چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

انتخابات ریاست جمهوری دهم و ائتلاف


انتخابات ریاست جمهوری دهم و ائتلاف
ائتلاف‌ها ی سیاسی اصولا بین احزاب و گروههای سیاسی رسمی و نشانه‌داری انجام می‌پذیرد که وزن و جایگاه آن‌ها در معادلات سیاسی روشن و قابل اندازه‌گیری است. ائتلاف بین افراد یا گروههایی که برای همه یا برخی از آنان تعریف روشن و قابل احصاء از میزان اثرگذاری در روندهای سیاسی نیست، فاقد معنی و امکان است. زیرا ائتلاف عبارتست از اجماع تعدادی گروههای سیاسی بر سر اهداف یا هدف مشخصی که بر اساس آن از یک سو سهم هر گروه از میزان فعالیت برای رسیدن به هدف، و از سوی دیگر سهم آن از منافع و دستاوردهای حاصل از پیروزی احتمالی تعیین می‌شود. این سهم‌بندی نیز بر اساس توان مالی، ابزاری و تشکیلاتی هر گروه و میزان اثرگذاری آن بر افکار عمومی و فرایندهای سیاسی است. مهمترین شاخص برای تعیین وزن و جایگاه هر حزب و گروه سیاسی، میزان آراء و نهایتا تعداد نمایندگانی است که به مجلس می‌فرستد. به همین دلیل هم عمدتا ائتلاف‌ها در نظام‌های پارلمانیستی غیرریاستی پس از انتخابات مجلس و بین فراکسیون‌های حزبی پارلمانی انجام می‌گیرد و طی آن سهم هر حزب عضو ائتلاف در کابینه، مناسب با تعداد نمایندگان آن حزب تعیین می‌شود. این امر مقتضی حزبی بودن انتخابات و قانون انتخابات است.
بدون قانون انتخاباتی که در آن نقش و سهم احزاب در رقابت‌های پارلمانی معلوم باشد، امکان برآورد دقیق و روشن از جایگاه و میزان اثرگذاری احزاب فراهم نخواهد شد. حتی در ائتلاف‌های پیش انتخاباتی نیز سهمیه‌ها بر اساس عملکردهای پیشینی احزاب و گروهها و میزان بسیج افکار عمومی و تعداد نمایندگان حزبی آنان در دوره‌های گذشته مشخص می‌شود.
اما در جامعه ایران که فاقد قانون انتخابات حزبی است و نقش احزاب در رقابت‌های سیاسی و انتخاباتی، روشن و تعریف شده نیست، رقابت‌ها عمدتا بین جناح‌های سیاسی که طیفی از افراد، گروهها، نهادها و جریان‌های سیاسی را تشکیل می‌دهد اتفاق می‌افتد. در این فرآیند، افکار عمومی به شدت سیال و ناپایدار است و امکان بسیج افکار عمومی شکل‌دهی پایدار آن توسط احزاب، در حداقل ممکن است. به همین دلیل در جامعه ایران، احزاب بجای بسیج انتخاباتی و تشکیل سازمان رأی پایدار، سعی در سوار شدن بر امواج افکار عمومی که در هر مقطع به شکلی درمی‌آید، دارند و تلاش می‌نمایند به طور موضعی و فصلی از موج ایجادشده حداکثر بهره‌برداری را بنمایند. افکار عمومی هم در جامعه ایران به دلایل تاریخی، عمدتا متأثر از فرهنگ نفی و ملاحظه نیمه خالی لیوان است و حلقه معیوبی را تشکیل داده است که مستمرا شدید و بازتولید می‌شود، زیرا بازیگران سیاسی نیز مجبورند برای بسیج و سوار شدن بر امواج آن، به روش نفی و بزرگنمایی کاستی‌ها و دامن زدن به مطالبات عمومی متوسل شوند.
به دلایل ذکر شده سخن گفتن از ائتلاف گروهها و احزاب در جامعه ایران ـ به معنی واقعی و درست کلمه ـ فاقد معنی و موضوعیت است. در این جامعه، همه چیز به سهم و اثرگذاری جناح‌های سیاسی ـ نه احزاب و گروهها ـ و عمدتا دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا تقلیل یافته است. در این جناح‌ها نیز طیفی از احزاب و گروههای فعال، نیمه فعال و غیرفعال به علاوه افراد، شخصیت‌ها و جریان‌های غیرحزبی فعال و نیمه فعال حضور دارند که وزن هیچ یک از آن به روشنی مشخص نیست.
۱) همه چیز به صورت کلی، عرفی، مبهم و غیرشفاف مورد قضاوت قرار می‌گیرد. در چنین حالتی سازوکار وحدت و ائتلاف جناحی (نه حزبی) عمدتا در چارچوب شخصیت‌های سیاسی مؤثر به ویژه کسانی که از مقبولیت بیشتری برخوردارند، شکل می‌گیرد. به بیان دیگر شیخوخیت سیاسی مؤثرترین و عملی‌ترین سازوکار ایجاد وحدت و ائتلاف است. به وضوح آشکار است که چنین سازوکاری از حداقل شرایط و اقتضائات پیشینی و پسینی ائتلاف‌های واقعی و کارآمد برخوردار است.
۲) فقدان نهادهای پایدار و توانمند سیاسی، فقدان نهادهای اجماع‌سازی سیاسی و وجود فرهنگ و رفتارهای توده‌گرا و ضدحزبی و تشکیلاتی، عرصه سیاست جامعه ایران را علیرغم ظرفیت‌های سرشار آن، بی‌هنجار (آنومیک) و حتی ناهنجار نموده است. سه نمونه از این خصلت بی‌هنجاری و ناهنجاری سیاسی عبارتست از:
الف) بروز و ظهور ناگهانی و غیرمنتظره برخی افراد و جریان‌های فاقد پیشینیه روشن و تجربه‌شده و امکان بهره‌برداری آنان از افکار عمومی سیال و سرگردان که نمونه بارز آن در انتخابات ریاست جمهوری نهم مشاهده شد.
ب) شبیه‌سازی‌های گوناگون برخی فعالان سیاسی از جامعه ایران با برخی فرآیندهای سیاسی در جوامع اروپایی و آمریکایی که نمونه بارز آن شبیه‌سازی سازوکارهای حزبی و اجماع‌سازی در جامعه ایران با جامعه آمریکا در انتخابات پیش‌روی ریاست جمهوری ایران و آمریکاست.
ج) فعال شدن و سهم‌خواهی افراد، گروهها و جریان‌های غیرفعال و کم‌اثر در فرآیند شکل‌گیری ائتلاف‌های انتخاباتی.
۳) از مشکلات و ناهنجاری‌های ائتلاف‌های سیاسی و انتخاباتی در جامعه ایران که بگذریم، اصولا نوع و نحوه ائتلاف در انتخابات‌های مختلف، متفاوت است. هر انتخابات، اقتضائاتی مناسب با موضوع آن انتخابات دارد. مثلا در انتخابات مجلس و شوراها، احزاب و گروههای ائتلافی پس از تعیین اهداف و راهبردهای مشترک، سهم خود را در تعداد نامزدی که در فهرست‌های انتخاباتی معرفی می‌شود، تعیین کرده و بر سر آن چانه‌زنی می‌کنند، اما در انتخابات ریاست جمهوری همه تلاش‌ها بر معرفی نامزد واحدی که از توانایی لازم برای اداره کشور و تشکیل کابینه کارآمد ائتلافی برخوردار باشد و از آن مهمتر احتمال بالای پیروزی در رقابت انتخاباتی داشته باشد، متمرکز است.
۴) در شرایط جاری سیاست در ایران، اصلاح‌طلبان با شرایط زیر مواجه‌اند:
الف) شرایط کلی سیاست در جامعه ایران که در بندهای ۱ و ۲ به آن اشاره شد.
ب) تبعیض فوق‌العاده رسانه‌ای: کمترین سهم رسانه برای اصلاح‌طلبان و بالاترین سهم برای جناح حاکم.
ج) اقدام‌های سازمان‌یافته و حرفه‌ای بخشی از جریان حاکم برای تخریب اصلاح‌طلبان.
د) اعمال محدودیت‌های قانونی و اجرایی در فرآیند انتخابات بر علیه اصلاح‌طلبان.
