعد فرهنگی به هرچه آداب و سنن و عادات ناپسند است خط بطلان كشیده و اگر قابلیت اصلاح دارند نظریه اصلاحی و الا طرح نو می اندازد تقلید كوركورانه از آباء و اجداد را مردود می داند و پیروی از اشراف و مترفین و زورگویان سخت مورد انتقاد قرار داده، به دلیل آزادگی و استقلال انسان، انسان ها را همدوش یكدیگر و برابر دانسته و عبودیت آنها را برای غیر خدا شدیداً محكوم می نماید.
۴) پژوهش محوری
لازمه یك جامعه محبوب، تحقیق و پژوهش و وجود پژوهشگران در عرصه تحقیق است این جامعه با قشری گری و ساده اندیشی و ظاهرسازی بیگانه است از ویژگی های برجسته جامعه مترقی آن است كه از اعضاء و افراد خویش مصرانه می خواهد كه در پژوهش های فردی و گروهی ملی و منطقه ای و جهانی، پیشگام و پیشتاز بوده و به نگرش های سطحی و ساده بسنده نكنند بلكه به همه پدیده ها، موضوعات، برنامه ها و رخدادها محققانه بنگرند و با ژرف نگری و بردباری در انتشار پیامدهای پربار آن بنشینند. حقایق را از دل متون و درون عناصر و رخدادهای تاریخ بیرون كشند امام علی(ع) فرمود: بر شما باد به فهم و دریافت عمیق، نه بسنده نمودن به حرف و بیان سطحی و ظاهری.» و در كلامی دیگر فرمود: «درك عمیق یك مطلب و دریافت درست یك درس زندگی ساز برای فرد و جامعه و مدیریت آن، برتر از بیان هزار حدیث و درس، بدون دانستن و تعمق است.» و امام صادق(ع) فرمود: ای فرزندان من! جایگاه و منزلت شیعیان ما را از روی شناخت و درك آنها بشناسید. پس شناخت همان درایت برای روایت است و بواسطه درایت، مؤمن به بالاترین درجات ایمان راه می یابد.
۵) حق جوئی
برخی انسان ها مطلق گرا و متحجرند و برخی گروه گرا، برخی دنباله رو و در چنگال آفت تبعیت و تقلید بی چون و چرا از دیگران و ذوب شدن در چهره ها و یا حزب ها و سازمان ها، در جامعه محبوب قرآنی این انسان ها جا ندارند انسانی است حق جو و آزاده. نه اسیر قشری گری است و در كمند خرافه و تقلید كوركورانه. نه مطیع غیرحق است تا گرفتار اطاعت و چاپلوسی چاكر منشانه از نهادهای قدرت باشد و نه مانع انتقاد، پرسشگر، ناظر، ناقد و انتقادپذیر. چون به دنبال حق است در مباحثه و مناظره در پی واكنش خشونت و ابزار چوب و چماق و ایجاد ضرب و شتم و ناسزا و طراح اتهام و تعصب و پرونده سازی نیست حق بر منافع شخصی او پرتو افكنده و غیر حق به هر دلیلی در نظر او كوچك است مؤمن در جامعه ایرانی از پوشش و كتمان حق به هر عنوانی، نهی شده است «ولا تلبسوا الحق بالبنطل و تكتموا الحق و انتم تعلمون»
۶) آزادمنشی
در بسیاری از جوامع بشری با وجود شعارهای پرزرق و برق دانش دوستی، فرهنگ پروری و خردورزی، شیوه ای را پذیرفته اند كه هماره عقل و فكر و دانش و دانشگاه و مراكز علمی و حتی كانون های مذهبی دستخوش انواع تنگناها و محدودیت هاست و مآلاً در خدمت قدرت و زیر سلطه قدرتمندان و ثناخوان زورمندان، آرایشگر چهره كریه استبدادگران و پایمال نمودن حقوق آدمیان می باشد چون علم هست ولی مردانگی و آزادی نیست پیامدهای علمی در راستای توجیه بیداد است و دانشمندان جیره خوار سفره اربابان دنیاپرست و شهوتران، جامعه مطلوب، از این بلاها مبرا است. پاك و پیراسته است.
در آن جامعه گرفتار و نوشتار آزادمنشانه و رفتار انتقادی و شجاعانه در عین حال خیرخواهانه یك سلوك است. امام علی(ع) در آن جامعه كوچك و مطلوب خود كه پی ریزی می شد فرمود: «با من و حكومت من آن گونه كه با رهبران خودكامه و زورمدار سخن گفته می شود سخن نگوئید و چنان كه در برابر استبدادگران خشونت كیش و تندخو، از بیان دردها و رنج ها و حقایق تلخ دم فرو می بندند و خودداری می ورزند، از بیان حقیقت و نقد و نظارت و محاسبه كناره نجویید... و از بیان سخن حق و یا ارائه رأی و نظر عدالت آمیز و مشورت دهی خودداری نورزید.» و در كلامی دیگر فرمودند:
«من هرگز خوش نمی دارم كه شما دشنام گو و بدزبان باشید، اما اگر از كردار زشت و ظالمانه آنان (دشمن) با رعایت ادب و معیارهای اخلاقی و انسانی سخن گوئید و آنان را همان گونه كه هستند وصف كنید، این شیوه و این كار به درستی و آزادمنشی نزدیك تر و در بیداری و عذرخواهی رساتر است.
شما به جای دشنام و افراط كاری بجاست كه بگویید: پروردگارا! ما و آنان را از كشته شدن رهایی بخش و میان ما و آنان صلح و سازش پدیدآور و آنان را از بیراهه روی و تعصب ورزی و تعصب انگیزی به راه راست راهنما باش تا آن كسی كه حق را نمی داند، بشناسد و آن كسی كه بر كینه توزی و دشمنی پای می فشارد و به خود سری و بیداد آزمند است باز ایستد و حقوق و آزادی مردم را به رسمیت شناسد.» و این سرور آزادگان امام حسین(ع) است كه در مقابله با دشمنان، آنگاه كه او را به ذلت می خواندند فرمود: فرزند زن بدكاره بین كشته شدن و دست ذلت دادن، مخیر كرده است و در این هنگام سرود جاویدان «هیات منا الذله » را سر داد و این كلام امام(ع) در تاریخ آزادمنشی مردان بزرگ ثبت شد.
همو كه در بحبوحه جنگ و در نهایت تنهایی و بی كسی، وقتی مشاهده كرد كه دشمن به طرف خیمه های زنان و بچه ها هجوم می برد منشور جاوید مردانگی و آزادمنشی خود را فریاد زد كه: «ای طرفداران ابوسفیان وای بر شما. اگر دین ندارید و به معاد معتقد نیستید لااقل در دنیا خود آزاده مرد باشد.» و پیشوای آزادمنشان جهان جامعه علوی به گروهی از مردم یكی از شهرهای مرزی كه با دیدن آن آزادمرد روزگاران، پیاده شده و به نشان گرامیداشت و احترام به وی، پیشاپیش مركبش می دویدند فرمود:
«این كار حقارت آمیز چه بود كه انجام دادید؟ پاسخ دادند رسم ادب و احترام است و ما این گونه زمامداران و بزرگان خود را در مراسم استقبال و بدرقه بزرگ می داریم. امام فرمود: به خدا سوگند كه امیران شما از این كار حقارت بار شما، سودی نمی برند و شما نیز در این جهان، این گونه خود را به رنج و ذلت می افكنید و در سرای آخرت نیز جز شقاوت و بدبختی نخواهید دروید.»
۷) تلاشگری
از ویژگی های جامعه مطلوب قرآنی، عمل همراه ایمان است. در قرآن ایمان همواره كنار عمل صالح مطرح است شده است و این دو یك مجموعه ناگسستنی بوجود می آورند چنین جامعه ای چون جوامع و حكومت های ظاهرساز و خودكامه نیست تا میان شعار و عمل، گفتار و كردار، ادعا و واقعیت از زمین تا آسمان و از كفر تا ایمان فاصله بیندازد ایمان بدون عمل بی ثمر است و هركس به اندازه عمل خویش، ارزش دارد «برای انسان چیزی جز تلاش و عملش نیست» برای تحقق جامعه ای سالم مؤلفه تلاش ضرورت دارد در همین راستاست كه قرآن كریم كراراً و در ابعاد متعددی از ایمان به همراه عمل صالح نام می برد «به یقین آن كسانی كه ایمان آورده و كارهای شایسته انجام داده و به سوی پروردگارشان آرامش یافتند...»
«بی تردید كسانی كه ایمان آوردند و كارهای شایسته انجام دادند آنان همان بهترین آفریدگان اند...» «به روزگار سوگند! كه انسان در زیانكاری است مگر كسانی كه ایمان آورده و كارهای شایسته انجام داده و...»
نویسنده:ابوالفضل یغمایی
منبع:www.maarefquran.com
منبع : خبرگزاری فارس