شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


آدمی‌ که‌ ثابت‌ می‌کند آدم‌،آدم‌ است‌


آدمی‌ که‌ ثابت‌ می‌کند آدم‌،آدم‌ است‌
در جهانی‌ كه‌ شما ساخته‌اید باید لغزشی‌ باشد. چرا بر تبهكاری‌ قیمت‌ گذاشته‌، چرا انسان‌ نیك‌ را اینچنین‌ بی‌رحمانه‌ مجازات‌ می‌كنید؟ (برشت)‌
اغلب‌ هنر و ادبیات‌ قدیم‌ در برابر نیروی‌ تقدیر وا می‌ماند. انسان‌ بازیچه‌یی‌ است‌ كه‌ جز به‌ هنگام‌ هلاك‌، راز سرنوشت‌ خود را نمی‌شناسد. تازه‌ این‌ شناخت‌ در حد همگان‌ نیست‌، جوهری‌ خاص‌ و كوششی‌ شگرف‌ می‌خواهد. آن‌ وقت‌ جوینده‌ با چشم‌های‌ حیرت‌زده‌ می‌بیند كه‌ شناخت‌ تقدیر گره‌یی‌ از كارش‌ نمی‌گشاید، چون‌ منشا این‌ راز نیرویی‌ است‌ برتر از اراده‌ او.جوینده‌ یابنده‌ حیران‌ و دردمند وا می‌ماند. لذت‌ جستن‌ به‌ درد یافتن‌ تبدیل‌ می‌شود. برشت‌ بر آن‌ است‌ كه‌ راز تقدیر را از آسمان‌ به‌ زمین‌ بیاورد، به‌ میان‌ آدم‌ها، به‌ میان‌ همه‌ آدم‌ها. نه‌ تنها آنان‌ كه‌ جوهری‌ خاص‌ دارند و پرده‌ از چهره‌ انسانی‌اش‌ برگیرد، تا مردم‌ این‌ دوران‌ بتوانند ببینند كه‌ سرنوشت‌ دردست‌های‌ خود آنها است‌ و اگر تقدیری‌ هست‌، ساخته‌ خود آنها است‌.
● برشت‌ چگونه‌ وارد عالم‌ هنر شد؟
در سال‌ ۱۹۱۸ برشت‌ به‌ خدمت‌ سربازی‌ فراخوانده‌ شد. در آن‌ زمان‌ در بیمارستان‌ نظامی‌ خدمت‌ می‌كرد و شاهد صحنه‌های‌ فجیع‌ بود. شعر گفتن‌ را از همان‌ زمان‌ آغاز كرد و آنها را برای‌ دلگرمی‌ بیماران‌ با گیتار می‌خواند اما چندماهی‌ بیشتر در جبهه‌ نبود كه‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ به‌ پایان‌ رسید. نتیجه‌ و تاثیر جنگ‌ در برشت‌ جوان‌، عناد، بدبینی‌، لجام‌گسیختگی‌ و تنهایی‌ بود. می‌دید كه‌ ابتذال‌ و فساد جامعه‌ را به‌ سوی‌ تباهی‌ می‌كشد. برای‌ تسكین‌ این‌ درد خود شعر گفتن‌ را آغاز كرد.
اما می‌دید كه‌ همه‌كس‌ نمی‌تواند از اشعار او استفاده‌ كند. او كه‌ از قبل‌ نیز زمینه‌ برای‌ نوشتن‌ داشت‌، تصمیم‌ گرفت‌ با نوشتن‌ نمایشنامه‌ و بردن‌ آن‌ به‌ روی‌ صحنه‌، هم‌ با مردم‌ سخن‌ گوید و هم‌ از حق‌ آنها دفاع‌ كند. با این‌ تصور، برشت‌ اولین‌ نمایشنامه‌اش‌ را نوشت‌. بعد از بردن‌ آن‌ به‌ روی‌ صحنه‌ هیاهوی‌ بسیار به‌ راه‌ افتاد و برشت‌ جوان‌ طالب‌ این‌ جنجال‌ بود. «در جنگل‌ شهرها» نمایشنامه‌یی‌ است‌ درباره‌ ناممكنی‌ ارتباط‌ و پیوند آدم‌ها.