هـ) فقدان امکانات مالی و ابزاری اصلاح‌طلبان، در مقابل تجهیز فوق‌العاده اصولگرایان به انواع امکانات مالی، مادی و ابزاری.
و) اجرای پروژه اختلاف‌سازی بین اصلاح‌طلبان، به ویژه با سوءاستفاده از برخی اصلاح‌طلب نمایان و بزرگنمایی آنان.
ز) از همه مهمتر، شرایط بسیار نگران‌کننده کشور که حاصل سیاست‌های غلط و غیرمنطقی دولت حاکم است و جای هیچ‌گونه تردید و ابهامی را برای ضرورت برون‌رفت از آن، برای هیچ دلسوز ایران و انقلاب اسلامی باقی نگذاشته است.
در چنین شرایطی عاقلانه‌ترین اقدام برای اصلاح‌طلبان واقعی که با پرهیز از منویات و منافع فردی و گروهی، صرفا به مصالح و منافع ملی فکر می‌کنند، آن است که شرایطی را فراهم نمایند تا بتواند رقابت قابل قبولی را در وضعیت ناعادلانه و تبعیض‌آمیز انتخابات حاکم نماید، و در اثر این رقابت، درصد معقولی از احتمال پیروزی برای آنان تأمین شود. این امر جز با مطرح کردن نامزد انتخاباتی که از سرمایه و پیشینه مقبولیت و محبوبیت گسترده مردمی برخوردار باشد، میسر نیست. بدون تردید شرایط موجود به اصلاح‌طلبان این امکان و اجازه را نمی‌دهد که به بسیج گسترده رأی‌دهندگان، آن‌هم برای نامزدی که فاقد سرمایه و پیشینه مذکور باشد بپردازند. آسیب بزرگی که این روزها اصلاح‌طلبان را تهدید می‌کند ورود به مجادلات بی‌حاصل و بحث‌های انحرافی سازوکارهای غیرمرتبط ائتلافی است. فرض کنیم اصلاح‌طلبان با شرایط ایده‌آل و بدون دردسر، بر سر نامزد واحدی به اجماع برسند. اگر آن نامزد فاقد پشتوانه مذکور باشد، از همان ابتدا صحنه‌ی رقابت و نتیجه بازی را واگذار کرده‌اند و حاصل کار آنان جز گرم کردن تنور انتخاباتی که شرایط و قواعد آن را جریان رقیب فراهم کرده است، نیست. زیرا همانطور که توضیح داده شد، اصلاح‌طلبان از امکانات و ابزار پشتیبانی از چنان نامزدی محروم و خلع ید شده‌اند.
بر خلاف نظریه سازمان داده شده‌ای که اصلاح‌طلبان را از ورود نامزد مقبول و محبوب آنان در رقابت انتخاباتی می‌ترساند و دلیل خود را دو قطبی شدن انتخابات و یکدست شدن اصولگرایان ذکر می‌کند‌، باید بر این نکته مهم و اساسی تأکید کرد که اتفاقا انتخابات ریاست جمهوری دهم جز با دو قطبی شدن عمیق و گسترده، حاصلی برای اصلاح‌طلبان و منافع و مصالح ملی نخواهد داشت. چیزی که جناح رقیب از آن به شدت هراس دارد و با زیرکی تمام و تلاش فراوان، درصدد فرافکنی هراس خود و انتقال آن به اردوگاه اصلاح‌طلبان است.
به نظر می‌رسد اکنون گزینه‌ی پیش‌روی اصلاح‌طلبان کاملا روشن و مشخص است. حکمت و مصلت ایجاب می‌کند بجای ورود به بحث‌ها و اقدام‌هایی که جز اتلاف وقت، از دست دادن فرصت، فرصت دادن به رقیب و از همه مهمتر "خودزنی" در بر ندارد، همه تلاش‌ها باید معطوف به فراهم کردن زمینه‌ها و شرایط حضور نامزد مذکور و پشتیبانی همه‌جانبه از وی باشد. تنها از این طریق احتمال بالایی برای برون‌رفت از شرایط مخاطره‌آمیز فعلی بوجود خواهد آمد. اصلاح‌طلبان دیگر فرصت و اجازه اشتباه تاریخی ندارند!
نویسنده : سیدمرتضی مبلغ
باران