پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


برگی از یک سفرنامه


برگی از یک سفرنامه
● سفری به شوروی و دیدار از انستیتو گوشت
شاید هیچ تجربه‌ای مانند سفر، ذهن و اندیشه‌ٔ آدم‌ها را دگرگون نکند. سفر دریچه‌ای است به دنیاهائی که تنها در ذهن ما جای دارند و در خلال سفرهای‌مان به حقیقت نزدیک می‌شوند. تلخ یا شیرین، خواسته یا ناخواسته، سفر خاطراتی از خود به‌جای می‌گذارد که بسیاری از آنها می‌تواند برای خود فرد و دیگران عبرت‌آموز باشد. مطلب زیر برگی از خاطرات سفر هوشنگ دانشمند، مشاور و همراه همیشگی بهکام است، او نخستین دبیرکل کانون انجمن‌های صنفی صنایع غذائی ایران بود و سال‌ها به‌عنوان دبیر انجمن فرآورده‌های گوشتی کشور در کنار صاحبان این صنعت قرار داشت. متن زیر گوشه‌ای از خاطرات او در بازدید از شوروی سابق است.
ساعت ۲ صبح بود. دوستان جمع بودند و برای رفتن آماده، در دلم آرزو می‌کردم هر چه زودتر راهی شویم، به‌طور عجیبی عجله داشتم. همراهان من غیر از دکتر حسینی که رئیس کاروان بود، آقای انزابی‌پور و آقای حسین‌زاده بودند. آقای دکتر باستانی و دکتر پارساپور هم میهمان ما بودند، بالاخره پس از مقدمات کار، سوار هواپیمائی شدیم که قرار بود ما را به مقصد ببرد. از چگونگی راحتی سفر در هواپیمای‌‌مان صحبتی به میان نمی‌آورم. در تفکرات خود مشغول سبک و سنگین کردن این سفر بودم. بالاخره بعد از ۴ ساعت به مسکو رسیدیم. در ابتدای این سفر مقررات خشک و بدون کم‌وکاست که نشان از چگونگی شرایط زیستن در محیطی که سال‌ها حکومتی از نوع دیگر بر آن حاکم بود می‌شد احساس کرد. کم‌کم کار گمرکی تمام شد ما که حدود ۳۰ نفر بودیم راهی شهر شدیم.
در گوشه و کنار این شهر بزرگ، زیبائی از یک طرف و مقررات کهنه و گاهی خشن از طرف دیگر به چشم می‌خورد. تا جائی‌که که گاهی آرامش را از آنها می‌گرفت. گاه خیابان‌های عریض با ترافیکی قابل قبول عامل به‌هم ریختگی افکار را فراهم می‌کرد. گاه بهشت خیالی که در نظر داشتیم با دیدن یک ساختمان یا یکی از آثار قدیمی تلنگری می‌خورد. کم کم به سفارت رسیدیم و از آنجا به هتل محل اقامت رهسپار شدیم. قصد ندارم از خاطرات این سفر به‌جز دیدن انستیتو که بخشی از برنامه ما بود، بحثی به میان آورم. ولی به هر رو صنعت و تکنولوژی این کشور را نمی‌توان نادیده گرفت. دانشگاه بزرگ مسکو، چگونگی ساخت آن، متروی زیبا و بزرگ، کاخ‌ها و بناهای باشکوهی که ساختهٔ انسان‌هائی بود که با جبر و با مشکلات عدیده آن را به‌وجود آورده بودند. خلاقیتی که در هر یک از این بناها و ساختمان‌ها به چشم می‌خورد بی‌نظیر بود. خلاصه واقعاً دنیای دیگری بود، سوای همهٔ خیالات و توهمات من.