در این‌ دنیای‌ سخت‌ و دشمن‌ خوی‌، آدمیزاد تنهاست‌. این‌ نمایشنامه‌ اولین‌ نمایشنامه‌ از مجموعه‌ نسبتا طویل‌ نمایشنامه‌هایی‌ است‌ كه‌ كاریكاتور عجیب‌ و غریبی‌ از شرایط‌ زندگی‌ در امریكای‌ سرمایه‌داری‌ ترسیم‌ می‌كند. محیط‌ این‌ نمایشنامه‌، محیطی‌ است‌ رویایی‌ و حادثه‌، گاه‌ در ابهامی‌ شاعرانه‌ و گاه‌ در خشونتی‌ رسواگر رخ‌ می‌نماید. دنیای‌ فكری‌ برشت‌ در حركت‌ مدام‌ است‌. از پیش‌ روشن‌ نیست‌. قهرمانهایش‌ نیز تغییر می‌پذیرند یا می‌توانند تغییر بپذیرند. عمل‌ فرد بر روی‌ دنیایی‌ كه‌ در آن‌ زیست‌ می‌كند و عكس‌العمل‌ این‌ دنیا بر زندگی‌ برونی‌ و درونی‌ او، جهت‌ تغییر را معین‌ می‌كند. یكی‌ از اشخاص‌ این‌ نمایشنامه‌ می‌گوید: «آدمی‌ امكانات‌ بی‌شمار دارد».
و این‌ عبارت‌ بارها در نمایشنامه‌ تكرار می‌شود. پس‌ آدمیزاد می‌تواند سرنوشت‌ خویش‌ را بسازد. اندیشه‌یی‌ كه‌ در اینجا فقط‌ بذرش‌ پاشیده‌ می‌شود در آثار بعدی‌ برشت‌ رشد می‌كند، دلایل‌ واقعی‌ و قابل‌ هنری‌ خویش‌ را می‌یابند و به‌ صورت‌ یكی‌ از خطوط‌ برجسته‌ و مشخص اندیشه‌ و هنر برشت‌ در می‌آیند.
«آدم‌ آدم‌ است‌»، نخستین‌ نمایشنامه‌ حماسی‌ برشت‌ بود كه‌ به‌ صحنه‌ آمد. مضمون‌ نمایشنامه‌ به‌ زندگی‌ خود برشت‌ برمی‌گردد. زندگی‌ مردی‌ كه‌ نان‌ را به‌ نرخ‌ روز می‌خورد یا مردی‌ كه‌ به‌ قول‌ خود نمایشنامه‌ «در مسیر حادثه‌ها قرار می‌گیرد».
قهرمان‌ نمایشنامه‌، كه‌ شخصیت‌ بی‌نهایت‌ انعطاف‌پذیری‌ است‌، توسط‌ سه‌ نفر از سربازان‌ ارتش‌ بریتانیا فریفته‌ و به‌ جای‌ یكی‌ از رفقایشان‌ در ارتش‌ هند، لباس‌ نظامی‌ به‌ تن‌ می‌كند. او قدم‌ به‌ قدم‌ و با شیوه‌هایی‌ كه‌ امروزه‌ آشكارا در تكنیك‌های‌ شست‌وشوی‌ مغزی‌ به‌ كار گرفته‌ می‌شود، از صورت‌ یك‌ آدم‌ درستكار به‌ جنگجوی‌ درنده‌خویی‌ مبدل‌ می‌شود. هواداری‌ مدام‌ از طرز فكر بی‌طرفانه‌ یا بی‌تفاوت‌، با علاقه‌ به‌ تایید اصول‌ اخلاق‌ در تضاد است‌ و این‌ نمایشنامه‌ تاثیر گمراه‌كننده‌یی‌ از یك‌ طنز درنده‌خوی‌ بر جای‌ می‌گذارد كه‌ فقط‌ نظر طنزنویس‌ را ناپایدار می‌كند. «اپرای‌ دوپولی‌» نشانه‌ تحول‌ و پیشرفت‌ تازه‌ اندیشه‌ و هنر برشت‌ بود. مجموعه‌ اشعار اپرا، حاوی‌ تحصیلی‌ از جامعه‌ سرمایه‌داری‌ بود ولی‌ علی‌رغم‌ سبك‌ طبیعی‌ و سرزنده‌اش‌ كه‌ تا حد زیادی‌ موجب‌ موفقیت‌ توده‌یی‌ آن‌ شد، سخت‌ مبهم‌ است‌.
