چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مردم عراق؛ لحظه شماری برای خروج آمریکا


مردم عراق؛ لحظه شماری برای خروج آمریکا
هرچه اشغال بیشتر ادامه می یابد عراقی ها به خاطر شكست اشغالگران از استقرار ثبات و یا تأمین حداقل نیازهای اولیه مردم، حتی برق، تحمل شان را بیشتر از دست می دهند. آنها از انفجارها، تیراندازی ها و جنگ دائمی و همچنین از دردسرهای روزانه و این كه مجبورند ساعت ها در ترافیك بمانند، درحالی كه نیروهای آمریكایی سلاح های خود را به طرف آنها گرفته اند و باید بازرسی های دائمی و توقیف ها را تحمل كنند، به جان آمده اند و احساس تنفر می كنند.پیش از انتخابات ژانویه، انجمن دانشجویان مسلمان _ مهمترین گروه عرب های سنی مذهب كه بیشترین پیوند را با اكثریت بومی شورشی دارند _ خواهان زمانبندی عقب نشینی نیروهای آمریكایی به عنوان شرطی برای شركت در انتخابات شده بود. (درعوض، این انجمن قول می داد نیروهای مقاومت را مهاركند). تنها سنی ها نیستند كه خواهان رفتن نیروهای آمریكایی از عراق هستند.«مقتدی صدر»، روحانی شیعه، كه بین افراد جوان و كم درآمد بسیار محبوب است، همین خواسته را دارد و همچنین «عبدالعزیز حكیم» رئیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و رهبر جهت فكری شیعیان در ۲۳ آوریل ،۲۰۰۳ برای اولین بار چنین خواسته ای را مطرح كرد.اگر مردمی كه ارتش آمریكا ظاهراً برای حفاظت آنها درعراق مانده است، می خواهند كه این ارتش عراق را ترك كند، چرا آنها باید درعراق بمانند؟متداول ترین پاسخ به این پرسش این است كه: اگر آمریكا از عراق برود، پیش از این كه از صلح و آرامش نسبی دراین كشور اطمینان یابد، به مسؤولیت خود عمل نكرده است و یا: تنها حضور آمریكاییان است كه عراق را از یك جنگ داخلی تمام عیار بازمی دارد، جنگی كه می تواند جان میلیونها انسان را بگیرد و یا: رفتن آمریكایی ها منطقه را به شدت بی ثبات خواهدكرد. ولی آیا به راستی، خروج نیروهای آمریكایی از عراق مشكلات زیادی به وجود می آورد.بیایید پرسش های كلیدی را كه در مورد چشم انداز خروج نیروهای آمریكا از عراق مطرح است، موردملاحظه قراردهیم:
آیا خروج نیروهای آمریكایی بین شیعیان و سنی ها، آتش جنگی را خواهدافروخت؟
نه. جنگ داخلی هم اكنون _ به دلیل حضور آمریكاییان _ در بخشهای زیادی از عراق درحال انجام است. ماندن آمریكاییان هرچه طولانی تر شود، دشمنی سنی ها را بیشتر نسبت به شیعیان، به خاطر شركت شان در دولت زیرنظر و تسلط اشغالگران، برمی انگیزد. اگر آمریكاییان از عراق بروند، رهبران سنی ها می توانند بدون ترس از این كه برچسب خائن و همكاری با دشمن، به وسیله هواداران شان، به آنها زده شود، با شیعیان به مذاكره بپردازند. رهبران سنی ها این موضوع را در اظهارات خود در محافل رسمی بیان كرده اند.رهبران مقاومت هم همین موضوع را به طور خصوصی و درخلوت اظهارداشته اند.در این صورت، داغی هم كه به عنوان وطن فروش به دولت عراق زده شده است، زدوده خواهدشد. نیروهای امنیتی عراق هم كه بیشتر شیعه هستند، دیگر با كافران خارجی و علیه هموطنان خود كار نمی كنند، بلكه قادر خواهندبود به طور مستقل عمل كنند و سنی ها هم می توانند در یك نیروی واقعاً ملی بسیج شوند.تنها اعلام قصد آمریكا به ترك عراق، به سنی ها اجازه خواهدداد به صحنه بیایند و در تشكیل عراق جدید شركت جویند.ولی اگر نیروهای آمریكایی در بغداد نباشند، چه چیز مانع از سنی ها می شود كه حمله كنند و كنترل شهر را در دست بگیرند؟نیروهای سنی به چنین تهاجمی دست نخواهندزد. بیشتر نیروها هم اكنون در دست شیعه ها و كردها قراردارد و سنی ها این را می دانند. مبارزان سنی تنها مقدار كمی سلاح و مهمات در اختیار دارند. آنها تانك ها و هلی كوپترهای صدام را دراختیار ندارند و در مقایسه با میلیشیای مجهزتر و از لحاظ تعداد برتر كردها و شیعیان، بسیار ضعیفند.مهمتر از همه این كه ملی گرایی عراق _ نه رقابت ها و هم چشمی های درونی _ انگیزه اصلی برای هم شیعیان و هم سنی هاست. بیشتر گروههای شورشی، خود را به عنوان مبارزان جنبش مقاومت می بینند نه جهادی. این امر در نام ها و تبلیغات شان مشخص است. پرچم آنها نیز پرچم عراق است، نه پرچم جهاد. و حمله های آنها نیز در درجه اول به منظور مجازات كسانی است كه با آمریكاییان همكاری می كنند و برای منصرف كردن دیگران از همكاری شان در آینده.
آیا خروج آمریكاییان به جرأت و جسارت شورشیان نمی افزاید؟
نه. اگر اشغال پایان پذیرد، شورش ها هم پایان می یابد. آنچه جنبش مقاومت با آن می جنگد، اشغال است. اگر دشمن عراق را ترك كند، آنها با چه كسی می جنگند؟ وقتی من از جنگجویان عرب سنی و روحانی هایی كه از آنها حمایت می كنند، دراین باره پرسیدم كه چرا مبارزه می كنند، همه پاسخی یك كلمه ای به من دادند: انتقام.انتقام خراب شدن خانه های شان، انتقام از احساس شرمساری وقتی آمریكاییان آنها را مجبور می كنند روی زمین بخوابند و پا روی آنها می گذارند. انتقام كشتن دوستان شان و اقوام شان به وسیله سربازان آمریكایی چه در جنگ و چه در طی شبیخون ها.
ولی عناصر خارجی چطور؟ آیا آنها با خروج آمریكاییان قدرت بیشتری نمی گیرند؟
عناصر افراطی خارج از عراق زیرفرمان افرادی مانند «ابومصعب الزرقاوی» قراردارند كه ازجهت تعداد دارای اهمیت چندانی نیستند. قسمت اعظم مقاومت درعراق ارتباطی به القاعده و یا شاخه های آن ندارد. (زرقاوی و یارانش از تبلیغات آمریكاییان كه حمله ها درعراق را به پای آنها می گذارند، سود می برند و به همین جهت، آنها اكنون در جهان و به چشم اعراب سراسر جهان خیلی قدرتمندتر از آنچه هستند، به نظر می آیند. ما آمریكاییان بهترین ابزار بسیج آنها بوده ایم.) درست است كه مقاومت سنی ها از جنگجویان خارجی استقبال می كردند، و تا حدی هنوز هم همینطور است، ولی آنها بیشتر از عراقی های بومی، مایل به مردن و شهادت هستند. آنچه زرقاوی و یاران او می خواهند، به طور اساسی و بنیادین با آنچه عراقی ها می خواهند، درتعارض است. زرقاوی به دنبال بازسازی خلافت اسلامی است و برخورد با كافران در سراسر جهان. خط فكری اغلب مسلمانان مبارز عراقی با آنها متفاوت است. آنها فقط می خواهند آمریكاییان از عراق بیرون بروند. اگر قرار باشد نیروهای آمریكایی، عراق را ترك كنند، نهضت زرقاوی، با حمایت اندكی در عراق روبرو خواهد شد و شاید با خصومت سنیان عراق كه ثروت و قدرت می خواهند نه جهاد تا حد مرگ. آنها هم اكنون هم بسیاری از پشتیبانان خود را از دست داده اند. بسیاری از عراقیان شروع به رویگردانی از آنها كرده اند. افراد خارجی از عهده این كه خود را قاطعانه در یكی از شهرهای بزرگ عراق سازماندهی كنند برنیامده اند. آنها در اوج قدرت خود در فلوجه تنها توانستند شهركی در همسایگی آن را تحت كنترل داشته باشند. امروز، جهادگران خارجی در روستاهای كوچك پنهان و تنها در فرصت هایی، به وسیله مقاومت ملی به كار گرفته می شوند.وقتی آمریكاییان بروند و سنی ها به حكومت عراق بپیوندند، بعضی از جهادگران خارجی در عراق ممكن است سعی كنند به جدال ادامه دهند، ولی دشمنانی سخت، هم در بغداد و هم در جنوب شیعه نشین خواهند داشت و كل مثلث سنی علیه آنها خواهند بود. آنها نه برای پنهان شدن جایی خواهند داشت و نه می توانند جنگ خود را به جنگ با غرب منحصر كنند. آنها نیاز به دولتی شكست خورده، نظیر عراق دارند كه بتوانند در آن دست به عمل بزنند.
كردها چطور؟ آیا در صورت خروج آمریكاییان، آنها خود را از عراق جدا نمی كنند؟
- چرا، ولی این چیزی است كه در هر حال اتفاق خواهد افتاد. آنها احساس عراقی بودن نمی كنند. آنها بیش از یك دهه به بركت منطقه پرواز ممنوع كه از طرف سازمان ملل متحد ایجاد شده بود، عملاً خود مختار و مستقل بودند. آنها نمی خواهند با هرج و مرج عراق ارتباطی داشته باشند. استقلال كردها واقعی و غیرقابل اجتناب است. در حال حاضر، حاكمیت كردها در شمال به طور رسمی در شركت شان در طرح فدرالی عراق مفهوم می یابد، ولی كردها آماده جدایی هستند. آنها نیروی نظامی خود را دارند، پیش مرگه ها به نظر می رسد ۵۰ تا
۱۰۰ هزارنفر باشند. آنها درواقع شهر نفتی كركوك را هم در اختیار خود دارند.
