جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


دوئل شومن ها


دوئل شومن ها
شاید از نخستین اشكال مجموعه های تركیبی كه تنها به قصد شب های یك فصل ساخته می شوند، بتوان تا هشت ونیم را نام برد كه از شبكه ۲ پخش می شد. پس از آن سری برنامه های شب های تابستان و زمستان كه وجه تمایزش با سایر مجموعه هایی كه تا آن روز ساخته شده بودند تنها در پلاتوهای رمانتیك رضا صفدری و بك گراندهایی از نغمه های نوستالژیك و تصاویر چشم نواز بود كه اتفاقاً از شهری گرفته می شد كه مدت ها بود از زشتی ها و آلودگی ها و وحشیگری هایش شنیده و در برابر زندگی روستایی خوار و ذلیلش شمرده بودیم. ساخت اینچنین برنامه هایی به غیر از پاسخگویی به خیل علاقه مندانی كه برای خودشان دست و پا كرده بودند، حسن دیگری نیز برای شبكه های سیمای ما داشت و آن هم چیزی نبود جز پر كردن یكی، دو ساعت از زمان برنامه ها به آسانترین طریق ممكن كه از خوش حادثه بسیار هم بر ذائقه مخاطبش گوارا نشسته بود و البته نكته جذاب دیگری كه در این میان خودش را نشان می داد كاهش چشمگیر هزینه های برنامه سازی بود.و از آنجا كه آن روزها هنوز نورچشمی به نام نود قسمتی چشم به گیرنده های ما نگشوده بود. تبدیل به سوگلی برنامه های تلویزیونی شد. اما از آن شب ها سالیانی است كه گذشته، قریب به یك دهه و امروز روتین های شبانه آنچنان با یكدیگر كورس بسته اند و آنچنان بینندگانی برای خود دست و پا كرده اند كه برنامه هایی همچون پنجره شبانه و مهتاب و این روزها محله بنده نواز باید به دنبال جایگاهی پس از نود قسمتی ها باشند. اما هنوز یك اصل وجود دارد كه شب های تابستان را باید یك جوری آن هم ارزان در تلویزیون پر كرد. حتی اگر چند واژه را بدون اینكه ربطی به هم نداشته باشند و مفهومی را بیان كنند، به هم بچسبانند و به مجید اخشابی با یك سابقه چند ساله در ترانه سازی كه البته بخش اعظمش را هم مدیون رادیو و تلویزیون است و به خوبی با خواسته های مخاطبش نیز آشنا است، بسپارند تا ترتیب، ملودی و آهنگ و خواندنش را بدهد و مخاطبان هم احتمالاً از اینكه كار جدیدی از اخشابی را می شنوند، آن هم با این ریتم متفاوت، دل غشه بگیرند و هیچ گاه هم از ذهنشان نگذرد كه آیا این ترانه حرفی هم برای گفتن با مخاطب دارد؟ به این مسئله در برنامه ای كه هر شب با عنوان محله بنده نواز به خانه هایمان مهمان می شود به راحتی می توان رسید. مجموعه ای كه تا امروز آخرین ایستگاهی است كه قطار برنامه های تركیبی از این مدل از آن گذشته است. روندی كه نه تنها كوچكترین سهمی در ارتقای موسیقی پاپ كشورمان نخواهد داشت، بلكه آن را وارد خط سیری قهقرایی می كند كه در این روزگار حساس خطایی نابخشودنی است به خصوص وقتی كه از رسانه ملی ما سر بزند و این مسئله زمانی بیشتر به چشم می آید كه دقیقاً در همین شب ها و دقایقی قبل از پخش محله بنده نواز یكی از روتین های شبانه پخش می شود كه ترانه تیتراژ انتهای اش را یكی از خواننده های پرسروصدای امروز جوانان ما رضا صادقی می خواند، كاری به غایت زیبا و پرمحتوا.
