پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


چرا برنامه‌ریزی‌ها بی‌نتیجه می‌مانند؟!


چرا برنامه‌ریزی‌ها بی‌نتیجه می‌مانند؟!
برنامه‌ریزی یکی از مهمترین ارکان جوامع بشری است که گرایش به آن از حدود بعد از جنگ جهانی دوم در میان کشورهای جهان رونق یافت. امروزه پس از گذشت بیش از نیم قرن از شناسایی و به کارگیری این مفهوم در کلیه عرصه‌های دانش بشری، مفهوم برنامه‌ریزی با برخی از واژه‌های اساسی و کلیدی مورد استفاده در مدیریت جوامع تلفیق شده است. امروزه مفاهیمی همچون توسعه و توسعه یافتگی، رشد و پیشرفت در فعالیت‌ها،‌ کیفیت‌بخشی به امور، بهبود فرایندها و سایر مفاهیم نظیر آن بدون برنامه‌ریزی معنایی نخواهند داشت. تاکنون بسیاری از کشورهای جهان توانسته‌اند با اتکا به این ابزار قدرتمند (برنامه‌ریزی) نه تنها در صدد رفع مشکلات عدیده خود در بخش‌های مختلف جامعه برآیند،‌ بلکه مسیر توسعه و پیشرفت را در مقایسه با سایر کشورهای جهان برای خود هموار نموده و با سرعتی بیشتر و در زمان کوتاه‌تری به اهداف و مقاصد خود برسند و از این نظر نیز الگوی مناسبی برای کشورهای عقب‌افتاده و در حال توسعه قلمداد گردند.
برنامه‌ریزی‌ها از نظر سطح و دامنه و نحوه اجرا حائز تفاوت‌های فاحشی هستند. مثلا برنامه‌ریزی‌ها از نظر زمان اجرا به برنامه‌ریزی‌های درازمدت، میان مدت و کوتاه مدت طبقه‌بندی می‌شوند و همچنین برنامه‌ها را می‌توان از نظر سطح و دامنه عمل آن به برنامه‌های کلان،‌ خرد، ملی، جامع و برنامه‌های ویژه دسته‌بندی نمود. هریک از برنامه‌های معرفی شده متناسب با نوع هدف برنامه‌ریزی و شرایط موجود مورد استفاده و کاربرد قرار خواهند گرفت.
بعد از جنگ جهانی دوم که موضوع برنامه‌ریزی مورد عنایت قرار گرفت و تلاش‌های فراوانی صورت پذیرفت تا کلیه فعالیت‌های جامعه را تحت پوشش قرار دهد،‌ رویکردهای مختلفی در برنامه‌ریزی اعمال گردید. یکی از این رویکردها، تفکیک برنامه‌ریزی‌ها در بخش‌های مختلف جامعه مانند اقتصاد، صنعت، خدمات، کشاورزی، آموزشی و ... بود. در این میان برنامه‌ریزان و متخصصان متوجه شدند که برنامه‌ریزی آموزشی در کنار سایر برنامه‌ریزی‌های موجود از اهمیت قابل توجهی برخوردار است و جایگاه آن تا حدی است که می‌توان از آن به عنوان کلیدی برای توسعه یافتگی کشورها یاد نمود. مطالعات و پژوهشهای دانشمندان برجسته‌ای همچون سونیلسون، ادینگ، الوین، هاربیسون و مایرز همگی به نوعی تائید این مطلب بود که بین توسعه آموزشی و توسعه یافتگی کشورها ارتباط معناداری برقرار است و همبستگی زیادی بین این دو مفهوم وجود دارد. به صورتی که تا به امروز دانش بشری نه تنها این موضوع رانفی ننموده بلکه هزینه‌های آموزشی را با عنوان سرمایه‌گذاری‌های آموزشی معرفی کرده و سعی در ترغیب دست‌اندرکاران توسعه جوامع در گرایش به تخصیص اعتبار بیشتر به بخش آموزش می‌نماید. این در شرایطی است که انتظار از آموزش نیز در بین افراد جامعه دستخوش تحولاتی شده و آموزش که روزی دسترسی به آن برای تعداد زیادی از مردم امری محال و غیرممکن می‌نمود، امروزه باتوجه به منشور جهانی حقوق بشر و قوانین اساسی کشورها به عنوان یک حق مردمی مطرح شده و روز به روز دامنه آن در زندگی روزمره درحال افزایش است. به شکلی که کلیه عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی متاثر از برنامه‌‌ریزی‌های آموزشی فعال خواهند بود و هماهنگی بیشتر بین هریک از این بخش‌ها با بخش آموزشی تضمینی برای حصول به اهداف تلقی خواهد شد.
با القای تفکر برنامه‌ریزی‌ برای توسعه کشورها، برنامه‌ریزی آموزشی به عنوان یک برنامه مشخص و مهم در هر جامعه‌ای معرفی شده که تلاش می‌گردید عرصه‌های مختلف جامعه با آن هماهنگ شود. گذشت زمان و موضوع شناسایی بیشتر ابعاد برنامه‌ریزی نیز تحولات مختلفی را در نگاه به برنامه‌ریزی آموزشی از دیدگاه دست‌اندرکاران ایجاد نمود. این تغییر دیدگاه‌ها نسبت به برنامه‌ریزی‌ آموزشی به ترتیب عبارتند از:
۱) توجه به برنامه‌ریزی آموزشی به عنوان آگاهی (بعد از جنگ جهانی دوم)
۲) توجه به برنامه‌ریزی آموزشی در سطوح ویژه و خرد
۳) توجه به اصل جامعیت و به هم پیوستگی فعالیت‌ها در برنامه‌ریزی‌ آموزشی
۴) توجه به رعایت اصل مداومت، ارزیابی و اصلاح در برنامه‌ریزی آموزشی
۵) توجه به رعایت اصل هماهنگی برنامه‌ریزی آموزشی با برنامه‌ توسعه‌ کشورها
۶) توجه به رعایت اصل بهبود کیفیت آموزش و پرورش
۷) توجه به برنامه‌ریزی‌ آموزشی درازمدت
امروزه موضوع به کارگیری فناوری‌ها نیز روی نحوه، کیفیت، زمان،‌ دامنه و گستره برنامه‌ریزی‌های آموزشی‌ تاثیر فراوان دارد و شاید بتوان آن را به عنوان رویکرد جدیدی تحت عنوان “توجه به کاربرد فناوری‌ها در برنامه‌ریزی آموزشی” مطرح نمود.
در کشور عزیزمان ایران که در منطقه خاورمیانه و آسیا یکی از کشورهای پیشگام در برنامه‌ریزی بوده است،‌ از سال ۱۳۲۵ با تاسیس سازمان برنامه، تفکر برنامه‌ریزی در کشور تقویت یافت به شکلی که برای سال‌های ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۴ اولین برنامه‌ عمرانی کشور پایه‌ریزی و اجرا گردید. این برنامه برای هفت سال و در کلیه سطوح تهیه و تدوین گردید. پس از آن نیز یک برنامه هفت ساله دیگر برای سال‌های ۱۳۴۱ - ۱۳۳۴ و بعد از آن برنامه‌های ۵ ساله عمرانی طراحی و اجرا گردید که اکنون برنامه چهارم آن در کشور در حال اجراست.
با بررسی اجمالی برنامه‌های توسعه کشور بویژه از بدو انقلاب اسلامی و تمرکز بر روی برنامه‌ریزی آموزشی و نحوه اجرای آن در کشور، ملاحظه می‌گردد که مشکلات متعددی در حصول به اهداف آموزشی و به تبع آن حصول به اهداف برنامه‌های توسعه وجود دارد. در این بخش تمرکز صرفا روی خود برنامه‌ریزی است و ضرورت اینکه برنامه‌ها برای عملیاتی شدن نیازمند بسترها و امکانات و منابع متعددی می‌باشند که عدم تحقق هریک، آسیب‌های مختلفی را در اجرای برنامه ایجاد خواهند نمود. در این بخش به دنبال یافتن پاسخ مناسبی برای این سوال هستیم که “چرا برنامه‌ریزی‌های آموزشی به اهداف از پیش تعیین شده نمی‌رسند؟” بدیهی است که مشکلات مطرح شده در این بخش‌ تنها مختص کشور ما نبوده. اما با شناسایی آنها می‌توان اقدام به تهیه برنامه‌های آموزشی مناسب‌تری نمود.
از میان مشکلات متعددی که دراجرای برنامه‌ریزی‌های آموزشی مورد شناسایی قرار گرفته، می‌توان آنها را در دو دسته مشکلات برنامه‌ریزی آموزشی در حوزه کلان کشور و مشکلات برنامه‌ریزی در حوزه خاص آموزش و پرورش طبقه‌بندی نمود.
● مشکلات برنامه‌ریزی در حوزه کلان عبارتند از:
ناهماهنگی و گسیختگی برنامه‌ها در بخش‌های مختلف در سطح کشور، کمبود اطلاعات دقیق و صحیح مناسب برای برنامه‌ریزی، اعمال تغییرات سریع در سیاست‌ها و منابع بویژه در سطح مدیران، وسعت و گستردگی نیازهای آموزشی جامعه در ازای قلت منابع تخصیص یافته، جوانی جمعیت و لزوم ارائه آموزش‌های رایگان، فاصله زیاد بین و ضعیت موجود تا وضع مطلوب و صرف انرژی زیاد برای حصول به اهداف تعیین شده، گرایش بیش از حد به زندگی شهری و شهرنشینی.
عدم توجه به نتایج ارزیابی‌ها و پژوهش‌ها و اعمال آن برای اصلاح برنامه‌های آموزشی.
لازم به یادآوری است هرچند برخی از این مشکلات مختص سال‌‌های اول ورود برنامه‌ریزی آموزشی در کشور بوده، اما هنوز کم و بیش تاثیرات آن در برنامه‌های آموزشی مشهود بوده و روند تنظیم برنامه‌های آموزشی و اجرای آن را متاثر خواهد نمود.
این مشکلات نشان می‌دهد که باوجود گرایش به برنامه‌ریزی در کشور در کلیه ابعاد با سابقه‌ای در حدود نیم قرن، گستردگی کشور، حجیم بودن جمعیت لازم‌التعلیم، زیاد بودن منابع و امکانات مورد نیاز اجرای برنامه‌های توسعه را به سمت اجرای ناهماهنگ هدایت نموده است. بنابراین همچنان این گونه احساس می‌شود که برنامه‌ریزی‌های آموزشی در سطوح کمی، حداکثر خود را ملزم به رعایت استانداردهای تعیین شده نموده‌اند و در سطوح کیفی همچنان برنامه‌ریزی‌ها به صورت موردی ارائه می‌شوند که هدف آن مشکل‌گشایی در سطوح فردی است.
● مشکلات برنامه‌ریزی در حوزه آموزش و پرورش
در سطح آموزش و پرورش باتوجه به اینکه گسترده‌ترین سازماندهی و نیروی انسانی و بیشترین انتظارات در سطح جامعه را حائز بوده همچنان مشکلات پیچیده‌ای از نظر برنامه‌ریزی آموزشی و اجرای آن وجود دارد. برخی از این مشکلات ناشی از مشکلات سطح کلان است که قبلا به آن اشاره شد. اما برخی دیگر مربوط به درون حوزه آموزش و پرورش کشور است که باتوجه به ویژگی‌های آن با هیچ نهاد و سازمان دیگری در کشور قابل مقایسه نمی‌باشد. نهاد آموزش و پرورش در کشور با بیش از حدود یک میلیون نفر پرسنل، بیش از حدود یکصد و بیست هزار واحد آموزشی و گستردگی غیرقابل تصور آن در اقصی نقاط کشور، بزرگترین سازمان رسمی این کشور است که بعضا متناسب با شان آن از امکانات، اختیارات و منابع مورد نیاز و کافی بهره‌مند نبوده است. برخی از مشکلات مربوط به برنامه‌ریز‌یهای آموزشی در داخل آموزش و پرورش به قرار ذیل می‌باشند؛
۱) برنامه‌ریزی‌های آموزشی از جامعیت و هماهنگی لازم با برنامه‌های فرادست برخوردار نیستند
۲) برنامه‌ریزی‌های آموزشی از هماهنگی لازم با برنامه‌های همردیف و برنامه‌های زیردست برخوردار نیستند
۳) اعتبار برنامه‌ریزی‌های آموزشی یا تعدیل می‌گردند و یا به موقع در ‌اختیار قرار نمی‌گیرند
۴) برنامه‌ریزی‌های آموزشی به دلایل متعدد به موقع اجراء نمی‌شوند (عدم رعایت زمان‌بندی اجرایی)
۵) امکانات و منابع و تجهیزات مناسب در اختیار برنامه آموزشی قرار نمی‌گیرد
۶) منابع انسانی قوی و متناسب با برنامه‌ریزی آموزشی در اختیار قرار نمی‌گیرد
۷) بستر فرهنگی و اجتماعی لازم برای اجرای برنامه‌ریزی آموزشی یا فراهم نمی‌گردد و یا مورد عنایت قرار نمی‌گیرد
۸) توجه به سیاست‌زدگی به جای سیاست‌محوری آموزشی در برنامه‌ریزی‌های آموزشی
۹) در اولویت‌ قرار نگرفتن برخی برنامه‌ریزی‌های آموزشی مورد نیاز نه تنها در حوزه داخلی بلکه در حوزه‌های بیرون از آموزش و پرورش
۱۰) عدم اختصاص مدیریت اجرایی مجرب و ماهر به برنامه‌‌های آموزشی.این مشکلات در کنار سایر مشکلات که ذکر آن نرفت موضوع برنامه‌ریزی را در حوزه آموزش و پرورش تهدید می‌نمایند که در این مقال به دلیل ملموس بودن بسیاری از این موارد از ذکر آمار و ارقام خودداری می‌گردد. برخی از مشکلات به دلیل ضعف در نحوه عملکرد و یا اختصاص منابع و امکانات و عدم رعایت اصول برنامه‌ریزی اتفاق می‌افتد.
اما به نظر می‌رسد که برخی مشکلات ناشی از عدم درایت دست‌اندرکاران و عدم ایجاد بستر مناسب فرهنگی و نگرشی بوده است. باید توجه داشت که باتوجه به افزایش جمعیت تحت پوشش ثبت‌نام که در سال‌های اخیر با آن مواجه بوده‌ایم در آموزش و پرورش موضوع صرفه‌جویی هزینه‌های آموزشی باید جای خود را به سرمایه‌گذاری آموزشی و استفاده بهینه از امکانات و منابع آموزشی بدهد و این مهم تحقق نخواهد یافت مگر آنکه اندیشه و فرهنگ و نگرش آن در ذهن دست‌اندرکاران بویژه مدیران ارشد جامعه ایجاد و تقویت شود. باید پذیرفت که اگر در گذشته تنها آموزش و پرورش مسئول آموزش جمعیت گروه سنی ۶ تا ۱۸ سال در جامعه بوده است، امروزه به دلیل حضور تکنولوژی و دسترسی آسان، آموزش از مسیرهای مختلف در اختیار دانش‌آموزان و افراد جامعه قرار می‌گیرد. امروزه همه نهادها و سازما‌ن‌ها و ارگان‌های دولتی و غیردولتی به نوعی در کنار آموزش و پرورش به تامین بخشی از نیازهای آموزشی می‌پردازند. ذکر این نکته بیش از پیش مورد توجه است که آینده را انسان‌ها می‌سازند و انسانها نیز توسط آموزش و پرورش ساخته می‌شوند پس آموزش و پرورش آینده‌ساز جامعه خواهد بود اما باید توجه نمود که این آینده‌سازان بدون هماهنگی و ایجاد هم‌فهمی و هم‌افزایی هیچ معنا و مفهومی نخواهد داشت و به نوعی تنها به معنای جزیره‌ای عمل کردن است.
“آموزش و پرورش فعالیتی است مداوم، جامع و برای همه، جهت رشد و تکامل انسانی، غنی سازی فرهنگ و تعالی جامعه “بنابراین بدون در نظر گرفتن ایجاد زمینه‌های فرهنگی ایجاد این تفکر که همه باید موفقیت‌های فردی و اجتماعی خود را مرهون نظام آموزشی بدانند یک ضرورت در جامعه است. (البته نه به صورت شعاری بلکه در عمل و هیچ تعارفی هم نباید وجود داشته باشد) بنابراین اولین گام برای رفع مشکلات نامبرده شده، ایجاد اعتقاد و باور در مدیران ارشد و مسئولین نظام و وزیران و همه آحاد جامعه و فرهنگ‌سازان در آنان است. فراموش نکنیم هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که نظام آموزشی کشور، نظامی بدون نقص و بدون اشکال است. اما باید توجه کنیم که بدون آموزش، مسیر توسعه و پیشرفت هیچ گاه میسر نخواهد بود. پس هرگاه این مقوله بیشتر مورد عنایت و توجه قرار گیرد دستیابی به اهداف توسعه بیشتر مورد حصول خواهد بود و این موضوع باید به عنوان یک اصل در محور تفکر دست‌اندرکاران در هر بخشی از این جامعه قرار گیرد. رسیدن همه افراد جامعه به این مطلب نقطه آغاز تحول آموزشی ما در کشور خواهد بود.
رحیم آصفی املشی
کارشناس ارشد برنامه‌ریزی آموزشی
منبع : روزنامه رسالت