یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سرود سرخ - Red Psalm


سال تولید : ۱۹۷۲
کشور تولیدکننده : مجارستان
محصول : مافیلم، استودیو یک
کارگردان : میکلوش یانچو
فیلمنامه‌نویس : گیولا هرنادی
فیلمبردار : یانوش کنده
آهنگساز(موسیقی متن) : -
هنرپیشگان : لایوش بالاژوویتس، آندراش بالینت، گیونکی بوروش، آندره‌آ دراهوتا، یوژف مادوراش، تیبور مولنار و تیبور اوربان.
نوع فیلم : رنگی، ۸۸ دقیقه.


در املاک وسیعی در مجارستان در دهه 1890، گروهی از کارگران مزرعه که اعتصاب کرده‌اند، منتظر پاسخ به خواسته‌های‌شان هستند. وقتی مباشر عصبانی، خرمن‌های گندم را آتش می‌زند، کارگران شورش می‌کنند و او را می‌کشند. ارتش دخالت می‌کند و تیراندازی می‌شود. صاحب املاک (بالینت) که کُنت پولداری است، سر می‌رسد و تلاش می‌کند با کارگران مزرعه به توافق برسد، ولی آنان با شعارهای مارکسیستی جوابش را می‌دهند و کنت در نتیجه حمله عصبی می‌میرد. کشیش محلی در خطابه‌ای کارگران را ضد مسیح اعلام می‌کند و اعتصابیون کلیسا را آتش می‌زنند و مراسم خودشان را برپا می‌کنند. سربازان بیشتری سر می‌رسند و از کارگران می‌خواهند که تسلیم شوند. در جشن روز اول ماه مه، همه، - سربازان و کارگران - می‌رقصند و بعد با علامت یک ترومپت، سربازان روی جمعیت آتش می‌گشایند. تنها بازمانده زنی است که سلاحی در دست دارد و سربازانی را که به‌سوی اسباب‌شان می‌روند، یکی‌یکی می‌کشد.
* پس از دنیای تاریک و نور مشعل‌ها در بره خدا (1970)، سرود سرخ گرچه همچنان دغدغه رنج شکست را دارد، نگاهی دوباره است به چشم اندازهای آفتاب گرفته و رقص و آوازهای رویاروئی (1969). از لحاظ طراحی حرکت‌ها، فیلم یانچو مطمئن و پابرجاست: در بیست و هشت نمای خارجی‌ای که تمام فیلم را تشکیل می‌دهد، دوربین خلسه‌آور میان انبوه مردان، زنان، کودکان و اسب‌ها می‌چرخد در حالی که آنان آئین‌های آشنای اتحاد، برهنه شدن در برابر دشمن و رستاخیز اسرارآمیز را اجرا می‌کنند. درست وقتی که انتظار می‌رود این ابداعات تکراری شود، یانچو تصاویر غافلگیر کننده‌تر و زیباتری می‌آفریند: مثل اولین بار ظاهر شدن ارتش از دوردست یا نمای دور باشکوه و طولانی رقص سربازان. از سوی دیگر از تکرار مداوم شعارها و پیام‌های سیاسی چنین برمی‌آید که سرود سرخ باید یکی از فاش‌گوترین آثار سیاسی یانچو باشد، ولی به‌رغم توصیف الگوی کلاسیک مقابله میان روستائیان بیدار شده و به‌پا خواسته و سنت‌های واپس گرای مالکان و کلیسا، محتوا چنان در انتزاع مفرط میزانسن غرق شده است که چیزی از آن باقی نمی‌ماند. پایان فیلم - که زنی کل یک ارتش را با یک گلوله در لحظه‌ای نمادین می‌کشد (و شکست را به پیروزی برمی‌گرداند) فاقد بار شاعرانه است و بیشتر به ژست فرمالیستی زیبای دیگری از یانچو می‌ماند.


همچنین مشاهده کنید