آیا تركیه در صورت جدایی كردستان عراق از آن كشور، به آن منطقه حمله ور خواهد شد؟
- در حال حاضر، تركیه بیشتر نگران عضویت در جامعه اروپاست، نه كردهای عراق كه در هر موقعیتی، عدم تمایل خود را نسبت به الحاق به تركیه ابراز كرده اند. كردهای عراق، گویشی متفاوت از كردهای تركیه دارند و درواقع با كردهای تركیه خصومت می ورزند و علاوه بر این، تركیه به عنوان عضوی از ناتو نمی تواند با حمله به كردها، نسبت به آمریكا تمرد نشان دهد. ترك ها به این كه دسترسی شان به نفت و تجارت با كردها تضمین شود، قانع خواهند بود و همچنین این امر كه كردهای عراق، كردهای تركیه را به شورش تحریك نكنند.
آیا ایران پس از رفتن آمریكاییان، عملاً كنترل عراق را به دست خواهد آورد؟
- نه ،درست است كه شیعیان عراق به ایران به عنوان یك متحد می نگرند، ولی عراقی ها به شدت ناسیونالیست هستند.درمورد هدف ایجاد یك دموكراسی سكولار در عراق چه فكر می كنید؟
- چنین چیزی پیش نخواهد آمد. به غیر از كردها كه به حكومت سكولار علاقه مندند، عراقی ها به شدت به دنبال حكومت اسلامی هستند، در نبود هر نوع سازمان و مؤسسه ای در عراق پس از تهاجم، مساجد و افراد روحانی، نقش عمده ای را به عهده گرفتند. حتی رهبران مقاومت بعثی ها به من گفتند به اسلام بازگشته اند تا گناهانی را كه در زمان صدام مرتكب شده اند، جبران كنند. تهاجم به عراق به دین سالاری انجامیده است و این امر می تواند دشمنی نسبت به آمریكاییان را، تا وقتی سربازانشان در عراق حضور دارند، افزایش دهد.
آیا تاریخ عراق حاوی درسهایی در این مورد است؟
- اشغال عراق به وسیله بریتانیایی ها با چند قیام و كودتا روبرو شد. حكومت آن زمان عراق، درست مثل حالا، نمی توانست شورش ها را خود و بدون اتكا به نیروی اشغالگر سركوب كند. در سال ،۱۹۵۸ وقتی سرانجام دولتی كه به كمك بریتانیا به روی كار آمده بود، سقوط كرد. آنهایی كه با آن دولت همكاری كرده بودند، از حمایت مردمی برخوردار نشدند. بعضی از آنها از جمله «نوری سعید» نخست وزیر سابق كشته و سپس تكه تكه شدند. نوری سعید، روزگاری فرد مورد احترامی بود، ولی به دلیل همكاری با بریتانیا تباه و آلوده شد. وقتی افسران انقلابی حكومت را برانداختند، نوری سعید با پوشیدن لباس زنانه سعی كرد فرار كند، ولی او را شناسایی كردند و كشتند. روز بعد، اوباش جسد او را از زیر خاك بیرون كشیدند و در خیابانها گرداندند. این عملی است كه ممكن است در عراقی كه قدرت را خود به دست گیرد، تكرار شود. با رفتن حكومت مورد حمایت بریتانیا، هم عرب های سنی و هم عرب های شیعه، هویت عراقی را پذیرفتند، ولی كردها هنوز از پیمان شكنی بریتانیایی ها كه آنها را به بخشی از عراق تبدیل كردند، آزرده اند.
آمریكا برای بازسازی عراق چه می تواند انجام دهد؟
- دارویی برای همه دردها وجود ندارد. عراق كشور ویران شده ای است. ایرانی ها و سعودی هایی كه من با آنها صحبت كردم، نگران آنند كه نتوان مانع از تجزیه و فروپاشی عراق شد، ولی آنها قبول دارند كه بیشترین امید برای اجتناب از چنین سناریویی، این است كه آمریكا عراق را ترك گوید و شاید آنگاه، ناسیونالیسم عراق دست كم، اعراب این كشور را متحد كند. هر چه زودتر، آمریكاییان بروند و بگذارند عراق كنترل كشور خود را از سر بگیرد، شانس بیشتری برای این كه نخست وزیر ابراهیم جعفری به ساحل موفقیت برسد، وجود دارد. شاید دهها سال لازم باشد تا عراق از این مهلكه نجات یابد، ولی ادامه اشغال تنها مانع پیش رو است.
منبع: آتلانتیك مانتلی ‎/ نوشته: نیر روزن ‎/برگردان: پوراندخت مجلسی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید