چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

چرا این جنگ سرد متفاوت است؟


چرا این جنگ سرد متفاوت است؟
”جنگ سرد میان شوروی و آمریکا یک امر ساده و بدون پیچیدگی بود و توان نظامی دو طرف به‌دلیل توانائی تخریب یکسان دوجانبه متعادل شده بود. دو طرف با یکدیر مشاجره می‌کردند همدیگر را می‌ترساندند و برای یکدیگر افسانه می‌ساختند.“
”تاد لفکو“ تحلیل‌گر پایگاه اینترنتی ”مسکو نیوز“ پس از تنش‌های اخیر میان آمریکا و روسیه بر سر مسائل مختلف و بروز یک ”جنگ سرد جدید“ به تحلیل این موضوع پرداخته است. لفکو در این تحلیل می‌نویسند: ”دنیا مناقشات سخت را پشت سر گذاشته است.؛ مطمئن هستیم که روسیه و آمریکا عقلانی عمل می‌کنند. از حوادث و مناقشات سخت هراس داریم، اما معتقدیم که گذر زمان باعث می‌شود این دو قدرت جهان بار دیگر با یکدیگر نزاع داشته باشند. رقابت‌ها در امور نظامی، ایدئولوژی و سیاست‌ها است. فقط دو رقیب وجود دارد با کشورهائی که نقش حامی را ایفا می‌کنند.
امروزه شکل جنگ سرد نیز ادامه دارد؛ اظهارات تند، اقدامات تحریک‌آمیز، زیر سئوال بردن اعمال و رفتار طرفین و تلاش برای به‌وجود آوردن بحث‌ها و نزاع‌های دیگر. بیشتر شرکت‌کنندگان در این بحث‌ها به یکدیگر اعتماد ندارند.
نزاع‌های سیاسی در انگلیس، فرانسه و آلمان به همراه تغییرات قریب‌الوقوع در روسیه و آمریکا این گفت‌وگوها و بحث‌ها را پیچیده می‌کند. اما این جنگ سرد جدید یک جنگ سرد متفاوت است. آمریکا پیشنهاد استقرار سپر دفاع موشکی را مطرح می‌کند، به طوری‌که این پروژه دفاعی بیشتر ارزش سمبلیک دارد تا ارزش نظامی. آمریکا در تصویب عضویت روسیه در سازمان تجارت جهانی وقفه می‌اندازد. رهبران جدید اروپا به‌جای رهبرانی که به‌دنبال روابط نزدیک با روسیه بودند، در عرصه قدرت حضور می‌یابند.
اقدامات علیه اعضاء جدید اروپا مانند ممنوعیت واردات گوشت‌های لهستان به روسیه توسط مسکو، تنش ایجاد شده میان روسیه و استونی به‌دلیل جابه‌جائی بنای یادبود یک سرباز شوروی سابق و متوقف شدن تأمین نفت لیتوانی توسط روسیه به موضوعاتی تبدیل شده است که اروپا و آمریکا را درگیر آن کرده است.
در همین حال کشورهائی که زمانی به شوروی سابق تعلق داشتند از جمله گرجستان و اوکراین در مسیر پیوستن به سازمان‌های غربی قرار دارند.“ این تحلیل‌گر در ادامه عنوان می‌کند: ”اروپا مستقل باقی می‌ماند. اما وابستگی به حفاظت ارتش آمریکا علیه شوروی سابق جای خود را به وابستگی فزاینده به منابع انرژی دشمن سابقشان داده است. از سوی دیگر با رشد اتحادیه اروپا، واحد پول یورو، قدرت اقتصادی آلمان، شرکت‌های اروپائی و بازارهای مالی لندن، اروپا خود را به‌عنوان قدرتی معرفی کرده است که باید به آن احترام گذاشت.
اروپا قصد ندارد وابسته باشد، اما این موضوع را درک می‌کند که آینده اقتصادی‌اش به منابع انرژی روسیه وابسته است. در حال حاضر آلمان ۴۰ درصد از گاز مورد نیاز و ۳۰ درصد از نفت خود را از روسیه وارد می‌کند. به طوری‌که رقم واردات گاز آلمان از روسیه تا سال ۲۰۲۵ به ۶۰ درصد خواهد رسید. در حقیقت با این‌حال که روسیه به بازار اروپا نیاز دارد و اروپا نیز به همان مقدار به نفت و گاز روسیه نیازمند است، اما این روسیه است که توانائی این موضوع را داشته تا نزاع‌ها و بحث‌ها را در دستانش قرار دهد.
آنچه بیشتر اروپا را آزار می‌دهد درک این موضوع است هیچ پیشنهاد و چاره‌ای که مورد استفاده در کوتاه‌مدت باشد وجود ندارد. اروپا فاقد اراده سیاسی برای توسعه سیاست‌های امور انرژی و یا سیستم‌های دفاعی است.“ این تحلیل‌گر در ادامه می‌نویسد: ”آمریکا به این موضوع پی برده است که واشنگتن نسبت به گذشته و در زمان جنگ سرد پیشین، در حال حاضر از قدرت کمتری برای رهبری در دنیا برخوردار است.
آمریکائی‌ها به این موضوع پی برده‌اند که منزوی شده‌اند و به قدرتی تبدیل شده‌اند که قدرتشان در مسیر افول قرار دارد. حدود و توانائی ارتش آمریکا با وابستگی‌های فزاینده‌ای در امور واردات نفت، بدهی‌های فزاینده و کسر درآمد تجارت خارجی روبه‌رو است، اما این کشور بیشتر از نبود یک اراده سیاسی برای حفظ شرایط خود به‌عنوان یک ابرقدرت جهانی رنج می‌برد. چرا تغییری در فقدان توانائی آمریکا در پیش‌بینی اقدامات دیگر کشورها به‌وجود نیامده است؟
سال‌هاست که این موضوع بازتاب این اعتقاد آمریکا است که کشورهای دیگر فقط به سیاست‌های آمریکا عکس‌العمل نشان داده‌اند و آن‌ها را به‌وجود نیاورده‌اند. به‌نظر می‌رسید معماران سیاست آمریکا به‌دلیل نطق ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه در اجلاس اخیر امنیتی مونیخ شگفت‌زده شده بودند، این در حالی است که پوتین پیش‌تر سیاست‌های آمریکا را با سیاست‌های رایش سوم مقایسه کرده بود.
آمریکائی‌ها به اظهارات تند علیه سیاست‌های واشنگتن از طرف هوگو چاوز رئیس‌جمهور ونزوئلا و محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور ایران عادت کرده بودند، اما انتظار اظهارات تند از طرف رئیس‌جمهور روسیه را نداشته‌اند.“ این تحلیل‌گر پایگاه اینترنتی مسکو نیوز درباره روسیه می‌نویسد: ”دیگر تغیرات مهم و چشمگیر، نقش و هویت مسکو به‌عنوان یک نیروی پویای جهانی است. رشد قاطعیت روسیه منعکس‌کننده تزریق یک اعتماد به‌نفس جدید به این کشور است. دوران قربانی شدن به پایان رسیده است و نقش این کشور (روسیه) به‌عنوان یک رهبر جهانی می‌تواند دست‌یافتنی باشد. احساس این موضوع که روسیه نه متعلق به شرق و نه متعلق به غرب است بلکه یک کشور خاص است بار دیگر بر سر زبان‌ها افتاده است.
براساس نظرسنجی اخیر مرکز اتحادیه اروپا ـ روسیه مشخص شده است که روس‌ها در حال حاضر خود را جدا از اروپا می‌پندارند. بیش از نیمی از افراد که در این نظرسنجی شرکت کرده‌اند معتقدند که اتحادیه اروپا یک تهدید جدی به حساب می‌آید، این در حالی است که ۷۱ درصد نیز خود را جدای اروپائی‌ها می‌دانند.“ در انتهای این تحلیل آمده است: ”آنچه غرب را هراسناک کرده است ”ملی شدن منابع و اقتصاد“ در اقدامات مسکو است. از سوی دیگر وابستگی فزاینده دیگر کشورها در امور نفت و انرژی به روسیه؛ افزایش کنترل کرملین بر ذخایر امور انرژی آسیای میانه، تغییرات در اظهارات سیاسی میان اتحادیه اروپا، آمریکا و کرملین باعث شده تا غرب، توانائی کنترل و پیش‌بینی اقدامات مسکو را نداشته باشد.
طی جنگ سرد این حقیقت مشخص شد که اختلافات نیازمند یک‌سری راه‌حل و توافق‌ها می‌باشد. با افزایش استقلال ملی امور در روسیه، تغییر رهبری‌ها در غرب و افزایش سطح سخنوری‌های تند و خشن امیدها به یافتن راه‌حل‌ها و توافق‌ها سخت‌تر شده است.“
منبع : روزنامه آفتاب یزد