شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

آزادی خرمشهر ، افتخار ملی


آزادی خرمشهر ، افتخار ملی
اشغال و آزاد سازی خرمشهر در دوره دفاع مقدس، یکی از نقاط عطف جنگ تحمیلی و حتی تاریخ معاصر ایران است. آزادسازی خرمشهر از وجود اشغالگران بعثی تنها با اتکاء به قدرت خودی، ایمان و رشادت دینی و غیرت ملی. میهنی امکان پذیر شد. مقاومت مردم خرمشهر و سربازان و رزمندگان ایرانی در مقابل متجاوزی که تقریبا همه قدرتهای مطرح و برتر جهان از آن حمایت می‌کردند، بقدری ستودنی بود که پس از گذشت سالیان از آن، مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مدظله العالی) در مقایسه با سقوط اخیر رژیم صدام در مقابل حملات ارتش امریکا، فرمودند: «بغداد با بیش از ۱۲۰ هزار نیروی نظامی، سه روزه سقوط کرد اما رزمندگان دلاور ما بدون هیچ امکانات نظامی، ۳۵ روز در برابر هجوم عراقی‌ها مقاومت کردند که ملت ایران باید به آن افتخار کنند.»
مقاومت در برابر هجوم ارتش عراق و تلاش برای آزاد سازی خرمشهر، مدیون فرزندانی بود که در دامان انقلاب اسلامی تربیت شده بودند. انیان نه تنها برای دفاع از زاد و بوم خود در برابر متجاوز، بلکه برای اعلام و حفظ اعتبار و اقتدار و حیات مجدد اسلام می‌جنگیدند. حماسه خرمشهر شامل دو حماسه بود: یکی حماسه مقاومت خرمشهر و دیگری حماسه آزاد سازی خرمشهر.
مقاومت خرمشهر موجب استقرار ناپایدار نیروهای عراقی در خطوط پدافندی آسیب پذیر شد که به عنوان یک نقص جدی استراتژیک، تعرض ظاهرا موفق عراق را در موقعیتی قرار داد که هیچ گاه نتوانست حضور در مناطق اشغالی را به یک حضور قطعی قابل دفاع تبدیل کند. از این رو اراده جنگ را در نظامیان عراقی متزلزل کرد و آن‌ها که ابتدا تصور برخورد با یک وضعیت ساده و متلاشی شده را داشتند، فهماند که اشغال، آسان نخواهد بود و در هر قدرم باید متحمل خسارات سنگینی شوند. مقاومت خرمشهر سنت مبارزه نابرابر، مبارز با امکاناتی اندک و با احتمال کم پیروزی را پایه گذاری کرد و به رزمندگانی که بعدها هشت سال جنگ را پیش بردند، آموخت که دشمن را در هر وجب از پیشروی باید درگیر کرد و برای هر وجب پیشروی باید جنگید و این تنها راه جنگ با دشمنی است که تقریبا همه قدرت‌های جهانی، به طور فشرده آن را تجهیز و تدارک مالی، روحی، سیاسی و نظامی میکنند.
مقاومت خرمشهر به مسوولان و نخبگان نظامی جمهوری اسلامی یادآوری کرد که هرگونه تردید و سستی در مقابله با دشمن، پذیرفتنی نیست و به رزمندگان آموخت که حتی اگر فرماندهی به انجام وظایف خود قادر نباشد و حتی اگر این خود به شکل نقطه ضعفی بارز درآید. از مسئولیت یک مجاهد فی سبیل الله چیزی نمی کاهد.
از سوی دیگر، حماسه آزادی خرمشهر نیز حماسه‌ای بزرگ بود که به ملت ایران آموخت که بتوانند حقارت شکست را فراموش کنند و باز هم عزت، استقلال و آزادی و تعیین سرنوشت را تجربه کنند.
● جغرافیا و تاریخ خرمشهر
شهرستان خرمشهر با مساحت ۴۵۵۲ کیلومتر مربع، در منتهی الیه جنوب غربی استان خوزستان و در محل تلاقی رود کارون و اروند در واقع شده و از مهم‌ترین شهرهای این استان است که در ۱۸ کیلومتری شهر آبادان قرار دارد. این شهرستان از شمال به اهواز، از شرق به شادگان، از جنوب به آبادان ، و از غرب به اروند رود محدود است. شهرستان خرمشهر به طور کلی دشت و شوره‌زار است و ارتفاعات مهمی ندارد. فقط در جنوب شرقی آن، کوه میشان به ارتفاع ۲۵۰ متر دیده می‌شود. مهم ‌ترین رود این شهرستان کارون است که از وسط شهر می‌گذرد و در نزدیکی خرمشهر به اروند رود می‌پیوندند. آب آشامیدنی شهر از رودخانه‌های کارون، اروند رود و بهمنشیر تامین می‌شود. شهرستان خرمشهر دارای دو بخش مرکزی و مینو است و ساکنین آن عموما به کار در بخش خدمات، کشاورزی(خرما و مرکبات)، حرفه‌های عبابافی و حصیر بافی و همچنین در کارهای صنعتی اشتغال دارند. بندر خرمشهر در آخرین نقطه سر حدی غربی کرانه خوزستان قرار دارد و بار اندازو اسکله های آن در کرانه اروند رود، ایران را از عراق جدا می کنند.
تعیین حدود این مرز از آثار دوره قاجاریه است ولی در سال ۱۹۷۵ م با توافق دو طرف اصلاحاتی حدود مرز ایران و عراق به عمل آمد. لازم به ذکر است در دوره ناصرالدین شاه قاجار، میرزا تقی خان امیر کبیر طی مذاکرات چهار جانبه روس، انگلیس، عثمانی و ایران، بعد از چهار سال گفتگو، پیمان دوم ارزته الروم را امضاء کرد و به موجب آن در ازای صرفنظر کردن از دعاوی ایران در مورد سلیمانیه و واگذاری حاکمیت کامل آن به عثمانی، حاکمیت ایران بر خرمشهر را تثبیت کرد.
خرمشهر همواره به دلیل موقعیت جغرافیایی و تجاری خود و به دلیل ارتباط با دریای آزاد، ثروت عظیمی را در خود جای داده است. وجود تجارتخانه‌های بزرگ و نمایندگی شرکت‌های بزرگ تجاری داخلی و خارجی، و همچنین شرکت‌های بزرگ کشتیرانی، به خرمشهر چهره یک بندر بین اللمللی بخشیده است. به همین دلیل خرمشهر از دو سده قبل، مورد توجه استعمارگران قرار گرفته و تاکنون چندین بار نیز به اشغال قوای خارجی درآمده است، از جمله عثمانی ها در سال ۱۹۸۲م، انگلیس در سال ۱۸۵۷ م و ارتش متجاوز عراق در سال ۱۳۵۹ش، به اشغال این شهر اقدام کردند.
کشف نقت در قرن نوزدهم در مناطق جنوب ایران و مجاورت خرمشهر با جزیره آبادان که بعدها پالایشگاه مدرنی در آن ساخته شد، اهمیت آن را دو چندان کرد.
● خرمشهر تا پیروزی انقلاب اسلامی
در دوره قبل از پیروزی انقلاب اسلامی درخرمشهر چندین گرایش سیاسی- اجتماعی فعال بودند:
الف) جریان مذهبی – سنتی:
کارهای علمی، فرهنگی و خدماتی نظیر امور خیریه، جنبه اصلی فعالیت این جریان را تشکیل می‌داد و روحانیت شهر و بازاریان متدین را شامل می شد و به دلیل ارتباط با حوزه‌های علمیه که داشت، جریان نیرومندی بود. این جریان وجود بندری بودن شهر و تردید مداوم افرادی با فرهنگ‌های متنوع اجتماعی که تا حدودی محیط را تحت تاثیر قرار می‌داد و نیز با وجود آلودگی‌های فرهنگی ناشی از آمد و رفت خارجیان و فعالیت شرکت‌های خارجی، موفق شده بود فضای مذهبی را در حد نسبتا مطلوبی حفظ کند. از جمله فعالیت‌های این جریان، برپایی مراسم مختلف جشن و سوگواری مذهبی و دعوت از شخصیت‌های سرشناس برای سخنرانی بود. علاوه بر این، جلساتی محدودتر با حضور برخی عناصر فعال مذهبی شهر تشکیل می گردید.
ب) جریان مذهبی- انقلابی:
اینان فعالیت خود را براساس مبنای اسلامیت قرار داده بود و در پیروی از سیاست‌های مذهبی- سیاسی قیام ۱۵ خرداد به وجود آمد. در این جریان عمدتا نیروهای جوان و پرشور مذهبی فعالیت داشتند. با شروع انقلاب اسلامی، نیروهای مذهبی- انقلاب خرمشهر همانند دیگر شهرها فعال شدند اما به دلیل عدم ارتباط قوی با شهرهایی چون قم، تهران و اصفهان که در مبارزه نقش محوری داشتند، در مبارزه خلل ایجاد می‌شد. در عین حال، حرکات انقلابی به صورت فعالیت‌های فرهنگی(برپایی نمایشگاه کتاب) و نیز تظاهراتی که غالبا رنگ خشونت می‌گرفت و نیز تحصن و پخش اعلامیه انجام می‌شد.
ج) جریان قومی:
از سال ۱۹۶۱ (۱۳۴۰ ش) در پی اوج گیری حرکت‌های ناسیونالیستی و استقلال طلبانه جهان سوم به خصوص با توجه به نهضتی که جمال عبدالناصر در مصر رهبری آن را به عهده داشت، در برخی کشورهای عربی خاورمیانه تشکل‌هایی مبتنی بر ناصریسم شکل گرفت. از آن جمله تشکلی که مدتی بعد با نام (جبهه التحریر) (جبهه آزادی بخش ) خوزستان ایجاد گردید، که البته این یکی در اصول به حزب بعث گرایش نشان می‌داد.
در شرایطی که از سرکوب حرکت شیخ خزعل در خوزستان سال‌ها می‌گذشت، تاسیس سازمانی که اتکایش بر قومیت عربی بود، آن هم با شعار‌های مترقی و با اتخاذ مشی مبارزه با رژیم وابسته شاه توانست در میان عده‌ای از جوانان عرب پایگاهی پیدا کند.
این سازمان را عراق در شرایط خاص بین الملل و منطقه‌ای ایجاد کرد و به زودی آن را شکل یک جریان مبارزاتی و پیشرو خارج کرد و به گروهی مزدور مبدل ساخت که آلتی شد برای اجرای سیاست‌های و مطامع رژیم عراق، از این رو وقتی ساواک موفق به قلع و قمع آن گردید، ماجرا به عنوان جنگ قدرت دو نیروی ضد انقلابی که به نفع یک طرف خاتمه یافته است، پایان پذیرفت و این سامزان نتوانست موجد یک حرکت اصیل باشد. پس از دستگیری و اعدام برخی سران جبهه، سایرین متواری شدند و در کشورهای لیبی، سوریه و عراق مراکزی برای ادامه فعالیت ایجاد کردند. رژیم عراق که پس از حاکمیت حزب بعث، آشکارا از خود تمایل تجاوز به منطقه بسیار با ارزش نظامی، سیاسی و اقتصادی خوزستان را نشان می‌داد، از این گروه به عنوان یک سرویس اطلاعاتی که به تحرکات سیاسی – تبلیغاتی و یا اقدامات خرابکارانه نیز دست می‌زد، استفاده می‌کرد. پس از توافق سال ۱۹۷۵ الجزایر، رژیم بعث تعداد از عناصر جبهه را به رژیم شاه تحویل داد که برخی اعدام شدند و برخی به زندان‌های طولانی مدت محکوم گردیدند. با این وجود، عراق همچنان برای حفظ و بقای چنین گروهی تلاش می‌کرد تا در موقع مقتضی از آن استفاده کند. سقوط رژیم شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی و نابسامانی اوضاع در اوایل انقلاب، سران رژیم عراق را ترغیب کرد که مطامع خود را مجددا مطرح سازند و حرکات قومی و محلی جدیدی را علیه ایران سازماندهی و تدارک کنند. از این رو دو ماه پس از سقوط رژیم شاهنشاهی، مراکزی را تحت عنوان (دفاتر جبهه آزادیبخش خوزستان) در بصره و العماره گشود و اقدام به عضو گیری کرد. بنابراین شرایط مناسب برای تشکیل و تقویت یک جبهه ضد انقلاب با محور قومیت ایجاد شد. صف بندی و جبهه بندی این گروه در یکی از بحران‌های جمهوری اسلامی، به اولین درگیری انقلاب اسلامی و بعث عراق شکل داد. در این درگیری رژیم بعثی عراق در پوشش دفاع از قومیت عربی، تا مدتی خرمشهر را در معرض تاخت و تاز قرار داد و تحرکاتی از جمله انفجار و خرابکاری و تجمع نیروهای نظامی در مرزها، انجام داد که در نهایت حاصلی نداشت.
پس از فرو نشستن بحران ناشی از تحرکات (خلق عرب) در خرمشهر و شکست رژیم بعثی در استفاده از حضور سیاسی- نظامی گروه‌های وابسته، دوران دیگری آغاز گردید که دوران آمادگی عراق برای ورود به یک جنگ تمام عیار نظامی برای تحقق اهداف خود بود.
● خرمشهر در آستانه تهاجم عراق
از اواخر شهریور ۱۳۵۹ هر چند خرمشهر هنوز زیر آتش قرار نگرفته بود، اما اوضاع شهر متشنج بود. هر چه آخر شهریور نزدیک‌تر می‌شد، بر وخامت اوضاع افزوده می گردید. با تشدید درگیری در پاسگاه‌های مرزی، اروند رود و پایگاه نیروی دریایی، صدای انفجار‌های مکرر، مردم شهر را که نمی خواستند جنگ را باور کنند، در تشویش فرو می‌برد. اصولا برای مردم شهر، قابل تصور نبود که عراق بخواهد در خاک ایران دست به پیشروی بزند و همه معتقد بودند در این صورت حتما شکست می‌خورد به همین دلیل آن عده که درصدد ترک شهر برمی‌آمدند مورد تمسخر قرار می‌گرفتند.
نه تنها مردم خرمشهر نسبت به آغاز جنگ ناباور بوده اند، بلکه مسئولین شهر نیز از این نظر غافلگیر شده‌اند. نمونه‌اش گمرک خرمشهر است که برای جلوگیری و کاهش زیان‌های اقتصادی، پیشگیری لازم در مورد آن به عمل نیامد. بندر خرمشهر که با توجه به تسهیلاتش بزرگترین بندر تجاری کشور محسوب می‌شد با حدود دوازده انبار بزرگ که هر یک ظرفیت بار چندین کشتی را داشت، مملو از کالاهای صنعتی، ماشین آلات سنگین و سبک، اتومبیل، دارو، لوازم خانگی، مواد اولیه قطعات کارخانجان، وسایل و تجهیزان نظامی و غیره بود. وقتی که احتمال هجوم عراق به طور جدی احساس شد، در شورای تامین شهر طی چند جلسه این موضوع بررسی شد و براساس تصمیم حاصله و با توجه به وجود کالاهای بسیار که امکان تخلیه فوری همه آن‌ها نبود، کالاها درجه بندی شدند و مواد و اجناسی که حالت آتش زایی داشتند، در اولویت و کالاهایی که اهمیت اقتصادی داشتند، در مرحله بعد قرار گرفتند که عملا تنها همان کالاهای آتشزا خارج گردیدند و فرصت تخلیه مابقی فراهم نشد.
در هفته آخر شهریور با گسترش درگیری های مرزی، مشکل دیگر بوجود آمد که بر اوضاع متشنج افزود. به علت آتش دشمن که علاوه بر پاسگاه‌ها، روستاهای مرزی خرمشهر و آسیب دیدن عده‌ای از مردم فقیر و عرب زبان منطقه، روستائیان از کوچک و بزرگ و مرد و زن با احشام خود به سوی خرمشهر سرازیر شدند. نبودن جای مناسب برای آن‌ها، شهر را دچار مشکل جدیدی کرد. روستائیان جنگ زده در شهر سرگردان یا در مساجد تجمع کرده بودند.
از سوی دیگر، تلاش بازماندگان گروه‌های موسوم به خلق عرب نیز از عوامل افزایش تشنج بود. در این شرایط، نتیجه اغتشاش داخلی این بود که بخشی از نیروهای سپاه و بسیج درگیر مساله امنیت داخلی شوند و نتوانند در کنار دیگر نیروهای فعال در مرز حاضر شوند. در این میان، سپاه خرمشهر به فرماندهی محمد علی جهان‌ آراء، از نقاط اتکاء مردم و از کانون‌های آرامش دهنده شهر محسوب می‌شد. سپاه خرمشهر نیز در این شرایط هم در مقابله با ضد انقلاب و هم نسبت به حفاظت از مرزها نقش حساس و بار سنگینی بر دوش داشت هر چند که فاقد سلاح و تجهیزات نظامی کافی بود.
در پی افزایش درگیری‌های مرزی و با توجه به وضع آشفته مرز و نیز اغتشاشات داخلی خرمشهر، در اردیبهشت ۱۳۵۹، تشکیلاتی تحت عنوان (ستاد اروند) به وجود آمد تا نیروهای نظامی و انتظامی را هماهنگ نموده، تصمیم مشخصی در ارتباط با مسائل مرزی و ضد انقلاب اتخاذ کند. این ستاد از نمایندگان نیروهای نظامی، انتظامی، استانداری و … تشکیل شده بود و مسئولیت آن را فرمانده تیپ یک لشکر ۹۲ زرهی اهواز (سرهنگ عزیز مرادی) به عهده داشت که تا بیستم تیرماه در این سمت باقی بود و از آخرین وضعیت نیروها، امکانات و موقعیت مرز، اطلاعات کافی کسب کرد و با کشف کودتای نوژه، او که از مهره‌های اصلی کودتا و رهبری شاخه کودتا در خوزستان بود، با قایق از اروند رود عبور کرد و به عراق را نداشت. نه نیروی کافی و کارآمدی بود که کمبود امکانات را جبران کند، نه امکانات و تجهیزات مناسبی که در اختیار اندک نیروی مدافع قرار گیرد و نه فرمانده توانایی از این حداقل توازن، حداکثر بهره را برگیرد. برعکس، ارتش عراق با توجه به برنامه‌ریزی‌های طولانی و اقدامات گسترده، از آمادگی نظامی مناسبی برخوردار بود. یگان‌ها و نیروهای عمل کننده‌اش با انجام مانورهای متوالی و فشرده، آمادگی لازم را کسب کرده بودند و تجهیزات و امکانات گسترده‌ای در اختیار داشتند و ارتش عراق با اقدامات وسیع مهندسی، زمین مناطق عملیاتی و معابر وصولی را برای عبور ستون‌های نظامی آماده کرده و امکان پشتیبانی از یک جنگ گسترده و سریع را مهیا ساخته بود. علاوه بر این با استفاده از شیوه‌های رایج اطلاعاتی و شناسایی، اطلاعات لازم از استعداد و گسترش نیروهای نظامی جمهوری اسلامی، وضعیت زمین و عوارض آن را به دست آورده بود و با کمک سران فراری کشوری و لشکری شاه و همکاری اطلاعات کشورهای غربی و منطقه اطلاعات نظامی، سیاسی و اقتصادی خود را در مورد ایران افزایش داده بود. عراق بخصوص از مدت های قبل تحرکات، اقدامات و عملیات متعددی را در مناطق مرزی انجام داده بود و با جزیی‌ترین واکنش‌های خودی در مقابل انواع تحرکات عراق آشنا بود و ارزیابی دقیقی از اوضاع داشت. با نزدیک شدن زمان هجوم، به خصوص در روزهای پایانی شهریور، سیل یگان‌های ارتش عراق با سرعت در مواضع در مواضع از قبل تعیین شده، مستقر شدند.
● اشغال خرمشهر
بعدازظهر روز دوشنبه ۳۱ شهریور ماه ۱۳۵۹، ناگهان بارانی از آتش بر خرمشهر باریدن گرفت و شهر را غرق در آتش و دود ساخت. برای اغلب مردم بروز چنین وضعی قابل تصور نبود. در واقع پس از حملات هوایی عراق بر فرودگاههای ایران در بعدازظهر روز ۳۱/۶/۵۹، یگانهای زمینی عراق ماموریت خود را شروع کردند. دشمن با شناسایی قبلی از میزان توان و نیروی مستقر در پاسگاه‌ها و مرز و اطلاع از نقاط ضعف خودی، اقدام به هجوم کرد و قبل از حرکت، اجرای آتش روی پاسگاه‌های مرزی و جاده‌های اصلی را تشدید نمود و علاوه بر اجرای آتش توپخانه، تانک‌ها و خمپاره اندازها، جاده خرمشهر- اهواز، پاسگاه‌ کیلومتر ۲۵ و پاسگاه شلمچه را زیر بمباران هواپیماهای خود گرفت. عراق ابتدا سعی کرد عقبه اصلی خرمشهر یعنی جاده خرمشهر – اهواز را تهدید کند و امکان مقاومت نیروهای مستقر در مرز و پاسگاهای مرزی را خنثی سازد.
طبق طرحی که از قبل مرود توافق مسئولین اتاق جنگ خرمشهر قرار گرفته بود.در صورت حمله عراق، وظیفه دفاع از مرزها را ارتش و ژاندارمری به عهده داشته و در صورت پیشروی دشمن و عبور از مرز شلمچه و رسیدن به دروازه‌های شهر، برادران سپاه به همراه مردم، دفاع از شهر را به عهده گیرند. البته نیروهای سپاه با وجود قلت تعداد نسبت به حجم ماموریت‌هایشان و نداشتن سلاح مناسب، از مدت‌ها قبل از هجوم سراسری، در قسمت‌هایی از مرز مستقر شده بودند و البته در آغاز هجوم عراق، تنها سلاحشان آرپی جی ۷ ، تیربار ژ-۳ و تفنگ ام- یک بود. با توجه به کمبود امکانات و ضعف فرماندهی پاسگاه‌ها و پایگاههای مرزی که حتی از این حداقل امکانات استفاده لازم صورت نگرفت، در طول ۴۵ کیلومتر مرز مورد هجوم دشمن در منطقه خرمشهر، پاسگاهها به تدریج سقوط کرده یا تخلیه شدند. در سومین روز تهاجم عراق (۲/۷/۵۹) هشدارها نسبت به سقوط خرمشهر افزایش یافته، درخواست کمک می شد. به این ترتیب خرمشهر رفته رفته شکل نظامی به خود گرفت تا آماده یک مقاومت حماسی و سرنوشت ساز شود. در روز ۲/۸/۵۹ نتیجه سه روز هجوم دشمن، شهادت ۴۸۰ غیر نظامی زن و مرد و کودک مجروح شدن بسیاری از مردم و ویرانی ساختمان‌ها بود. آب و برق قطع شده و وسایل ارتباطی از بین رفته بود. بسیاری از انبارها و فروشگاه‌ها و غیر طعمه حریق شدند. اغلب ادارات بدون تخلیه امکانات و اسناد، تعطیل شده، هر چند گاه یکی از آن‌ها دستخوش ارتش دشمن می‌شود. فرمانداری، شهرداری، آتش نشانی، اداره آب، برق و مخابرات از جمله ارگان‌هایی بودند که بی‌وقفه تلاش برای انجام اقدامات ضروری و امداد رسانی می‌کردند. ترک شهر توسط خانواده‌ها و کسانی که توان مقابله نداشتند، ادامه یافت اما عده بسیاری هم تصمیم به دفاع گرفته به ندای امام (ره) لبیک گفتند اینان جوانان حزب اللهی خرمشهر بودند که بسیاری از اقشار مردم، آن‌ها را همراهی می‌کردند. اما آنچه به این سرزمین قداست خاصی بخشید، حضور تازه وارد دینی بود که به محض شنیدن خبر تجاوز دشمن برای اجرای وظیفه الهی، خود را به میعادگاه رساندند. به این ترتیب، رژیم عراق که قصد داشت سه روزه خوزستان را اشغال کند و به سرعت به اهداف خود برسد و افسران عراقی پیش بینی کرده بودند که خرمشهر را ظرف چند ساعت تصرف کنند، با گذشت شش روز از آغاز هجوم و به کارگیری بخش اعظم ارتش عراق، نه تنها در اشغال استان خوزستان موفقیتی کسب نکرده، بلکه پشت دروازه‌های خرمشهر مجبور به توقف شده است. لذا با شکست طرح اولیه رژیم عراق(طرح پیروزی برق آسا) در جنگ علیه جمهوری اسلامی که با از جان گذشتگی رزمندگان و بسیاری از مردم نقاط مرزی، به خصوص مردم خرمشهر که سد محکمی در مقابل هجوم گسترده ارتش عراق ایجاد کردند، حاصل شد، رژیم عراق در هفتمین روز جنگ هماهنگ با پشتیبانان جهانی‌اش در شورای امنیت سازمان ملل پیشنهاد آتش بس داد که از سوی ایران رد شد. در این اوضاع که یک هفته از هجوم سراسری عراق به ایران می‌گذشت، فعالیت ستون پنجم دشمن ضد انقلاب آشنا به منطقه در همکاری با دشمن و دادن اطلاعات به او چشمگیر بود و به ظاهر در انجام کارهای پشتیبانی همچون انتقال مجروحین، بازکردن راه بر آمبولانس‌ها، امداد اولیه و غیره به جمع آوری سلاح، مهمات و اطلاعات می‌پرداختند مشکلات اصلی دشمن در این مرحله برای ورود به داخل خرمشهر، چند علت اساسی داشت:
۱) عدم شناخت دقیق از اوضاع داخل شهر.
۲) حضور رزمندگان اسلام در داخل شهر و مشکلات ناشی از مقاومت آنان و نیز هراس دشمن از جنگ شهری.
۳) خالی شدن پشت سریگان‌ها، در صورت ورود به داخل شهر و نیز احتمال تفرقه یگان‌ها از یکدیگر.
ویژگی‌ اصلی این مرحله از تهاجم، استفاده دشمن از آتش پشتیبانی پرحجم، همزمان با آغاز حمله در ۱۶/۷/۱۳۵۹ بود. اجرای آتش سنگین حاصل از آتش سوزی‌های متعدد، آسمان شهر را سیاه نمودند. طی این مرحله و نیروهای دشمن ضمن پیشروی در داخل بندر، به مراکز شهر نیز نزدیک شده و ساختمان‌های پیش ساخته را به تصرف در آوردند اما جاده خرمشهر- اهواز همچنان در تصرف نیروهای خودی قرار داشت.
عراقی تا ۱۹مهر همچنان در مدخل خرمشهر و حوالی آن درگیر بودند گرچه مقاومت در داخل خرمشهر نیروهای عراقی را با تلفات زیاد در کندی در پیشروی رو به رو ساخت، ولی در عین حال، عدم تقویت نیروهای خودی و نبودی آتش پشتیبانی و غیره موجب گردید که دشمن به هنگام عبور از رودخانه کارون خود را از تهدید قوای جمهوری اسلامی در امان دانسته و با اطمینان کامل از رودخانه عبور کند. با آغاز پیشروی نیروهای عراقی به داخل شهر در ۲۳ مهر ماه ۱۳۵۹، از مقاومت بندر و پلیس راه کاسته شد و پادگان دژ نیز به طور کامل سقوط کرد. این در واقع مقدمه کنترل کامل دشمن بر منطقه شمال پلیس راه و جاده کمربندی بود.
لازم به ذکر است که مدافعین شهر برای مقاومت با دشواری‌های بسیاری مواجه بودند. به نیروهای داخل شهر نه تنها اضافه نمی‌شد، بلکه با شهادت و مجروح شدند نیروهای موجود، هر لحظه از تعداد آن‌ها کاسته می‌شد. در این وضعیت، هر چند ادامه مقاومت بسیار دشوار بود اما ترک شهر برای حماسه آفرینانش دشوارتر به نظر می‌رسید، به همین خاطر مقاومت قدم به قدم سلحشوران مسلمان ادامه یافت تا روز ۲۴ مهرماه که خرمشهر، شهر خون شد و (خونین شهر) نام گرفت. اخباری که از داخل به خارج شهر منتقل می‌شد، همگی حکایت از وضعیت بحرانی و سقوط قریب الوقوع شهر داشت.
در دوم ۱۳۵۹، دشمن با قوای بسیاری اقدام به پیشروی کرد و علی رغم خالی شدن مسجد جامع از مدافعین خرمشهر، عظمت و نقش بی‌نظیر این معیادگاه در مقاومت و دفاع طولانی خرمشهر مانع نزدیکی دشمن به آن می‌گردید. از این پس، نه تنه ورود به داخل شهر امکان پذیر نبود، بلکه راه خروج از شهر نیز مسدود شده بود. در این اوضاع، نیروها با استفاده از بلم و با عبور از زیر جداره‌های پل خرمشهر، تردد می‌کردند. با مسدود شدن پل، فرماندهی دشمن، روز دوم آبان را روز اشغال خرمشهر اعلام کرد و این در حالی بود که هنوز مقاومت نیروها ادامه داشت و دشمن توانسته بود بر تمامی شهر تسلط یابد. سقوط عقب نشینی به نیروهای خودی صادر شد و مجروحین برای انتقال به منطقه امن و دور از دسترس دشمن، به ساحل رودخانه کارون منتقل شدند. بدین ترتیب مدافعین خرمشهر تا آخرین لحظات با دشمن جنگیدند و با مقاومت، ایثار و جانفشانی خود، حدیثی حماسی و انقلابی و در عین حال غم‌انگیز و مظلومانه را رقم زدند و تاریخی پرافتخار و درخشان از خود برجای نهادند.
دشمن بعثی که در ابتدا تصرف خرمشهر را بسیار ساده و در دسترس پنداشته و بر همین اساس تنها دو گردان از نیروی مخصوص را جهت اجرای ماموریت و تصرف خرمشهر اختصاص داده بود، عملا مجبور شد که به منظور مقابله با مدافعین سلحشور و مظلوم خرمشهر، بیش از دو لشکر را طی سه و چهار روز به کار گیرد. از زمان تجاوز و سرانجام زمین گیر شدن دشمن در مناطق اشغالی، تا آغاز تهاجم گسترده رزمندگان اسلام که به آزادسازی مناطق اشغالی منتهی شد، یک سال و نیم طول کشید. طی این مدت، اساسا تداوم حضور نیروهای جمهوری اسلامی فاقد قابلیت و توانایی لازم برای انهدام و بیرون راندن آنها از مناطق متصرفه می‌باشند. ضمن این که طی این مدت تحرک چشمگیری که منجر به آزاد سازی این مناطق بشود، صورت نگرفت و همین امر در شکل گیری ذهنیت دشمن موثر بود. علاوه بر این، امیدواری دشمن به تحولاتی که در جبهه داخلی (جبه ضد انقلاب) صورت می گرفت، منجر به این باور و تلقی شده بود که تاثیرات ناشی از این بی‌ثباتی داخلی، به هیچ‌وجه امکان سازماندهی مناسب نظامی را برای جهوری اسلامی فراهم نخواهد کرد. ضمن این که عراقی‌ها تمایل به همکاری با گروه‌های ضد انقلاب داخلی را رسما اعلام کردند.
در این وضعیت جمهوری اسلامی به یکباره وضعیت حاکم بر جبهه‌های نبرد را دگرگون ساخت و با بیرون راندن دشمن از مناطق اشغالی، توازن سیاسی- نظامی را به سود خود تغییر داد. این امر ناشی از چند مسئله بود:
اول، فضای ناشی از تشنج و منازعات سیاسی در جامعه امکان توجه و پرداختن به امور معنوی را ضعیف و کم رنگ کرده بود لذا با پیدایش اوضاع جدید و به موازات حذف منافقین و لیبرال‌ها از صحنه سیاسی کشور و متقابلا اقداماتی که منافقین با ترور مسئولان و مردم آغاز کردند، زمینه حضور مجدد مردم درصحنه سیاسی کشور فراهم شد. آغاز روند تامین ثبات سیاسی در کشور و معنویت برخاسته از اوضاع جدید، در عمل امکان افزایش حضور نیروهای مردمی در جبهه‌های جنگ را فراهم ساخت و فرهنگ معنوی موجود در جبهه‌های جنگ و پیروزی‌های نظامی، بر گسترش دامنه تحولات روحی در مردم به افزایش حضور آن‌ها در جبهه‌های جنگ انجامید و وضعیت جدیدی را در میدان‌های رزم به وجود آورد. پیش از این، در زمان فرماندهی بنی‌صدر بر قوای مسلح، سپاه پاسداران از تجهیزات و امکانات و توجه اندکی برخوردار بود و مورد بی‌مهری بسیاری قرار داشت لیکن با تغییر اوضاع، سپاه پاسداران توانست قوای خود را افزایش داده و ظرفیت به کارگیری متمرکز نیروهای مردمی را ایجاد کرده و از این عامل اساسی در جهت پیشبرد اهداف نظامی استفاده کند به نحوی که ظرف مدت اساسی در جهت پیشبرد اهداف نظامی استفاده کند به نحوی که ظرف مدت کوتاهی، سپاه توانست چهار تیپ سازمانی تشکیل دهد که هر کدام دارای ۸ تا ۱۲ گردان عملیاتی بودند. همچنین در پی حذف بنی صدر، مقدمات همکاری جدی نیروهای نظامی(ارتش و سپاه) فراهم شد و عملیات ثامن الائمه که در نتیجه این همکاری و با تلاش شهیدان کلاهدوز و نامجو طراحی شد، پس از تصویب رییس شورای عالی دفاع به اجرا درآمد. در پی نتایج حاصله از این عملیات، همکاری دو سازمان (ارتش و سپاه ) به همراه ترکیب جدیدی از تلفیق نیروها و اتخاذ استراتژی عملیاتی و تاکتیک‌های رزمی نوین آغاز شد. همکاری‌های متقابل سپاه و ارتش در جوی سرشار از تقاهم، به رفع بسیاری از توهمات و تبلیغات سوء گذشته انجامید. فضای مناسبی که در این برهه از انقلاب و جنگ حاصل شد، به گسترش ابتکار و خلاقیت در صحنه‌های جنگ منجر گردید. دو عملیات (فرماندهی کلی قوا) و (ثامن الائمه) باورهای غلط دشمن درباره توان رزمندگان اسلام را درهم ریخت و امنیت خاطر دشمن را که مدت‌ها بدون دغدغه در قمست بزرگی از مناطق اشغالی مستقر شده بود، سلب کرد، ضمن این که موجب نمایان شدن هر چه بیشتر آسیب پذیری دشمن نیز گردید. عملیات طریق القدس دو ماه پس از عملیات ثامن الائمه طراحی و اجرا شد که دشمن را مجبور به پذیرش واقعیات جدید کرد. علاوه بر این، عملیات فتح المبین در تاریخ ۲/۱/۶۱ نیز شکست‌های دیگری بر دشمن وارد کرد. به این ترتیب به موازات کسب پیروزی نظامی در جبهه‌های نبرد که از نیمه دوم سال ۱۳۶۰ آغاز شد و با عملیات فتح المبین به اوج رسید، موقعیت سیاسی – نظامی کشور در سال ۱۳۶۱ در وضعیت نوینی قرار گرفت. اجرای سلسله عملیات آفندی علیه دشمن که شامل (ثامن الائمه) در منطقه شرق رودخانه کارون،(طریق القدس) در غرب منطقه اهواز و (فتح المبین ) در منطقه عمومی شرق در غرب جاده اندیمشک – اهواز می‌شد، نتایج مهمی به بار می‌آورد. این نتایج که عملا زمینه انتخاب منطقه عملیاتی غرب کارون را برای آزاد سازی خرمشهر فراهم کرد، عبارت بودند از
۱) انهدام بخش قابل توجهی از نیروی زمینی دشمن
۲) آزاد سازی بخش مهمی از مناطق اشغالی در جنوب کشور
۳) آزاد سازی نیروهای پرافندی خودی در مناطق اشغالی
۴) افزایش توانایی طرح ریزی و عملیاتی رزمندگان اسلام
بر این اساس، انتخاب منطقه عمومی غرب رودخانه کارون برای آزاد سازی خرمشهر و مراکز مهم و حیاتی آن، طی یک روند تکاملی صورت پذیرفت.
مناطق اطراف خرمشهر برای فرماندهان نظامی عراق از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود زیرا پرافند از این منطقه برای دشمن، در مقایسه با سیر مناطق اشغالی از اهمیت بیشتری برخوردار بود و علاوه بر این که ادامه اشغال خرمشهر، دشمن را از یک موضع قوی در روند مذاکرات صلح برخوردار می‌کرد، متقابلا از دست دادن خرمشهر نیز در واقع به مثابه شکسته شدن تنها سد دفاعی بصره، دومین شهر مهم عراق پس از بغداد و در معرض تهدید جدی قرار گرفتن آن شهر بود و لذا این دو مسئله با یکدیگر پیوند خورده بودند. به این ترتیب دشمن مصمم بود که با چنگ و دندان و به هر شکل ممکن منطقه را در اشغال خود نگه دارد.
