چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا


شطرنج اقتصاد روی میز سیاست


به هر حال هرچه باشد تا به اینجای كار نه آنچنان اقتصاد توانسته پوستین سرگیجه از تن بیرون كشد و نه سیاست را توان آن بوده است كه به دور از هیاهوی قدرت طلبی مجالی برای آرامش خود دست و پا كند. آنچنان كه دیگر مجبور نباشد برای رسیدن به خط پایانی با نام تمامیت خواهی، اغتشاشی نه چندان كوچك در تمام حوزه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی عقیدتی ایجاد كند.
رینگ سیاست ایران طی چند سال گذشته، خود آزمونی بزرگ بود، آنقدر كه بدون شك آیندگان سرزمین آریایی خواهند توانست از روی این نقاشی به گونه ای مسیر خود را علامت گذاری كنند كه هرگز مجبور نباشند تا با چراغی خاموش جاده های سرمازده و تاریك سیاست را پشت سر بگذارند. شاید هیچ گاه به اندازه این تاریخ ۸ ساله اصلاح طلبی، رسیدن به اقتصاد ایرانی و زدودن گرد و غبار از پیكر بی جان آن، در بوق نشده است. دیرزمانی نگذشته كه منتقدین دولت آرمانخواه، شیشه كابینه را بشكنند كه هیهات؛ رویای آزادی به رسم لیبرالیسم های غربی جا را برای استراحت اقتصاد بومی تنگ كرده است. آنها به باور خود شورشی كاملاً نوین، مدنی و ملی را در مقابل دولت به صف شدند كه «رفاه طلبی توده ای» و «مردم گرایی اقتصادی» در این كابینه اصلاح طلب، به فراموشی سپرده شده است و چه ودیعه زیبایی است این انتقاد؛ اگر به راستی خاستگاه مردمی داشته باشد و درست در ناحیه ای كاملاً به دور از اقتدارطلبی سیاسی به قامت ایستاده باشد. به هر حال هرچه بود كش و قوس سیاست كار را به اینجا رساند كه اقتصادطلبان و منتقدین اصلاح اندیشی توانستند از دروازه های قدرت عبور كنند. رسیدن به صندلی های قرمز هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی شاید بزرگ ترین این پیروزی های سیاسی باشد. هرچند كه پیش از این صاحب نظران اجتماعی میدان دار اصلی قدرت را جریانی می دانستند كه طی چند سال گذشته در بیرون از نهادهای اجرایی سیاست به انتظار روزنه ای بود تا سكان پرده رویی اقتدار را نیز در اختیار خود بگیرد. حالا دیگر می توان گفت كه این اتفاق رخ داده است. بدون شك باید اعتراف كرد كه به زودی حادثه ای نه چندان كوچك اقتصاد ایرانی را ملتهب می كند. البته پیش از این نیز نومحافظه كاران به اندازه عمر مجلس هفتم نشان دادند كه حادثه فوق رخ داده است و هر روز پیكر اقتصاد كشور را تصمیم صاحبان این دوره از كرسی های مجلس هفتم می لرزاند. شعار میهمانان این دوره از بازار سیاست، اقتصاد بوده است و به طور حتم آنان نیز نیك می دانند كه ۸ سال دمیدن در شیپور اقتصاد و تكیه زدن بر این ادعا كه «ما راویان دولت رفاه و منجیان رهایی اقتصاد از گردنه فرسودگی ها» هستیم، آنقدر در گوش جامعه پیچیده است كه حالا دیگر همه پایان این ادبیات اقتصادی و یا به بار نشستن این پزهای سیاسی را به انتظار نشسته اند. البته نباید از انصاف دور شد كه منتقدین خط و سیر اقتصاد طی سال های قبل، تلاش بسیاری را از خود نشان می دهند كه رهواری جز اقتصاد ندارد اما بدون تعارف باید پذیرفت كه با گذشت چندین ماه از استقرار كامل آنها در بالاترین نهاد تصمیم سازی كشور هرچه بر طبل اقتصاد كوبیده شده حاصلی جز حیرت و تعجب مردم و ترس صاحب نظران از آینده اقتصادی كشور نداشته است.اگر این انتقاد گناه كبیره محسوب نشود می توان گفت: درست بسان سال های قبل كه چه نیكو انتقاد برتن اقتصاد می چسبید حالا نیز حرارت این پیكر به گل نشسته آنقدر شعله ور شده است كه ضمیر انتقاد را در خود فرو می كشد. تازه این در حالی است كه شیرین ترین اتفاقات اقتصادی ایران در سال هایی رخ داد كه دیالوگ اصلاح طلبی، تنش زدایی دیپلماتیك را به ارمغان آورد و برای نخستین بار واژه های نوین اقتصادی راهی برای عبور از دهلیزهای اقتصادی ایران پیدا كرد. امروز هرچه بیشتر دماسنج نومحافظه كاری بر تن اقتصاد می نشیند این داغی تازه از راه رسیده با قدرت بیشتری از سر و كول اقتصاد نیم بند ایرانی بالا می رود. تا همین چند روز پیش بحث تثبیت قیمت ها به خوبی اركان محافل كارشناسی را بر هم ریخت و حالا هرچه اقتصاددانان بیشتر بر این پاشنه چرخیدند كه این تئوری اقتصادی در ایران از وجود حلقه ای مفقوده رنج می برد و در نهایت نیز زمینه به بن بست رسیدن آن را فراهم می كند باز هم صاحبان این نظریه به تاخت می روند تا شاید «توده گرایی اجتماعی» راهگشای تمام گروه های سیاسی موجود باشد. تازه این بخشی از ماجرای اقتصاد اندیشی منتقدینی است كه آمدند تا وضعیت درآمدی و جریان هزینه پروری اقتصاد ایران را ساماندهی كنند ولی طرح های متفاوت آنان تنها یك سود بزرگ داشته و آن هم راه اندازی بحث و جدل در بازار اقتصاد بوده است.