سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


والدین و کودکان پرخاشگر


والدین و کودکان پرخاشگر
هرکس در طول زندگی خود دچار اشتباهات زیادی می‌شود که برخی از آنها می‌تواند باعث بروز ناراحتی روحی و یا حداقل تأثیر بر روح و روان آدمی شود. کودکان نیز این قاعده مستثنی نیستند و در بروز این حالات و نحوه برخورد با آنها پدر و مادر نقش اساسی بازی می‌کنند. بعضی از دانشمندان علم تعلیم و تربیت بیان می‌کنند: کودکان، آینه تمام‌نمای والدین هستند و هر آنچه والدین در خود می‌بینند، مایلند که در کودکانشان نیز باشد. به همین دلیل، از پدر و مادری پرخاشگر، فرزندی عصبانی و روح‌آزار به‌وجود می‌آید و از والدین با احساس مسئولیت و مثبت، کودکی با رفتار مطلوب و مثبت تربیت می‌شود. البته نباید نقش جامعه را نیز از نظر دور داشت، متأسفانه در جامعه کنونی و در خانواده‌ها حالت لج‌بازی و پرخاشگری فراوان دیده می‌شود.
● چرا کودک پرخاشگر می‌شود؟
بعضی از دانشمندان، پرخاشگری را به عوامل وراثت نسبت می‌دهند. غزالی می‌گوید: اگر خشم از حد فراتر رود، به تهور تبدیل می‌شود و اگر ناقص شود، فرد ترسو و بزدل می‌شود که این افراد به‌عنوان کسانی که اعتماد به نفس ندارند، تملق‌گرا هستند و مذلت را ترجیح می‌دهند شناخته می‌شوند. اما اگر این قوه تربیت شود، فرد به صفت شجاعت موصوف می‌شود.
کودکان با پیدا کردن نقاط ضعف دیگران، برای رسیدن به مقصود خود متوسل به اذیت و آزار می‌شوند. یکی از دلایل افزایش پرخاشگری کودکان در سن ۲ سالگی، فهمیدن آنها در مورد زندگی خود است؛ هر چه سن کودک بالاتر می‌رود عوامل بروز پرخاشگری نیز متغیر می‌شود. به‌عنوان مثال، در بین سنین ۳ تا ۶ سالگی، جدال جسمانی برای اثبات مالکیت کاهش می‌یابد و در عوض، پرخاشگری کلامی مانند تهدید، آزار، توهین، جیغ زدن و... افزایش می‌یابد. بروز حالت پرخاشگری و میزان آن در بین دختران و پسران متفاوت است.
تفاوت پرخاشگری در دوران پیش‌دبستانی در هر جنس، چندان مشهود نیست اما در دوران مدرسه و ابتدائی کاملاً واضح است و با افزایش سن، تفاوت پرخاشگری در هر جنس کاهش می‌یابد. در دوران ابتدائی و بالاتر، پسران و دختران تفاوت فاحشی از نظر بروز پرخاشگری نسبت به دوران دانشگاه دارند.
طبق بررسی‌های انجام شده، عوامل مؤثر در پرخاشگری کودکان به موارد زیر بستگی دارد:
۱. نقش والدین و روش تربیتی آنها
۲. ماندگار شدن پرخاشگری به‌عنوان یک رفتار در سنین مختلف
۳. شکل‌گیری تصور از خود به‌عنوان فردی پرخاشگر
۴. محیط مدرسه و دبیرستان
۵. نقش کلیدی تلویزیون، ماهواره، ویدئو و کامپیوتر
لازم به ذکر است، کودکانی که در سنین پیش از دبستان به سایر کودکان آزار می‌رسانند همان نوجوانان پرخاشگر بزهکار هستند و نوجوانان پرخاشگر و زورگو همان مردانی هستند که فرزندان خود را آزار می‌دهند و همسران خود را کتک می‌کنند.
●تربیت منفی والدین
گاهی رفتار خودخواهانه و پرخاشگرانه یک طفل ۲ ساله برای بزرگسالان و والدین، جالب و نشاط‌آور است. تشویق ناخواسته چنین رفتارهائی، به‌تدریج رفتار مشارکت‌جویانه و دگردوستی را از بین می‌برد و زمینه را برای تحریک رفتار خشونت‌آمیز با دیگران فراهم می‌کند. بنابراین، نقش والدین در تربیت و تحول پرخاشگری نقش کلیدی است و والدین با رفتار خود معمولاً به کودکان به‌طور ناخواسته همان رفتارهای خود را می‌آموزند.