در سراسر اپرا نشانه‌یی‌ از ترحم‌ دیده‌ می‌شود كه‌ سخت‌ با آثار برشت‌ از ابتدا تا این‌ نقطه‌ در تضاد است‌. اگر دقیق‌ بررسی‌ كنیم‌ متوجه‌ خواهیم‌ شد كه‌ بیان‌ ترحم‌ نیز برای‌ سبكی‌ كه‌ برشت‌ در نظر دارد، مفید واقع‌ می‌شود. در این‌ اپرا، در واقع‌ از فن‌ فاصله‌گذاری‌ استفاده‌ كرده‌ كه‌ بعدها بسیار مورد استفاده‌ وی‌ قرار گرفت‌. اثری‌ كه‌ بلافاصله‌ پس‌ از اپرای‌ دوپولی‌ نوشته‌ شد، متن‌ اپرای‌ دیگری‌ بود با نام‌ «عظمت‌ و انحطاط‌ شهر ماهاگونی‌». این‌ اپرا در لایپزیك‌ به‌ صحنه‌ آمد. بسیاری‌ از مردمان‌ كه‌ اپرای‌ دو پولی‌ را ستوده‌ بودند، از این‌ اپرا نیز دیدن‌ كردند. به‌ نظر عده‌یی‌، اپرای‌ مذكور آفتابی‌ بود كه‌ چشم‌ را می‌زد و تندبادی‌ بود كه‌ پوشش‌ حریری‌ فریب‌ را از پیكر بدقواره‌ و زشت‌ جامعه‌ معاصر كنار می‌زد. در ماهاگونی‌، ظاهراً همه‌ چیز در دنیای‌ پنداری‌ و افسانه‌یی‌ می‌گذرد. ماهاگونی‌ در بیست‌ تابلو، بنیان‌ نهادن‌ شهری‌ افسانه‌یی‌ به‌ دست‌ گروهی‌ از دام‌ گستران‌ و هیزم‌ شكن‌های‌ آلاسكا، صعود سرگیجه‌آور و سقوط‌ آن‌ را حكایت‌ می‌كند.
این‌ اپرا با آدم‌ و عناصر واقعی‌ آغاز می‌شود و ناگهان‌ به‌ كمك‌ شعر و موسیقی‌ به‌ حیطه‌یی‌ برتر از خرد و واقعیت‌ انتقال‌ می‌یابد. به‌ این‌ شیوه‌، تماشاگر بیشتر لذت‌ می‌برد و در اوج‌ لذت‌ خود چهره‌ زشت‌ دنیایی‌ را می‌شناسد كه‌ پول‌ بر آن‌ حكومت‌ می‌كند. در این‌ اپرا هر یك‌ از عوامل‌ گوناگون‌، ارزش‌ خاص‌ خود را دارند. داستان‌ از اینجا آغاز می‌شود كه‌ سه‌ نفر تحت‌ تعقیب‌ قانونی‌ هستند و در گریز خویش‌ راه‌ را گم‌ می‌كنند و می‌خواهند در جست‌وجوی‌ طلا به‌ ساحل‌ نزدیك‌ترین‌ رودخانه‌ بروند. می‌دانند و دیده‌اند كه‌ آدم‌ها طلای‌ خود را آسان‌تر از رودخانه‌ از دست‌ می‌دهند، پس‌ چه‌ بهتر شهری‌ بنا كنند و نامش‌ را ماهاگونی‌ بگذارند و آن‌ را چون‌ دامی‌ در راه‌ آدمیان‌ بگسترند. شهرماهاگونی‌ بسرعت‌ ساخته‌ می‌شود و وسایل‌ خویش‌ را فراهم‌ می‌كند، اما در این‌ شهر همه‌ چیز در گرو پول‌ است‌. همه‌ چیز با پول‌ فراهم‌ است‌، «اما یك‌ چیزی‌ كم‌ است‌». این‌ جمله‌یی‌ است‌ كه‌ «پل‌ آكرمان‌» یكی‌ از شخصیت‌های‌ نمایشنامه‌ می‌گوید و برشت‌ به‌ این‌گونه‌ بر كمبودی‌ انگشت‌ می‌نهد كه‌ معاصرانش‌ در زندگی‌ خویش‌ حس‌ می‌كنند.
