جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


دیگر رمقی برایم باقی نمانده است


دیگر رمقی برایم باقی نمانده است
برای گفتگوی حضوری بی حوصله به نظر می آمد، او دیگر «آیدین آغداشلو»ی سال های گذشته نبود و ترجیح داد تلفنی صحبت کند. این نقاش، گرافیست و مدرس دانشگاه، دل خوشی از جو اطرافش ندارد و به قول خودش دیگر رمقی برایش باقی نمانده است. آنچه در پی می آید گفتگوی عصر ایران با این هنرمند برجسته می باشد:
▪ تصمیم داشتید در سال گذشته مجموعه مقالاتی را منتشر کنید; چاپ این مجموعه در چه مرحله ای قرار دارد؟
ـ مجموعه مقالاتی مربوط به سال های ۸۱تا۸۴ در کتابی با عنوان «این دو حرف» جمع آوری شده است. در حال حاضر تمامی کارهای مربوط به جمع آوری مقالات انجام شده و احتمالا در آبان ماه سال جاری منتشر و توزیع خواهد شد.
▪ در ضمن قرار بود کتابی در مورد هنرمندانی که می شناسید هم منتشر کنید; تدوین این کتاب به کجا رسیده است؟
ـ در حال حاضر مشغول اضافه کردن مطالب تکمیلی این کتاب هستم. اگرچه این کتاب در فرصتی که برای اتمام آن تعیین کرده بودم آماده نشد اما تلاش می کنم تدوین و نگارش آن را تا پایان سال جاری به پایان برسانم.
▪ آیا شاعرانی همچون «فروغ فرخزاد» که از دوستان شما بود، در فهرست این هنرمندان قرار دارند؟
ـ خیر، در فکر اولیه نگارش این کتاب، ابتدا با ۵هنرمند و سپس به ۱۰ و اکنون به به ۲۵نفر هنرمند هنرهای تجسمی، نگارگری و مجسمه سازی رسیده است.
▪ به جز دو کتابی که ذکر کردید، کتاب جدید دیگری نیز در دست نگارش دارید؟
ـ بله، از مدت ها پیش مشغول جمع آوری اطلاعات و تحقیق بر روی بخش نقاشی دائره المعارف کاشان هستم، این دائره المعارف که به کوشش بنیاد کاشان در حال تهیه و تدوین است در مورد بخش های مختلف تاریخی فرهنگی مانند معماری، زبان های خاص و تاریخ باستان شهرکاشان است.
▪ این بخش از تحقیقات شما چه زمانی تکمیل و ارائه می شود؟
ـ اگر عمری باشد و حالم نیز مساعد باشد امسال تحقیقات نقاشی دائره المعارف کاشان را به پایان می رسانم.
▪ مگر خدای نکرده کسالتی دارید؟
ـ نه، ولی دیگر رمقی برایم باقی نمانده است.
▪ مدتی بود که حرف رفتن از ایران را داشتید هنوز هم برای رفتن جدی هستید؟
ـ بله.
▪ کشور خاصی را مد نظر قرار داده اید؟
ـ نه، هرجا که شد.
▪ چطور شد که تصمیم به رفتن کردید؟
ـ فکر می کنم که در مجموع کم حوصله شده ام.
▪ این کم حوصلگی ناشی از شرایط اجتماعی نیست؟
ـ نه، در طول سالیان عمرم، فشارهای بسیاری را تحمل کرده و می کنم. در حال حاضر هم شکننده تر از گذشته شده ام، بطوری که پس از هر ناملایمتی دائما به فکر رفتن می افتم.
▪ با توجه به این شرایط روحی، چه برنامه ای برای ادامه فعالیت های خود دارید؟
ـ در حال حاضر بیشتر از همیشه کار می کنم، در حقیقت فعالیت های فرهنگی من تا پیش از این زیاد بودند بطوریکه همواره در حال نگارش بوده ام، در جایگاه های مختلف بعنوان داور شرکت داشته یا در همایش ها و جلسات مختلف فرهنگی حاضر می شدم، اما در این چند ماه گذشته، به این نتیجه رسیده ام که در مجموع تمامی این برنامه ها را تعطیل کرده و فقط نقاشی بکشم که البته به نظر من فکر بدی نیست.
▪ چه مدت دست از نقاشی کشیده بودید؟
ـ نمی توان گفت که نقاشی را کنار گذاشته بودم، ولی طبیعتا فعالیت های فرهنگی از وقت مفید نقاشی کردن من کم کرده است، بنابراین تصمیم گرقتم این قبیل کارها را تعطیل کرده و فقط به نقاشی بپردازم. برای نمونه در جلسات مربوط به شهر شیراز و تاریخ شهر شیراز که به کوشش فرهنگستان هنر در حال برگزاری است بعنوان عضو هیات علمی فرهنگستان شرکت نکردم یا علیرغم دعوتی که از من بعمل آمد بعنوان عضو هیات علمی، در جلسات دوسالانه پوستر جهان اسلام شرکت نکردم، اساسا قصد دارم هر نوع فعالیت فرهنگی را کنار بگذارم.
▪ کنار گذاشتن فعالیت های فرهنگی یکی از دلایل رفتن شما از ایران نیست؟
ـ نه، در مجموع دوست دارم سرم را خلوت کنم.
▪ با توجه به شرایط جدید روحی تان طرح و ایده خاصی را برای نقاشی های خود دنبال می کنید؟
ـ بله، یک سلسله نقاشی که خودم نیز به آن تمایل دارم در متن همیشگی کارهایم وارد کرده ام بطوریکه تغییر و شکل تازه ای را دنبال می کنم، البته این شکل تازه تر قدری تلخ نیز هست، شاید با ایجاد این شکل تازه ابعاد تازه تری در کارهایم ایجاد شود.
▪ منظورتان از مفهوم تلخ، موضوعات تلخ اجتماعی است؟
ـ نه، البته بصورت مستقیم موضوعات اجتماعی در کارهایم مشهود نبوده، ببینید این شکل جدید، به نوعی موقعیت هنرمندی را توجیه می کند که شادمان نیست.
▪ دو سال پیش که شما را در موزه ملی دیدم روحیه بهتری داشتید،اتفاق ناخوشایندی برای شما رخ داده است؟
ـ بله، در طول سال های اخیر اتفاقات ناخوشایند بسیار مربوط به مسائل شخصی و جایگاه اجتماعی ام روی داده است.
▪ انگار روحیه خیلی بدی دارید!
ـ بله، این اتفاقات آنقدر بر من سخت بوده اند که در مورد حذف خود از عرصه فرهنگی، بسیار جدی فکر و عمل می کنم.
▪ و کلام آخر؟
ـ برای کلام آخر این پرسش را مطرح می کنم که هم اکنون جامعه با خادمان فرهنگی خود چگونه رفتار می کند؟ در صورتی که با خادمان خود به درستی مراقبت کرده و به آن ها پاسخ مثبت دهد، مشکلی برای آن ها رخ نمی دهد، در غیر اینصورت مشابه وضعیت کنونی من برای سایر خادمان فرهنگی جامعه ایجاد خواهد شد.
منبع : روزنامه ابتکار