●وقتی کودکی اشتباه می‌کند، معمولاً شما به‌عنوان والدین چه می‌کنید؟
تنبیه می‌کنید، داد می‌زنید، نصیحت می‌کنید و یا مرتب از افعال منفی مانند دست نزن، این‌طور نباش، نشین و نکن استفاده می‌کنید. آیا ناسزا می‌گوئید یا او را از خیلی کارها محروم می‌کنید و یا شاید بسیاری از رفتارهای دیگر که در فرهنگ ما متأسفانه شایع است استفاده می‌کنید. تمامی این رفتارهای بد و ناپسند، تنها بذرهای منفی به‌ویژه پرخاشگری را در ذهن کودکان می‌کارد. متأسفانه یکی از شیوه‌های شایع والدین برای تربیت کودکان، ابراز قدرت است. این روش به این دلیل شایع است که خیلی سریع جواب می‌دهد ولی نه جواب مثبت، بلکه جواب منفی. این روش که مبتنی بر ترس کودک از تنبیه است، نشان می‌دهد که باعث تضعیف عواطف و رفتار اخلاقی در کودکان می‌شود.
این والدین معمولاً داد می‌زنند، سرزنش می‌کنند و رابطه بین تنبیه و رفتار کودکان را نمی‌دانند. این والدین قواعد و آداب را به روشنی بیان نمی‌کنند. لزوم اجابت خواسته‌های خود را به کودکان نمی‌گویند و همواره سعی می‌کنند با عصبانیت کودکان را تنبیه کنند. رفتار مثبت را نمی‌بینند و آن را تحسین نمی‌کنند. کودکان این‌گونه والدین، اغلب بی‌توجه، گاهی مزاحم دیگران و معمولاً غیرقابل کنترل هستند و والدین مجبورند همواره قاطعانه‌تر برخورد کنند، آنها توجه نمی‌کنند که به تدریج بچه خشمگین‌تر می‌شود و این روش معیوب ادامه می‌یابد.
●تربیت مثبت والدین
یک روش موفقیت‌آمیز برای آموزش رفتارهای اخلاقی، استفاده از روش‌های مثبت به منظور تحریک قوه تفکر، دگردوستی، هم احساس بودن و مراعات اصول اخلاقی از جانب کودکان است. در این روش، والدین از همیاری و رفتارهای کودکان برای تربیت آنها استفاده می‌کنند.
این‌گونه والدین، رفتارهای اشتباه کودکان را که سبب آسیب رساندن به دیگران می‌شوند، توضیح می‌دهند و زمینه را فراهم می‌کنند تا کودکان اشتباه خویش را جبران کنند. به‌عنوان مثال، نمی‌گویند چرا آن‌چیزی که دست تو بود به طرف دیگری پرت کردی، فکر نکردی چشم او را کور می‌کنی؟ بلکه این‌چنین بیان می‌کنند: پرتاب اشیاء ممکن است باعث صدمه زدن به فرد، مانند کوری شود که دیگر قابل جبران نیست.
همچنین در الگوی تربیتی مثبت، والدین رفتارها را سرزنش می‌کنند نه کودکان را یعنی به‌جای اینکه بگویند تو بچه بدی هستی، می‌گویند این‌کار و یا این عمل رفتار تو عمل بدی بود و بدین‌ترتیب بدون اینکه خوب بودن و قابل پذیرش بودن شخصیت کودکان را زیر سؤال ببرند بین او و رفتار بدش فاصله ایجاد می‌کنند.
جهت از بین بردن رفتار و ایجاد تربیت مثبت باید:
۱. هم‌احساسی را در کودکان پرورش دهیم.
۲. دگردوستی را تقویت کنیم.
۳. از همان ابتدای کودکی به فکر تقویت رفتار اجتماعی کودکان باشیم.
۴. هیچ رفتار پرخاشگرانه و خشونت‌آمیزی را به دیده اغماض نگاه نکنیم بلکه به‌موقع از فرصت برای نشان دادن تصویر مثبت از خودشان استفاده کنیم.
۵. با سرزنش رفتارها به‌جای سرزنش شخصیت کودک، بین رفتار بد و مثبت و شخصیت خوب فاصله ایجاد کنیم.
۶. احساس احترام به دیگران را در وی تقویت کنیم.
۷. به حرف‌های وی توجه کنیم، هر چند خارج از حوصله و میل و حرف‌های سطحی و معمولی باشد.
۸. کودکان را در هیچ مقطع سنی با هم مقایسه نکنیم.
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید