یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


کودکانه تقاضا کنید تا به آنچه می‌خواهید برسید


کودکانه تقاضا کنید تا به آنچه می‌خواهید برسید
آیا تا به حال متوجه شده‌اید که کودکان وقتی چیزی می‌خواهند چگونه بزرگترها را وادار می‌کنند تا آن چیز را به هر قیمتی که هست برایشان بخرد! حتی گاهی اوقات مادر و پدرها وقتی چیزی می‌خرند و می‌دانند شریک زندگی‌شان ممکن است آنها را بابت خرید آن سرزنش کند، اصرار بچه‌ها را بهانه می‌آورند و به این دلیل ترتیب قانع‌کننده‌ترین دلیل را مطرح می‌کنند و اتفاقاً همیشه هم موفق می‌شوند. اما به راستی چرا!؟
چرا ما نمی‌توانیم در مقابل تقاضای بچه‌ها مقاومت کنیم و با وجودی که می‌دانیم این تقاضاها بسیاری مواقع غیرضروری و پول تلف کردن است باز هم به آن تن می‌دهیم و با جان و دل سعی می‌کنیم به هر قیمتی که هست این تقاضاها را برآورده کنیم.
مگر در نگاه و لبخند تشکر آمیز کودکان چه برق جادوئی نهفته است که از لحظه خرید تا زمان تقدیم هدیه به کودکان قلبمان دائم می‌تپد و هیجانی خاص تمام وجود ما را دربرمی‌گیرد؟
حتی خسیس‌ترین و بدخلق‌ترین آدم‌ها هم در مقابل تقاضای کودکان تاب تحمل ندارند و زانو زمین می‌زنند و سعی می‌کنند هر کاری که از دستشان برمی‌آید برای راضی‌سازی آن کودک انجام دهند. راه سوم این مبحث در مورد همین شکل نگاه کردن و تقاضا کردن است یعنی به‌جای درخواست آمرانه و زورگویانه و یا درخواست ذلیلانه و گدایانه شما اکنون راه سومی هم مقابل روی دارید به نام ”درخواست به شیوه کودکان“ و خواهید دید که این شکل درخواست و تقاضا در تمام سنین و برای همه اشخاص قابل استفاده است و اتفاقاً خوب هم جواب می‌دهد.
دوستی دارم که هر وقت از من چیزی می‌خواهد نمی‌توانم جواب رد به او بدهم. نه به این خاطر به او وابسته هستم یا از او حساب می‌برم و با اینکه منفعت کلانی از بابت اجابت درخواستش نصیبم می‌شود بلکه دقیقاً به این خاطر که خیلی رک و صریح و واضح خواسته‌اش را بیان می‌کند و طرز نگاه و صحبت پاک و شفافش به‌خوبی نشان می‌دهد که دوز و کلک و فریب و نیرنگی در کارش نیست و در واقع با باور به اینکه مطمئن است کاری از من بخواهد رد نمی‌کنم، به من رو می‌اندازد و اتفاقاً هم همیشه هر کاری که از دستم برآید برایش انجام می‌دهم. در مقابل وقتی با او روبه‌رو می‌شوم خیلی راحت و خودمانی با او صحبت می‌کنم و حتی اگر سال‌ها همدیگر را ندیده باشیم در همان چند ثانیه مکالمه اولیه مثل دو دوست دائمی با هم درد و دل می‌کنیم. شما هم حتماً چنین دوستانی دارید. کسانی که صاف و بی‌شیله پیله هستند و احساس می‌کنید در این دنیا می‌توانید به آنها تکیه کنید و در مسیر زندگی به‌عنوان یک همراه همیشگی روی کمک و مساعدت آنها حساب کنید.
برعکس آدم‌های زیادی بوده‌اند که هفته‌ها و حتی ماه‌ها با هم روز و شب را کرده‌ایم اما هیچ وقت احساس نکرده‌ام که می‌توانم در مقابل آنها از حدی بیشتر اظهار صمیمیت کنم و باید همیشه محض احتیاط حاشیه امنیتی مشخصی را بین خودم و اطلاعاتی که قرار است آنها بدانند حفظ کنم.
اما در بین همه انسان‌هائی که در زندگی با آنها برخورد کرده‌ام فرزندم جایگاهی خاص برای خود دارد و هر چند بسیار سعی می‌کنم او متوجه علاقه شدیدم برای برآوردن خواسته‌هایش نشود، اما او گوئی از عالم غیب! از این موضوع خبر دارد و هر وقت نمی‌تواند دیگران را به خرید آنچه می‌خواهد وادار سازد، مغرورانه باد در گلو می‌اندازد و می‌گوید خوب! به بابا می‌گویم! و همه می‌دانند که در این موقع کاری از دست من برنمی‌آید.
بعدها فهمیدم که این فقط فرزند من نیست که چنین قانونی دارد و تقریباً تمام پدر و مادرهای دنیا هم این نقطه ضعف! را دارند. حتی با کمی دقت و تأمل دریافتم که خیلی از آدم‌هائی که می‌توانند به‌راحتی طرف مقابل خود به پذیرفتن خواسته خود مجاب کنند نیز از شیوه و تکنیک مشابهی استفاده می‌کنند که تقریباً در اکثر اوقات همان بار اول جواب می‌دهد و نیازی به توسل به تکنیک‌های کمکی دیگر نیست.
بیائید ببینیم راز شیوه درخواست کودکان در چیست و چگونه می‌توانیم با به‌کارگیری این قواعد ما هم به سلاحی مجهز شویم که کمتر کسی دلش بیاید به ما جواب منفی دهد:
۱) کودکان بی‌شیله و پیله‌اند و این یکرنگی و صمیمیت در تمام وجودشان موج می‌زند. صدایشان پاک و یک‌دست است. نگاهشان مستقیم و برخاسته از اعمال وجودشان است. دوز و کلکی در کارشان نیست و قصدشان خالی کردن عمدی جیب ما و یا پر کردن عمدی جیب خودشان نیست. واقعاً همانی هستند که می‌گویند و همان چیزی را بر زبان می‌آورند که می‌خواهند.
۲) خوشحالی خود را از رسیدن به خواسته‌شان همان موقع درخواست در چشمانشان آشکار می‌کنند و در واقع با اطمینانی که به ما دارند و اعتمادی که به جواب مثبت ما دارند، آنقدر زیبا و با هیجان داشتن آرزوی خود را توصیف می‌کنند که در دل ما نیز شور و اشتیاق داشتن چنین چیزی ناگهان زنده می‌شود. آنها با تمام وجود درخواست می‌کنند و با طرح خواسته‌شان به ما اجازه می‌دهند ما نیز در شور و هیجان این آرزو شریک شویم.
۳) انتظار جواب منفی از ما ندارند. در حقیقت وقتی سراغ ما می‌آیند مطمئن‌اند که جواب مثبت می‌گیرند و قبل از آن هم به همه اعلام کرده‌اند که خوب اگر نخرید به بابا یا مامانم می‌گویم بخرند! آن همه به توانائی ما در جواب مثبت دادن شک ندارند و به همین خاطر هم هست که به آرامش و بدون شرم و خجالت خواسته خود را مطرح می‌کنند.
۴) وقتی آرزویشان را برآورده می‌کنیم بلافاصله شوق می‌کنند و حتی در رسمی‌ترین مراسم فوراً کاغذ کادو را باز می‌کنند تا همان جا کیف کردن و لذت بردن را شروع کنند. آنها با شاد شدن خود به صورت واقعی از ما تشکر می‌کنند و نگاه و لبخند سپاسگزار خود را موقع دریافت هدیه از ما دریغ نمی‌کنند. آنقدر این نگاه و لبخند شوق‌انگیز است که خیلی از ما منتظریم تا کودکمان آرزوئی جدید بر زبان آورد تا بتوانیم مجدداً با برآوردن آرزویش شاهد آن شادی و لبخند دوباره باشیم.
۵) اگر به‌دلیلی با خرید آنچه می‌خواهد مخالفت کنیم فوراً تسلیم نمی‌شوند! از دید آنها ما حق نداریم مخالفت کنیم و خودمان مسئول یافتن راهی برای اجابت خواسته‌هایشان هستیم. آنها بارها و بارها و وقت و بی‌وقت خواسته خود را مطرح می‌کنند و اصلاً نمی‌گذارند صبح شود و یا زمان باز شدن مغازه‌ها فرا رسد. به ما آویزان می‌شوند و هر طوری که هست ما را وادار می‌کنند که هر چه از یادمان می‌رود، اجابت خواسته آنها فراموشمان نشود. به زبان ساده کودکان استادان بی‌رقیب گیر دادن هستند و کمتر کسی را سراغ دارم که اینگونه به‌کاری گیر داده باشد و موفق نشده باشد.
۶) از رو نمی‌روند و اگر به‌دلیل نتوانستیم آرزوی شماره یک آنها را برآورده سازیم، بلافاصله آرزوی شماره دو را مطرح می‌کنند. آنها ما را به حال خود رها نمی‌کنند که به‌کار دیگرمان برسیم وظیفه و مأموریت ما در این دنیا از دید آنها فقط یک چیز است و آن این است که به خواسته‌های آنها برسیم. بقیه کارهای روزانه ما از دید آنها بازی‌های بزرگان است که فایده‌ای هم ندارد!!
۷) سطح توقعشان فقط به اندازه خواسته‌شان است و تا جائی‌که پول در جیب ما هست برایمان خرج نمی‌تراشند اگر در یک فروشگاه بزرگ باشند و نیازشان فقط یک بادکنک کوچک باشد، به همان قناعت می‌کنند و اصلاً با خود نمی‌گویند که وقت چاپیدن فرا رسیده است و بی‌رحمانه فقط به نفع خود درخواست و تقاضا مطرح کنند. آنها آنچه را که می‌خواهند شفاف و روشن بیان می‌کنند و وقتی به دست آوردند خوشحال می‌شوند و این ما هستیم که باید از آنها بپرسیم که آیا از آن یکی هم خوشش می‌آید یا خیر!؟“
البته راز موفقیت کودکان در اجابت حتمی آرزوهایشان فقط اینها نیست و همراهی خداوند با آنها از اینکه به واسطه تماس و ارتباط بی‌واسطه‌ای که بین کودکان و خالق هستی وجود دارد آنها از کانال نامرئی خالق کاینات به درون قلب ما هم برای مجاب ساختن ما استفاده می‌کنند هم مطلبی است که باید در جای خود مورد تأمل قرار گیرد. در حقیقت کودکان قبل از اینکه از ما چیزی بخواهند با همان لحن کودکانه خود از خدا می‌خواهند که دل ما را برای اجابت آرزوهایشان نرم و مطیع گرداند که شاید تسلیم ما در مقابل خواسته کودکان هم اجابت فوری آرزویشان توسط ناشناختی بزرگ خالق کاینات باشد.
پس از این به بعد هر وقت خواستید چیزی را از کسی بخواهید و حتماً به‌دست آورید اول در دلتان از خداوند عالم بخواهید آن شخص را در اجابت آروهایتان نرم و مطیع سازد و سپس براساس قواعید که در بالا اشاره کردیم مانند کودکانی معصوم و بی‌غل و غش خواسته خود را مطرح کنید. خواهید دید در مقابل عده زیادی آدم‌های عادی که با روش زور یا التماس خواسته خود را اجابت می‌کنند شما به راحت‌ترین شیوه ممکنه به آنچه که می‌خواهید می‌رسید، این همان اعجاز راه سوم این مبحث است.
احمد حلت
منبع : مجله موفقیت


همچنین مشاهده کنید