شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

نگاه متفاوت مردم اروپا به آمریکا


نگاه متفاوت مردم اروپا به آمریکا
در صحنه جهانی، رفتار بازیگران دولتی با توجه به مجموعه‌ای از مولفه‌ها شكل می‌گیرد. این بدان معناست كه دولت‌ها به عنوان تصمیم‌گیرندگان نهایی، در تعامل با محیط مادی جامعه، فضای ذهنی گسترده در حوزه اقتدار و برداشت از الگوهای قدرت در جغرافیای بین‌المللی به جهت‌دهی می‌پردازند و سیاست‌ها را شكل می‌دهند.
پس كیفیت حیات‌ مادی نقش تعیین‌كننده در هویت‌بخشیدن به رفتار حكومت‌ها دارد. البته منظور سطح رفاه اقتصادی، میزان رشد اقتصادی و نوع تعاملات اجتماعی است. رفتار بازیگر در عین حال با توجه به این واقعیت شكل می‌گیرد كه جایگاه كشور در صحنه بین‌المللی در چه سطحی است و در رابطه با كشورهای مطرح سیستم بین‌الملل چه وزنی احساس می‌شود.
با درنظر گرفتن این پیش‌فرض‌هاست كه می‌بایستی به سوالی كه به دنبال سفر رهبر آمریكا به هشت كشور اروپایی در كنار حضور در كنفرانس گروه هشت در هایلیگندام آلمان پیش آمد یك تحلیل منطقی، عقلانی و در عین حال معطوف به واقع‌گرایی ارائه داد.
در اكثر كشورهایی كه جورج دبلیو بوش به بازدید پرداخت، تظاهراتی در مخالفت با عملكرد آمریكا در صحنه جهانی و بالاخص در رابطه با عراق، وجود زندان‌های سری سیا در اروپا و عدم توجه مورد انتظار از آمریكا در رابطه با مسائل محیط‌زیستی برپا شد. گستردگی، عمق و پوشش این تظاهرات در مقام مقایسه با سال‌های گذشته به شدت محدود و غیرمطرح بود.
اما آنچه منجر به ایجاد سوال بود كاهش مخالفت‌های ضدآمریكایی در كشورهای مورد بازدید نبود بلكه این نكته بود كه چرا در آلبانی كه سفر ماقبل رهبر آمریكا بود استقبال گسترده‌‌ای از او شد و مردم به پایكوبی پرداختند و رهبر این كشور، ساكن كاخ سفید را در آغوش گرفت و بوسه بر گونه او نهاد. اینكه چرا این دوگانگی در استقبال از جورج دبلیو بوش حادث شد، مبتنی بر دلایل عقلانی و خردورزانه‌ متفاوتی است.
● جایگاه روی طیف ارزشی
آنچه به وضوح در اروپا در چشم‌انداز روبه‌رو قرار می‌گیرد، مبنای متفاوت مولفه‌های ارزشی مستقر در كشورهای شرق و غرب قاره است. شروع حیات یافتن لیبرالیسم و اصولا نگاه بسیط به كیفیت رابطه مردم و حكومت از یك سو و ارتقای میزان وزن فرد به عنوان محور تصمیم‌گیری در جامعه در غرب اروپا و بالاخص از انگلستان پا گرفت.
روند تكامل فردگرایی كه سابقه ۵۰۰ ساله را در غرب اروپا تجربه كرده، منجر به این شده تا تعریفی كه مردم كشورهای غرب اروپا از عملكرد رهبران خود و رهبران دیگر كشورها به تصویر می‌كشند مبتنی بر توجه فراوان به تاثیر آنان بر بسط یا قبض حقوق افراد، تاثیر آن بر نهادینه ساختن مفهوم صلح در گستره جهانی، ارتقای رفاه اقتصادی در كشورهای گیتی و میزان كمك آنها به توسعه منطقه به دور از مناقشه است.
مردم كشورهایی كه به تظاهرات علیه رهبر آمریكا دست زدند، در چارچوب تكامل مفهوم لیبرالیسم و ارزش‌های حیات‌بخش آن، منطقی است كه سیاست‌های آمریكا را به چالش بگیرند و علیه آن تظاهرات كنند چرا كه این سیاست‌ها مفاهیم تعالی‌یافته لیبرالیسم را تضعیف می‌سازد و جهان‌شمول شدن آنها را به شدت دچار صدمه می‌كند.
آلبانی به عنوان یكی از كشورهایی كه تجربه به شدت محدودی از برخورداری از ارزش‌های لیبرال را داراست و مردم در چارچوب معیارهای به شدت قدرت‌محور، فردستیز و اقتدارگرا به ارزیابی می‌پردازند، در این بستر خیلی طبیعی جلوه می‌كند كه سیاست‌های آمریكا به سخره گرفته نشود.
در قالب رویه‌ها و ضوابطی كه مردم آلبانی با آنها سازگار هستند و آنها را طبیعی قلمداد می‌كنند، دولت آمریكا كاملا منطقی و عقلایی درخصوص مسائل جهانی رفتار كرده است. مردم آلبانی براساس یك مجموعه از مفروضات و پیش‌فرض‌ها كه بنیانگذار ارزش‌ها و به عبارتی جهان‌بینی آنهاست به تعریف واقعیات می‌پردازند كه به كلی متفاوت از مردم غرب اروپاست و این تا حدود وسیعی بیانگر این است كه چرا آنها تشویق‌گر رهبر آمریكا شدند و او را فراوان احترام گذاشتند در حالی‌كه مردم آن سوی دیگر قاره در جهت عكس حركت كردند.
● جایگاه در صحنه بین‌المللی
كشورهای اروپایی امروزه در جایگاهی نیستند كه در صحنه بین‌المللی مأخذ باشند و موقعیت كاملا رده دومی را دارا هستند. اینان با سیاست‌های آمریكا مخالفت می‌كنند چون كه خود مسوولیتی ندارند و دیگر فاقد اعتبار قرون گذشته هستند. آمریكا متفاوت رفتار می‌كند چون‌كه مسوولیت نظم‌دهی را برعهده دارد و از آن حجم از قدرت، برخوردار است كه به ضرورت صرف داشتن آن به سوی رفتار متفاوت سوق داده می‌شوند.
قدرت الزامات خاص خود را دارد و چون اروپاییان حجم كمتری از آن را دارا هستند پس متفاوت رفتار می‌كنند. قدرت الزامات خاص خود را دارد و میزان آن تعیین می‌كند كه تعدد، كیفیت و ویژگی‌های این الزامات چه هستند. كشورهای اروپایی با توجه به رده پایین‌تر قدرت الزامات متفاوت‌تری از آمریكا دارند. پس طبیعی است كه نگاه متفاوت‌تری از آمریكا را داشته باشند. مردم آلبانی چون هیچ‌گاه جایگاهی نداشته‌اند، حسادتی به قدرت آمریكا ندارند و در نتیجه پذیرش عملكرد آمریكا برای آنها خوشایند است.
دكتر حسین دهشیار
منبع : روزنامه هم‌میهن