شعار مردم مداری و بهبود سریع وضعیت درآمدی اقشار مستضعف مردم به جایی رسید كه نهادهای غیر اقتصادی و فاقد كوچك ترین كاركردهای مولد اقتصادی در ردیف نخستین لیست استفاده كنندگان از منابع ملی قرار گرفتند. این انتقاد به هیچ وجه در جهت نفی وجود چنین نهادهایی نیست. هرچند كه شاید بستری مناسب برای چسبیدن انگ های سیاسی و مجالی برای اخراج رقیب باشد اما به طور قطع واقعیتی است كه نمی توان به سادگی در مقابل آن سكوت اختیار كرد. ترازوی نامتناسب اقتصاد- مردم در هنگامه ای به نفع نهادهای غیر اقتصادی سنگینی كرد كه میادین جهانی حساس ترین دوران اقتصادی خود را پشت سر می گذارند. در چنین شرایطی كه همواره اقتصاد كشور از وجود منابع اندك مالی رنج برده است معلوم نیست كه چرا باید بنگاه های تبلیغاتی با كاركرد غیر اقتصادی دارای سهمی بزرگ از صندوق مالی كشور باشند. این پدیده با رسیدن فصل بودجه بیشتر نمایان شده است. بدون شك پرداختن به امور مذهبی و جلوگیری از ضعف دینی جوانان كشور می تواند بسیار مفید باشد اما این موضوع را نباید فراموش كرد كه بیشترین ایستادگی را در مقابل عقب ماندگی اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی فرامین مذهبی به تصویر كشیده اند.بدون شك باید پذیرفت كه نزاع سیاست در ایران هنوز به پایان نرسیده است و امروز به یقین می توان گفت كه دیالوگ های اقتصادی قبلاً گریزگاه هایی برای عبور از بن بست مشروعیت سیاسی بوده اند. اتفاقاتی كه هنگام تصویب بودجه سال ۸۴ در حال وقوع است می تواند بهترین ادعا برای اثبات این موضوع باشد. سالیان بسیاری صاحب نظران اقتصادی و حتی قانونگذاران امروز ایران از ضرورت خروج از اقتصاد تك محصولی و اقتصاد وابسته به چاه های نفتی سخن گفته اند و از صنعت توریسم نیز با عنوان یكی از اهرم های دستیابی به این مهم یاد كرده اند. چه؛ ایران به لحاظ تمدن بزرگ خود بر پیشانی مزیت توریسم جهانی نشسته است اما حالا كه راه برای مانور گروهی از صاحبان حوزه های اقتدار سیاسی باز شده است وضعیت درآمدی كارگاه گردشگری كشور به گونه ای در حال عبور از مرز تصویب است كه انگاری باید فاتحه آن را از حالا برای سال آینده زمزمه كرد. همچنین بسیاری دیگر از حوزه های فرهنگی دچار چنین وضعیتی شد ه اند. جایی نظیر مركز مشاركت زنان كه به اعتراف صاحب نظران اجتماعی بیشترین نقش را طی سال های قبل در كاهش آسیب های اجتماعی زنان و گسترش نقش آنان در حیطه های سیاسی و اجتماعی داشته است در آستانه حذف قرار دارد و نهادی نظیر صدا و سیما با تمام عملكرد ضعیف خود بخش بزرگی از جای آن را در جدول بودجه سال آینده اشغال كرده است. این ترازوی اقتصاد سال آینده است. ترازویی كه اگر عینك جناح بندی سیاسی به كنار گذاشته شود به خوبی می توان لنگی آن را به تماشا نشست. این كه دغدغه اصلی كشور اقتصاد بیمار و ضعف مالی توده مردم است شعار زیبایی بود كه در آستانه اقتصاد نوین جهانی تبدیل به نعل وارونه ای شده كه بیش از هرچیز آینده اقتصاد مردمی را در هاله ای از ابهام فرو برده است.
این تنها شطرنج اقتصاد روی میز سیاست است. مهره ها به گونه ای چیده شده اند كه حتی كوچكترین توان انتقاد از نحوه بازی را نیز سلب می كنند؛ آن هم به طور قطع با وصله ای قدیمی به نام مقابله با مفاهیم مذهبی، اما بدون شك هرچه این ماشین جلوتر رود، جای این پرسش بزرگتر می شود كه در شرایط فعلی اقتصاد كشور و رقابتی شدن هرچه بیشتر اقتصاد جهانی آیا واقعاً منابع درآمدی كشور باید تا به این حد در اختیار سامانه هایی قرار بگیرد كه به كلی فاقد ماهیت اقتصادی هستند؟ شعارهای اقتصادی این بار بسیار زود با بادی كه از ناكجا آباد می وزد همراه شده اند.
منبع : باشگاه اندیشه