پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


مسیر نادرست توسعه‌گرایی با طرح‌های عمرانی


مسیر نادرست توسعه‌گرایی با طرح‌های عمرانی
وقتی از بسیاری از مردم سوال شود که توسعه چیست و چه معنایی را به ذهن متبادر می‌کند،
غالبا این تصور در ذهن نقش می‌بندد که توسعه‌یافتگی به معنی ایجاد ساختمان‌های بلند و قشنگ، آسمان‌خراش‌ها، مراکز خرید و فروش، کارخانجات معظم و اتوماتیک، بنادر فعال و مسائلی از این دست است. جالب اینجا است که این تصور از توسعه منحصر به توده مردم نیست؛ بلکه در ادوار مختلف سیاست‌گذاری اقتصادی ایران این تصور در ذهن و ضمیر تصمیم‌گیران نیز قرار داشته و به طور غیرمستقیم نوع سیاست‌گذاری آنها را تحت‌تاثیر خود قرار داده است. پیامد طبیعی این تصور درمورد توسعه تاکید بر اجرای هر‌چه بیشتر پروژه‌های عمرانی در جای‌جای ایران است.
بر‌اساس این تصور، فردی را می‌توان یک سیاست‌مدار قابل دانست که دائما پیگیر اجرای طرح‌های مختلف در نقاط گوناگون کشور باشد. دائما به طرح‌ها سرکشی کند و از مسوولین امر بازخواست نماید و در نهایت مستمرا در کار افتتاح طرح‌های پایان یافته یا کلنگ زدن طرح‌های جدید باشد. بر‌اساس این تفکر مهم‌ترین مساله، بودجه در اختیار دولت است که ربط مستقیمی با درآمد نفت دارد. هرچه درآمد نفت بیشتر باشد، چنین سیاست مداری خوشحال‌تر خواهد بود؛ چرا که تصور می‌کند بهتر می‌تواند ایران را به سمت توسعه‌یافتگی سوق دهد.
نقطه مقابل این تفکر، دیدگاهی است که توسعه‌یافتگی را بیش از آنکه در تبلورات بیرونی فوق‌الذکر بجوید، آن را در نظام انگیزشی حاکم بر جامعه و نحوه تخصیص منابع جست‌وجو می‌کند. هر گاه نظام انگیزشی حاکم بر جامعه به نحوی باشد که انسان‌ها ترجیح دهند حداکثر تلاش خود را در سودآورترین حوزه‌ها بروز دهند، آنگاه جامعه به توسعه‌یافتگی نزدیک‌تر است ولو اینکه تبلورات بیرونی خیره‌کننده نداشته باشد.
نظام انگیزشی یک جامعه همانند نخی نامرئی است که آحاد جامعه را به سمت‌و‌سوی مختلف می‌کشاند. هرچه یک جامعه به سامان تر باشد، رانت‌جویی در آن کمتر است و رقابت حاکم بر عرصه‌های مختلف قدرت خلاقیت و نوآوری افراد را بیشتر تحریک می‌کند. اگر این تفکر نسبت به توسعه در ذهن سیاست‌گذاران حاکم باشد، آنگاه حکومت‌داری معنای دیگری خواهد یافت. در این تعریف جدید، سیاست‌گذاران بیش از آنکه دغدغه طرح‌های مختلف عمرانی و سرکشی به آنها را داشته باشند، دغدغه اصلاح قوانین و بهبود نهادها را خواهند داشت.
دلیل این امر آن است که وقتی قوانین و نهادها اصلاح شوند و سیاست‌ها به شکل عالمانه طراحی گردند، عاملان اقتصادی خود اقدامات لازم را در جهت انجام طرح‌ها و پروژه‌های عمرانی در جای‌جای کشور انجام خواهند داد، بدون آنکه نیازی به مداخله دولت باشد. همچنین در این رویکرد درآمد نفت و بودجه دولت مساله اساسی نخواهد بود؛ چرا که وقتی سیاست‌ها به شکل درستی طراحی شود، سرمایه‌های خارجی نیازهای مالی مذکور را جبران می‌کند. به عنوان شاهد مثال کافی است تا نگاهی به کشور همسایه امارات کنیم که چگونه سرمایه‌های جهانی در جهت توسعه آن به طور داوطلبانه سرازیر گردیده است. در جهان امروز سرمایه شاید مهم‌ترین دغدغه نباشد، بلکه عقلانیت دولت‌ها است که زمینه لازم را برای استفاده از سرمایه‌های جهانی فراهم می‌کند.
حال با این مقدمه می‌توان به سخنان اخیر رییس کل بانک مرکزی در جمع نمایندگان بخش‌خصوصی توجه کرد. از دید ایشان سیری‌ناپذیری در عرصه اقتصاد وجود دارد و هرچه منابع بیشتری تخصیص می‌یابد، اما باز از مشکلات کاسته نمی‌شود و کماکان تقاضای منابع بیشتر وجود دارد. دلیل آن چیست؟ دلیل آن این است که دولت و منابع دولتی هم‌اکنون در کانون توجه عاملان اقتصادی قرار دارد. دولت نیز پذیرای این شان شده است که لوکوموتیو توسعه باشد و کمتر به شان سیاست‌گذاری خود توجه دارد. نتیجه این وضعیت آن است که زیرساخت‌های توسعه از جمله نظام انگیزشی به شکل مطلوبی وجود ندارد. لذا هرقدر هم که منابع مالی به آن تزریق می‌شود، باز هم ارمغان توسعه حاصل نمی‌شود. ظاهرا تا زمانی که اصلاح ساختار اقتصادی صورت نگیرد، این عطش سیری‌ناپذیر باقی خواهد ماند.
علی سرزعیم
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد