دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


آسیب پذیری کودکان در خانواده های تک والدی(۲)


اثرات رفتاری
محققان معتقدند عدم حضور پدر، اثرات متفاوتی را بر روی رفتار دختران و پسران دارد. هنگامی كه پدر خانواده حضور ندارد، پسران تمایل بیشتری دارند كه قواعد و قالب های اجتماعی را نقض كنند. عدم حضور پدر، پایداری احساس دختران را به مبارزه می طلبد، اما به نظر می رسد كه ظاهر رفتار دختران را در مدرسه تحت تأثیر قرار نمی دهد.اكثر تحقیقات، در مورد اثرات عدم حضور پدر در انجام كارهای خردمندانه و عاقلانه كودكان است. تعدادی از مطالعات نشان می دهد كه كودكان در خانواده هایی كه پدر در آن حضور ندارد، از هوش (IQ) پایین تری برخوردارند، همچنین بیان و گفتار آنها در سطح پایینی می باشد. روان شناسان معتقدند، عدم حضور پدر بر تكلم و نوع بیان دختران نسبت به پسران بیشتر است. بیان عاقلانه اغلب پسران با عدم حضور پدر صدمه می بیند. متغیرهای واسطه ای دیگر، نظیر استراتژی و نحوه برخورد والدین و فرزندان می تواند این تفاوت ها را بیشتر و بهتر تبیین كند. مطالعات آسیب شناسی روانی بر روی كودكانی كه با غیبت پدر مواجهند، نشان می دهد كه این كودكان نسبت به كودكانی كه پدر در خانه آنها حضور دارد، بیشتر در معرض ناهنجاری های احساسی و افسردگی هستند.اكثریت تحقیقات، اثرات عدم حضور پدر را بر رشد هویت مردانگی، موفقیت در مدرسه و شجاعت اجتماعی تأیید می كند، زیرا این ویژگی ها در موفقیت فرد در زندگی بزرگسالی و اجرای كامل نقش یك مرد به عنوان تأمین كننده اقتصاد خانواده مؤثر است. محققان دریافتند پسرانی كه در خانواده های بدون حضور پدر زندگی می كنند، كمتر حالت مردانه دارند و بیشتر حالت زنانه به خود می گیرند.پرخاشگری پسران در خانواده های بدون پدر نیز بیشتر است و علت آن ناتوانی مادر به عنوان سرپرست خانواده در پرورش حالات مردانه در پسران است و امر كردن بیش از حد به پسران موجب ایجاد حالت پرخاشگری در آنها می شود. به اعتقاد وی حضور پدران موجب كاهش تمایلات پرخاشگری در پسران می شود و لذا به نظر می رسد پرخاشگری نتیجه غیرمستقیم ارتباط ناهمگون و ناسازگار پسر با پدر می باشد.تحقیقات نشان می دهد كه كودكان خانواده های تك والدی در مقایسه با كودكان دارای دو والد، سازگاری كمتری دارند. كودكانی كه به وسیله یك والد بزرگ شده اند، با اشكالاتی نظیر پایین بودن طبقه اجتماعی، مسكن نامناسب و شرایط سخت اقتصادی مواجه هستند.مشكلات رفتاری در بین كودكانی كه والدینشان طلاق گرفته یا جدا شده اند، نسبت به كودكانی كه والد آنها فوت شده است، به میزان بیشتری مشاهده می شود. طلاق، خطری بزرگ برای گستره وسیعی از اجتماع است، همچنین طلاق والدین، عامل ایجاد مشكلات روحی در بین جوانان و بروز مشكلاتی نظیر عدم دستیابی كافی به تحصیلات، اعتماد به نفس ضعیف، اضطراب های روحی، ارتكاب به جرم یا تكرار جرم، استعمال مواد مخدر و ارتكاب به تجاوز، زودرسی در حالات جنسی، ارتكاب جرایم بزرگسالانه، افسردگی و اقدام به خودكشی است.
اثرات آموزش
كودكانی كه فقط با مادرشان زندگی می كنند و با فقر و غیبت پدر مواجهند، بیش از بچه هایی كه پدر و مادر در كنارشان هستند، افت تحصیلی دارند و از مدرسه اخراج می شوند، دست به بزهكاری كودكانه می زنند، مواد مخدر مصرف می كنند و مرتكب جرایم بزرگسالان می شوند. لذا سلامت جسمی و روانی كودك در معرض خطر است و رفتن كودك به مدرسه و بازگشت وی از آن، به یك ماجرای پردردسر تبدیل شده است. فقر و غیبت پدر، چنین تأثیراتی را بر زندگی كودك می گذارد.
اثرات بهداشتی (جسمی و روانی)
تحقیقات نشان می دهد كه فرزندان خانواده های تك والد و دو والد در رشد روانی، رفتارهای اجتماعی و هویت جنسی متفاوت هستند. البته متغیرهایی نظیر سطح درآمد و طبقه اقتصادی- اجتماعی در نتایج مؤثر است. به طور نمونه در شرایط برابری این متغیرها، بین رشد ذهنی، موفقیت علمی و رفتاری و هویت جنسی كودكان خانواده تك والدی و خانواده دو والدی تفاوت كمتری مشاهده می شود.دخترانی كه رابطه تنگاتنگی با والدین خود دارند و به شدت از سوی آنان حمایت می شوند، دیرتر به بلوغ و رشد می رسند و دخترانی كه در محیط ارتباطی سرد و دارای فاصله ارتباطی با والدین خود هستند، در سن پایین تری به بلوغ می رسند. در واقع دخترانی كه در طی ۵ سال اول زندگی خود، رابطه تنگاتنگ و مثبتی را با والدین خود داشتند، نسبت به دخترانی كه روابط سرد با والدین خود داشتند، دیرتر به بلوغ می رسند. محققان دریافتند كه كیفیت برخورد و رفتار پدران با دختران، مهم ترین نشانه زمان بندی بلوغ دختران است. پدر دخترانی كه دیرتر به بلوغ می رسند؛ معمولاً در رشد و تربیت دختران، همكاری و مشاركت بسیار دارند و پشتیبان و حامی همسر خود (مادر دختر) بوده اند، اما در سنین رشد دختران، ارتباط پدر با دختر بیش از ارتباط دختر با مادر می تواند مؤثر باشد. محققان معتقدند كه دختران، ناآگاهانه زمان بلوغ خود را براساس رفتار پدرشان تنظیم می كنند. دخترانی كه در خانه های بدون حضور پدر و یا با ناپدری زندگی می كنند، زودتر از دیگران به بلوغ می رسند كه این امر معضلات اجتماعی و روانی بسیاری را به همراه خواهد داشت.
ازدواج مجدد و ناسازگاری كودكان
اگر ازدواج به طور صحیح انجام شود برای كودكان قابل پذیرش است، اما در هر حال وجود ناپدری باعث تغییرات زیادی در خانواده می شود كه گاه این تغییرات مثبت و گاهی منفی هستند. وقتی ناپدری افراد وارد زندگی كودكان می شود، كودكان احساس آسودگی اقتصادی می كنند اما ممكن است وجود ناپدری در زندگی برخی كودكان باعث ایجاد مشكلاتی شود، چون، عدم سازگاری، تغییر در نقش و رفتار كودك، رقابت در جهت كسب محبت از مادر، سردرگمی در هویت یابی، دشواری در شكل گیری رفتاری طبیعی و... می شود و علاوه بر اینها ممكن است آسیب های اجتماعی پنهان دیگری را نیز را در پی داشته باشد لذا در اینگونه خانواده ها، ازدواج مجدد باید با توجه به نوع جنسیت و سن فرزندان، همچنین زمان انجام این امر (با توجه به فاصله زمانی از دست دادن یكی از والدین تا ازدواج مجدد) انجام شود تا راحت تر از سوی كودكان مورد پذیرش قرار گیرد.
منبع : روزنامه کیهان