سه شنبه, ۲۹ خرداد, ۱۴۰۳ / 18 June, 2024
مجله ویستا


پایتختی روستای کوچک طهران!


پایتختی روستای کوچک طهران!
به روایت متون تاریخی، دو روستای قصران به نامهای هماهنگ «طهران» و «مهران»، نخستین روستاهایی بودند كه برای خروج از دروازه های شمالی ری برای رسیدن به ییلاقهای كوهپایه البرز به آنها می رسیدند.از این دو روستا، مهران بزرگتر و طهران كوچكتر بود.
حال این دو روستا تا روزگار صفویان همین بود.در آن روزگار گذر شاه طهماسب صفوی به روستای طهران می افتد. شاه از قزوین، پایتخت خود روانه حرم «شاه عبدالعظیم» در ری بود كه به روستای طهران هم می رود. آب و هوای خوش و شكارگاههای طهران او را به آنجا علاقه مند می كند.شاه دستور می دهد كه پیرامون روستای طهران را بارویی بكشند؛ بارویی كه ۱۱۴ برج به عدد سوره های قرآن داشته باشد. این زمان سال ۹۶۱ قمری است.
طهران به فرمان شاه از حالت روستایی تك افتاده درمی آید و دارای برج و بارو می شود. امنیت طهران كه فراهم می شود، روستای كوچك و قدیمی رو به توسعه و آبادانی می نهد. به فرمان شاه و بنا به علاقه خاص او به طهران، در آنجا باغها و ساختمانهایی احداث می كنند. ساخت و سازهای شاهی موجب می شود كه افراد دیگری از دارا و ندار برای تفریح یا كار به سوی طهران كشیده شوند.اما اقبال با صفویان یار نبود. سلسله صفوی به دست گروهی از ساكنان مشرق ایران برمی افتد. آنان كه از شهرهای قندهار و كابل به پایتخت كه در این زمان شهر اصفهان بود، هجوم آوردند، صفویان را بر انداختند و دوره حاكمیت قوم معروف به افغان را در ایران آغاز كردند.
به روایت متون تاریخی، دو روستای قصران به نامهای هماهنگ «طهران» و «مهران»، نخستین روستاهایی بودند كه برای خروج از دروازه های شمالی ری برای رسیدن به ییلاقهای كوهپایه البرز به آنها می رسیدند.
از این دو روستا، مهران بزرگتر و طهران كوچكتر بود. حال این دو روستا تا روزگار صفویان همین بود.
در آن روزگار گذر شاه طهماسب صفوی به روستای طهران می افتد. شاه از قزوین، پایتخت خود روانه حرم «شاه عبدالعظیم» در ری بود كه به روستای طهران هم می رود. آب و هوای خوش و شكارگاههای طهران او را به آنجا علاقه مند می كند.
شاه دستور می دهد كه پیرامون روستای طهران را بارویی بكشند؛ بارویی كه ۱۱۴ برج به عدد سوره های قرآن داشته باشد. این زمان سال ۹۶۱ قمری است. طهران به فرمان شاه از حالت روستایی تك افتاده درمی آید و دارای برج و بارو می شود.
امنیت طهران كه فراهم می شود، روستای كوچك و قدیمی رو به توسعه و آبادانی می نهد. به فرمان شاه و بنا به علاقه خاص او به طهران، در آنجا باغها و ساختمانهایی احداث می كنند. ساخت و سازهای شاهی موجب می شود كه افراد دیگری از دارا و ندار برای تفریح یا كار به سوی طهران كشیده شوند.
اما اقبال با صفویان یار نبود. سلسله صفوی به دست گروهی از ساكنان مشرق ایران برمی افتد. آنان كه از شهرهای قندهار و كابل به پایتخت كه در این زمان شهر اصفهان بود، هجوم آوردند، صفویان را بر انداختند و دوره حاكمیت قوم معروف به افغان را در ایران آغاز كردند.
افغانها هر چند ایرانی بودند و از شرق كشور به مركز تاخته بودند، اما در نظر عامه مردم اشغالگر شناخته می شدند.
علیه پادشاهی اشغالگران، مقاومتهای بسیار شكل می گرفت و طهران و قزوین دو كانون اصلی مقاومت بود. در زد و خوردهایی كه میان حامیان و طرفداران صفویان فرو افتاده با افغانهای بر تخت نشسته صورت می گرفت، طهران آسیبهای فراوان دید، اما افغانها بر طهران مسلط شدند. آنها پس از اشغال طهران در محله ارك كه محله حكومتی و اشرافی آن بود، بناهای تازه ای احداث كردند.
اما حكومت افغانها دوامی نداشت. سالها بعد، نادر از همان شرق كشور، از خراسان به پا خاست و بساط افغانها را برچید. افغانها از نقاط مختلف ایران و از آن جمله از طهران فرار كردند. طهران از چنگال افغانهای اشغالگر خارج می شود و پس از چند صباحی كه از توسعه و رونق محروم مانده بود، با اوج گرفتن ستاره دولت نادری، دوباره به راه ترقی پا می گذارد. در این دوره، طهران اهمیت نظامی پیدا كرد. نادرشاه ولیعهدش، رضا قلی میرزا را كه نایب السلطنه هم بود به حكومت طهران منصوب كرد. طهران كه قبلاً مورد نظر خاصه حاكمان صفوی بود، این بار علاقه حكومت افشاری را هم جلب كرد.
طهران پس از نادر و در دوره كریم خان زند، باز هم رونق بیشتری گرفت. كریم خان برای آبادانی طهران كوشش فراوان كرد. نادر چون در مشهد مستقر بود، طهران را برای حفظ صفحات غربی مملكت، پایگاهی مناسب تشخیص داد. كریم خان هم كه در شیراز حكومت می كرد، به طهران اهمیت می داد. چون او دریافته بود كه طهران مناسب ترین مركز برای اداره صفحات شمال كشور تا هر دو سوی شرق و غرب آن است.
در دوره كریم خان و به واسطه توجه خاص او به طهران، دو محله «عودلاجان» و «چال میدان» از تركیب محلات كوچك پیدا شد. به علاوه كاروانسراها و دكانهای زیادی در اطراف این دو محل دایر شد كه هسته اولیه بازار بزرگ امروزی تهران گردید.
پس از مرگ كریم خان و سپری شدن دوره ای ناآرامی و تفرقه در ایران، آغا محمدخان از طایفه قاجار به تدریج اركان قدرت را به دست گرفت. آغا محمدخان در مرحله ای از اقداماتی كه برای سلطه بر سراسر كشور به عمل می آورد، به سوی طهران لشكر كشید.
طهران مركز هواداران زندیه بود و مهاجمان طهران، لشكریان قاجارها بودند. جنگ سختی بر پا شد و طی آن به طهران و اهالی آن خسارات و تلفاتی وارد گردید. اما سرانجام طهران به تصرف لشكر قاجارها درآمد. پس از آن آغا محمدخان با وقوف بر موقعیت مهمی كه طهران از حیث سیاسی و نظامی داشت، این شهر را برای پایتختی انتخاب كرد و طهران پایتخت ایران شد.
انتخاب طهران به پایتختی و توجه آغا محمدخان به آبادانی آن، راهگشای رشد و توسعه این شهر شد. جمعیت طهران در دوره آغا محمدخان ۱۵ هزار نفر اعلام شده است.
در دوره فتحعلی شاه نیز بسیاری از اراضی طهران آباد شد و این شهر دارای بناها و عمارات و قصرهای زیبا گردید. وسعت شهر را در عهد او هشت كیلومتر مربع نوشته اند. در دوره محمدشاه، به دلیل این كه برای آبادانی شهر نیاز به آب بود، آب كرج را به طهران آوردند.
آخرین آثار نهری كه آب كرج را به طهران می رساند، هنوز به صورت كانالی در وسط بلوار كشاورز قابل دیدن است.
تا زمان سلطنت ناصرالدین شاه، قصرها و بناهای بزرگی پدید آمده بود. در این زمان، توسعه و آبادانی طهران باز هم بیشتر شد؛ تا آنجا كه برج و باروهای احداث شده در عصر شاه طهماسب فرو ریخت و شهر از آن حدود گذشت و بزرگتر شد. به عبارتی برج و باروی شاه طهماسب فرو ریخت و طهران به عنوان دارالخلافه ناصری معروف گردید. جمعیت طهران در اوایل این دوره به نقل بعضی از منابع در زمستانها به ۱۵۰ هزار نفر می رسیده است.
در دوره ناصرالدین شاه اقداماتی برای تأسیس برخی ادارات انجام شد و این بنا به این دلیل بود كه اوضاع را به روشهای جدید ساماندهی كند.
بر این اساس بود كه «اداره احتسابیه» دایر شد. چندی بعد و مقارن جنبش مشروطیت، «اداره پلیس دارالخلافه و احتسابیه» شكل گرفت. در پی آن در بیستم ربیع الثانی ۱۳۲۵ قمری- ۱۹۰۷ میلادی- «قانون بلدیه» به منظور حفظ منافع شهرها و ایفای حوائج اهالی شهرنشین به تصویب رسید.
دكتر خلیل اعلم الدوله (ثقفی)، نخستین رئیس بلدیه طهران ساختمانی نزدیك سبزه میدان به نام «چادرخانه» یا «خیام خانه» برای اداره امور بلدیه بنیان نهاد و سازمانهایی چون اداره مركزی، محاسبات، صحیه و معاونت عمومی، مهندسی و تنظیف، ارزاق و احصاییه و امور خیریه را یكی بعد از دیگری پدید آورد.
گفته شده كه اگر دخالتهای قدرتهای بیگانه و پس از آن استبداد محمد علی شاهی و نیز درگرفتن جنگ جهانی اول نمی بود و اوضاع طهران آشفته نمی شد، توسعه و اداره طهران به صورت منطقی و برنامه دار پیشرفتهای زیادی به همراه می داشت.
بعد از پیروزی مشروطه خواهان، طهران مركز هدایت انقلاب شده و موقعیت جدید تری به دست آورد. اعتبار طهران به صورت مركز امور حكومتی و هر نوع تصمیم گیری سیاسی در كشور تقویت شد. از این تاریخ كه سال ۱۳۲۴ ق- ۱۹۰۶ میلادی- بود، پایتخت نه فقط یك شهر مثل سایر شهرها، بلكه پایتخت رسمی و سیاسی كشور شد و در مسیر رویدادها و دگرگونیهای جهانی قرار گرفت.
در سال ۱۳۰۰ با روی كار آمدن رضاشاه، بلدیه جدید با اداره های متعدد تشكیل شد و حكیم اعظم به كفالت این سازمان منصوب شدو پس از مدتی، احد اشتری تصدی بلدیه را بر عهده گرفت. این دو تن اولین مدیران شهری طهران به معنی جدید آن بودند.
پس از تشكیل بلدیه در سال ۱۳۰۱، اولین آمارگیری (احصاییه) طهران انجام شد كه جمعیت طهران ۲۱۰ هزار نفر برآورد گردید.
در سال ۱۳۰۳، نظر به ضرورت وجود یك صاحب منصب نظامی آگاه به كار و بصیر برای اداره امور بلدیه طهران، سرهنگ كریم خان بوذرجمهری كه از قزاقها بود، رسماً از طرف سردار سپه، نخست وزیر وقت به كفالت بلدیه طهران برگزیده شد.طهران گسترده تر شد. كوچه ها و خیابانها به خرج سكنه سنگفرش شد و به نظافت آنها توجه بیشتری گردید. خیابانها تعریض گردید. در ۱۲ آذر ۱۳۰۷ شهر به چهار ناحیه شمال و جنوب و شرق و غرب تقسیم و در این نواحی، ۹ محله پدید آورده شد.
در سال ۱۳۱۱، دروازه های دارالخلافه ناصری هم به علت گسترش حدود شهر به ترتیب فرو ریخته شد. خندقهای دور شهر پر شد و خیابانهای جدیدی دور تا دور شهر كشیده شد كه شهر هشت ضلعی طهران را به صورت مربعی در ۴۶ كیلومتر مربع محصور كرد.
گردآورنده: احمد چنگیزی
منبع : روزنامه قدس