آری شب های تابستان را باید به كم خرج ترین شكل ممكن از سرگذراند، حتی اگر یك برنامه حدود دو ساعته باشد و شومن مشهور این روزهای كانال های تلویزیونی ما سیدمحمد حسینی همه كاره آن! او كه درست در زمان افول پرحرف و حدیث ستاره اجرای آن روزها محمود شهریاری سركله اش پیدا شد و با كلنجارهای هرشبه اش با احمدزاده در برنامه های شبانه شب به خیر تهران و ایجاد پارادوكسی میان دو شخصیت كاملاً متفاوت كه یكی میانسال و باوقار و مودب با چهره ای تا حدودی مذهبی (احمدزاده) و دومی سرشار از انرژی جوانی، شوخ و لبریز از شیطنت های خاصی كه تا امروز هم كهنه نشده است (حسینی) از آن برنامه ای بسیار پرطرفدار و جذاب ساخت و پس از آن بود كه حسینی پله های ترقی و شهرت را یكی پس از دیگری گذراند تا به امروز برسد. مجری كه به آنچنان اعتمادبه نفسی رسیده كه می توان انتظار داشت در طول یك برنامه زنده دست به هر كاری بزند و جالب تر اینكه هر حركت او بمب های خنده را در خانه ها و میان خانواده های ایرانی منفجر كند، انفجاری كه بهتر از هر كسی می دانید در میان ایرانی ها به سادگی رخ نمی دهد.
دست اندركاران محله بنده نواز هم گویا در الگوی مدنظرشان زیاد هم از اجرای موفق شب به خیر تهران غافل نبوده اند و موفقیت آنجا را این بار در تركیب حسینی و حسین رفیعی می جویند كه البته هیچ گاه در رسیدن به این امر موفق عمل نكرده اند، چرا كه اگرچه حسینی روزبه روز قوی تر كارش را انجام می دهد، حسین رفیعی اصلاً توان احمدزاده بودن را ندارد، او تنها سعی در بازی و شبیه بودن به احمدزاده را می نماید اما این تصنعی كه در اجرای او به كار گرفته می شود هیچ گاه به دل مخاطب ننشسته است. علت این مسئله را در نكته ای دیگر باید جست كه بسیار سهل و ابتدایی است. شخصیت احمدزاده، كاراكتری واقعی است كه مثل اجرایش بسیار ساده و بی تكلف است و اصلاً قرار بر این گذارده نشده بوده كه احمدزاده ایفاگر نقش خاصی باشد، مسئله ای كه در رفیعی دیده نمی شود. نكته دیگر در مورد كاهش مقبولیت اجرای حسین رفیعی، حضور همیشگی او در برنامه های مختلف صداوسیما است. برای پی بردن بیشتر به این موضوع، فقط كافی است ساعت ۶ صبح تلویزیون را روشن كنید و تا آخرین ساعات شب تعداد برنامه هایی را كه حسین رفیعی در اجرای آنها سهم دارد بشمارید! آخرین گزینه ای كه باید در مورد وضع اجرا در محله بنده نواز مورد توجه قرار داد را چند شب پیش یكی از مهمانان همین برنامه رودررو به مجریانش گوشزد كرد. محمدعلی كشاورز هفته پیش به اتفاق جمشید مشایخی به محله بنده نواز آمده بود و در همان جا به ضعف بازیگری حسینی و اجرای نه چندان دندان گیر رفیعی اشاره كرد. آری حسینی بازیگر خوبی نیست یا صریح تر بگوییم اصلاً بازیگر نیست، اما مجری و شومن بسیار قدرتمندی است. نكته ای كه در رفیعی كاملاً برعكس است. نباید فراموش كرد كه حسین رفیعی از گروه بسیار هنرمند پرواز ۵۷ و ساعت خوش است كه روند كمدی كشورمان را عوض كردند. این را می توان در بخش های نمایشی محله بنده نواز هم به وضوح دید. ای كاش حسین رفیعی می توانست حتی گوشه ای از اجراهای زیبایی كه در برنامه های بیست و ۷۷ را كه چند سال پیش در قالب برنامه كودك و نوجوان شبكه اول به روی آنتن می رفت، نشان دهد. اما آنچه كه در شب های تابستان امسال دیدیم، یك رفیعی بی رمق، خسته و بی انگیزه است، برعكس محمد حسینی محله بنده نواز بخش های دیگری به جز اجرا و موسیقی نیز دارد، مسابقاتی با عنوان تصاویر و شوت بال كه این آخری به آن سبب كه كمتر یا بهتر بگوییم اصلاً در برنامه های پرتعداد شبكه های پنج گانه تكرار نشده است. احتمالاً تا پایان تابستان كه كمتر از یك ماه دیگر به آن باقی مانده باید هر شب مهمان محله بنده نواز باشیم، یكی از گروه برنامه های ارزان ولی پرمخاطب به رغم تمام نقصان هایش.

محمدرضا خالقی زاده
منبع : روزنامه شرق