یكی‌ از تم‌های‌ عمده‌ نمایشنامه‌های‌ برشت‌، غیرمقدور بودن‌ نیكی‌ در اجتماع‌ معاصر است‌، اما به‌ هرحال‌ وسوسه‌ نیكی‌ وجود دارد. كشش‌ به‌ سوی‌ نیكی‌ در نظر برشت‌ فقط‌ یك‌ تم‌ ادبی‌ نیست‌، بلكه‌ خواست‌ عمیق‌ وجود اوست‌. باید بتوان‌ خوب‌ بود. نیكی‌ كردن‌، برشت‌ را تسكین‌ می‌دهد، زیرا امیدش‌ این‌ است‌ كه‌ بار سنیگنی‌ كه‌ در جوامع‌ معاصر بر روابط‌ بشری‌ سنگینی‌ می‌كند، فرو افتد و چیز بهتری‌ جانشین‌ قانون‌ وحشی‌ جنگل‌ شود. او اعتراف‌ می‌كند كه‌ در مردم‌ عادی‌ امكان‌ نیكی‌ بیش‌ از طبقات‌ حاكم‌ است‌. در «ژان‌ مقدس‌ كشتارگاه‌ها»، «آدم‌ آدم‌ است‌»، در «زن‌ نیك‌ دل‌ شهر سچوان‌» آدم‌های‌ شریف‌ و نیك‌ دل‌ نیز بدی‌ها و زشت‌خویی‌های‌ بسیار دارند. در «زن‌ نیك‌ دل‌ شهر سچوان‌»، ستمدیدگانی‌ كه‌ خدایان‌ را به‌ دعا خوانده‌اند، همین‌ كه‌ به‌ یاری‌شان‌ می‌آیند، در را به‌ رویشان‌ نمی‌گشایند.«شن‌ ته‌» تنها زن‌ نیك‌ دلی‌ كه‌ در شهر پیدا می‌شود، به‌ آنها پناه‌ خواب‌ می‌دهد. خدایان‌ پولی‌ به‌ او پیشكش‌ می‌كنند تا زندگی‌اش‌ خوب‌ بگذرد و بتواند خوب‌ و شریف‌ زندگی‌ كند.
در اجتماعی‌ كه‌ پول‌ حكومت‌ دارد، كلید نیكی‌ كردن‌ هم‌ در پول‌ داشتن‌ است‌. همه‌ چیز در گرو پول‌ است‌ و پول‌ با بدی‌ به‌ دست‌ می‌آید، با ربودن‌ حاصل‌ كار همان‌ها كه‌ باید برآنان‌ رحم‌ آورد و یاری‌شان‌ كرد. پس‌ خوبی‌ دروغ‌ می‌شود، چون‌ در جامعه‌ سوداگر وسیله‌ نیكی‌ كردن‌ با بدی‌ كردن‌ به‌ دست‌ می‌آید. «شن‌ ته‌» نیز در برابر همین‌ مشكل‌ قرار می‌گیرد. پس‌ چه‌ باید بكند كه‌ هر دو را در كنار هم‌ داشته‌ باشد؟ باید كسب‌ و كاری‌ راه‌ بیندازد. كارخانه‌یی‌ راه‌ می‌اندازد. همین‌ كه‌ پول‌ گرد آمد، دوباره‌ نقاب‌ برمی‌گیرد و به‌ جامعه‌ خویش‌ باز می‌گردد تا نیكی‌ بكند، اما آدم‌های‌ تیره‌ روزی‌ كه‌ «شن‌ ته‌» كمكشان‌ می‌كند، بد و دروغگو و ترسو و فتنه‌ گرند. جامعه‌ دو رو و فاسد آنان‌ را به‌ چنین‌ روزی‌ انداخته‌ است‌. نادرست‌، بی‌غیرت‌ و دروغگویند، چون‌ فقیرند، فقر مادر همه‌ بدی‌ها است‌. باید راهی‌ جست‌. اگر در دنیا خوبی‌ ممكن‌ نیست‌، باید دنیا را تغییر داد، زیرا فقط‌ زیستن‌ در دنیای‌ خوب‌ می‌تواند خوبی‌ به‌ بار آورد. پس‌ بیندیشید! به‌ نیكی‌ و نیكنامی‌ از این‌ دنیا رفتن‌ چه‌ سود. نیكی‌ واقعی‌ این‌ است‌ كه‌ آدم‌ در دنیایی‌ خوب‌ زندگی‌ كند و از دنیایی‌ خوب‌ برود.

رضا شجاعیان‌
منبع : روزنامه اعتماد