● انستیتو گوشت
این انستیتو که بیش از ۱۰۰ سال از آن می‌گذرد در یک ساختمان قدیمی (به قدمت ۱۰۰ سال) قرار داشت، در گوشه و کنار آن کلنگی بودن ساختمان به چشم می‌خورد. در همین محل مسئولان که بی‌شباهت به خود ساختمان نبودند، در کمال آرامش، گوئی از مسائل شهر بیگانه‌اند به‌کار خود مشغول بودند و تحقیقات و پژوهش‌های جالبی در زمینهٔ گوشت قرمز به‌خصوص دام سنگین انجام می‌دادند.
در این انستیتو متجاوز از ۱۰۰ نفر از اساتید با مدرک دکترا و فوق دکترا مشغول به‌کار بودند. دانشگاهی در جوار آن بود که فعالیت‌های آن را بیشتر توجیه می‌کرد. اغلب افراد شاغل درجات ممتازی داشتند. به‌طور کلی می‌توان گفت که انستیتو مرکز تحقیقات و پژوهش‌های علمی دربارهٔ کلیه مسائلی بود که در ارتباط با استحصال گوشت قرمز صورت می‌گرفت، رئیس و معاونان آن با اینکه به هیچ زبانی غیر از روسی نمی‌توانستند صحبت کنند، از مترجم استفاده می‌کردند و مطالب و سؤالات ما هم بیشتر در این محور دور می‌زد. از مواد غذائی و غذاهای آماده‌ای که در بخش انستیتو ساخت آن کمک کرده بودند سؤال شد. از کارخانه‌های مختلفی که در سراسر کشور از این انستیتو راهنمائی می‌خواستند و از شرایطی که حاکم بر تولید آنان بود پرسیدیم. از نحوهٔ تولید و فرهنگ تغذیه‌ای سخن به میان آمد که با گشاده‌روئی به همه سؤالات ما پاسخ می‌دادند. خوب است بدانید که تولید سوسیس و کالباس در کشور ما سوغات وارداتی کشور روسیه است. بیشتر محصولات آنان از گوشت خوک تهیه می‌شد. کارخانه‌ها موظف به نگهداری و انبار مواد اولیه برای ساخت محصول بودند. پیچیدگی تولید آنان در کنار وسعت دید و گسترش شرایط آن به‌نحوی بسیار ساده درآمده بود. در این مکان همه چیز در حد وظایف و بسیار جالب بود. هر کدام از مسئولان در مقام پاسخ‌گوئی خود را موظف می‌دیدند تا ما را راهنمائی کنند حتی اگر به آنها ارتباطی نداشت. هنوز از تولید به شیوهٔ سابق چشم‌پوشی نکرده‌ بودند.
آن را با دانش امروز وفق داده بودند و بهتر است بگوئیم با دانش و تکنولوژی جدید هم آشنائی داشتند و به آن تکیه می‌کردند. گرچه‌ میزان مصرف آنان قابل مقایسه با کشور ما نیست. اصولاً غذای آماده قوت غالب خانواده‌ها را تشکیل می‌دهد و به همان شیوه‌ای است که در کشورهای جهان به آن عمل می‌کنند. آنها محصول را طبق ذائقه و خواست مردم تولید می‌کنند و نشان بارز آن، رعایت نظر مصرف‌کننده است و کثرت تنوع آن هم به همین دلیل صورت می‌پذیرد. علی‌رغم مصرف بالای سوسیس و کالباس که واقعاً چشم‌گیر بود اما معدود کارخانه‌هائی به این امر اشتغال داشتند. نه اینکه هر کس به هر علت، به این شغل روی آورده باشد امروزه بیش از ۱۴۰ واحد تولیدی در سراسر کشور ما مبادرت به تولید می‌کند و این رقم بیش از ۱۰ برابر کارخانه‌های تولید این محصولات در کشور شوروی سابق آن هم با احتساب جمعیت ۲۰۰ میلیون نفری آن بود. ظاهراً دلایل این کار در بهانه‌های دیگری باید جستجو کرد.
منبع : مجله بهکام