عملیات آزاد سازی خرمشهر، عملیات (بیت المقدس) بود که بلافاصله پس از اتمام عملیات فتح المبین، در تاریخ ۱۰/۱/۶۱ جلسه مشترکی با حضور فرماندهان سپاه و ارتش تشکیل شد و به کلیه یگان‌ها ابلاغ گردید که طی دو هفته بازسازی یگان‌ها و طرح ریزی عملیات را انجام داده و نتیجه را اعلام نمایند. اهداف این عملیات عبارت بودند از:
۱) انهدام نیروی دشمن حداقل با استعدادی بیش از دو لشکر
۲) آزاد سازی شهرهای خرمشهر، هویزه و پادگان حمید
۳) آزاد سازی حدود ۶۰۰۰ کیلومتر مربع از سرزمین‌هاس اسلامی با بیرون و راندن نیروهای دشمن
به دنبال ۲۵ روز تلاش پیگیر و مداوم برای آماده سازی مقدمات عملیات بیت المقدس، سرانجام با آغاز اردیبهشت ۱۳۶۱، قرارگاه‌ها و یگان‌ها آخرین جلسات بررسی مانور عملیات را برگزار کردند. امکانات مورد نیاز عملیات از جمله پل، ماشین آلات مهندسی، تانک ، نفربرو غیره به تدریج نیز با حجم تردد چشمگیری به مناطق سرازیر شد. دشمن که از مدت‌ها قبل تهاجم رزمندگان اسلام برای آزاد سازی خرمشهر را پیش بینی می‌کرد، به انتظار عملیات این مجاهدان جان بر کف نشسته بود. التهاب و شور و نشاط زاید الوصفی سراپای وجود نیروهای رزمنده را فرا گرفته بود. به ویژه باقی مانده رزمندگانی که با تهاجم سبعانه دشمن به خرمشهر، به مقابله با آن برخاستند و طی قریب ۳۵ روز نبرد و مقاومت مظلومانه، بسیاری از طرح‌های دشمن را به شکست کشاندند، اکنون در یگان‌های مامور به نفوذ در خرمشهر فرماندهی شده و در آرزوی ورود به خرمشهر، برای آغاز عملیات لحظه شماری می‌کردند. اندیشه‌های اعتقادی و فرهنگی حاکم بر فرماندهای عملیاتی موجب شده بود تا سیزدهم ماه رجب، روز میلاد مولای متقیان علی(ع) به عنوان روز شروع عملیات انتخاب شود. به همین منظور رمز مقدس یا علی‌بن ابی‌‌طالب(ع) نیز برای عملیات انتخاب گردید. انجام موفق عملیات بین المقدس، رزمندگان اسلام در تاریخ ۳/۳/۶۱ بر خلاف تصور دشمن که از دروازه‌های شرقی و شمالی و جنوبی در کمین‌ آن‌ها بود، از دروازه‌های غربی (از همان جایی که دشمن وارد خرمشهر شده بود) ، شهر را آزاد و نیروهای دشمن را منهدم کردند و بسیاری از آنان را به اسارت درآوردند. بدین ترتیب، خرمشهر که پس از ۳۴ روز مقاومت در برابر دشمن سقوط کرده بود، بعد از ۵۷۵ روز اشغال ، ظرف کمتر از ۴۸ ساعت آزاد و به طور کامل از لوث وجود اشغالگران پاکسازی شد. رزمندگان اسلام در اولین اقدام خود پس از آزاد سازی شهر، نماز شکر را در مسجد جامع خرمشهر به جای آوردند اعلام خبر آزاد سازی خرمشهر در ساعت ۱۴ از صدای جمهوری اسلامی ایران، امت حزب الله را که مدت‌ها در آرزوی چنین لحظه‌ای بودند، مسرور ساخت و شهرهای کشور غرق در شادی و سرور شدند. در پایان آن روز، مردم ایران با حضور در مساجد، نماز شکر به جای آورده و با فرا رسیدن شب، به یمن پیروزی رزمندگان اسلام و غلبه حق بر باطل، بر پشت بام‌ها صدای الله اکبر سر دادند. فتح خرمشهر به منزله بزرگترین پیروزی نظامی – سیاسی جمهوری اسلامی در جنگ تلقی شده و در مقابل، دشمن و حامیان (آمریکا، شوروی، اروپا و کشورهای عرب منطقه ) نیز بزرگترین ضربه سیاسی- نظامی را متحمل شدند. در مجموع طی چهار مرحله عملیات بیت المقدس،۱۹۰۰۰ نفر از نیروهای دشمن به اسارت در آمدند و بالغ بر ۱۶۰۰۰ نفر کشته و زخمی شدند.
بسیاری از کارشناسان نظامی و تحلیل‌گران رسانه‌های خارجی، همانند نیروهای عراقی، در برابر سرعت عمل و ویژگی‌های عملیات بیت المقدس، همگی، پیشروی رزمندگان اسلام و درهم شکستن استحکامات را همرا با تردید و ناباوری مطرح می‌کردند.
روی همرفته فتح خرمشهر سه پیامد عمده داشت:
الف) تغییر توازن سیاسی – نظامی به سود ایران: فتح خرمشهر از دیدگاه حامیان عراق به منزله سقوط رژیم عراق و فروپاشی کشورهای منطقه بود. به دنبال برتر موقعیت ایران پس از فتح خرمشهر، در میان آمریکایی‌ها دو دیدگاه کلی در مورد برخورد با ایران و عراق و مسئله جنگ وجود داشت:
▪ اول، کیسینجر و برخی دیگر بر این نظر بودند که با توجه به تبعات ناشی از پیروزی‌های ایران و تاثیرات آن بر تغییر موازنه در منطقه، لزوما می‌باید با دادن امتیاز به ایران، هر چه زودتر در این منطقه آتش بس برقرار کنیم.
▪ دوم، برخی دیگر از صاحب نظران آمریکایی عقیده داشتند در حالی که ایران نسبت به عراق در موضع برتری قرار گرفته و نوعی اضطراب و نگرانی در سراسر منطقه مستولی شده است و همچنین با توجه به وضعیت نامطلوب روحی و روانی ارتش عراق، برقراری هر گونه آتش بس همراه با دادن امتیاز به ایران منجر به تشدید بی‌ثباتی در منطقه و عراق و به عبارتی گسترش انقلاب اسلامی خواهد شد و این مسئله چیزی نیست که آمریکا نسبت به آن بی‌تفاوت باشد. رویهم رفته احتمال فروپاشی رژیم عراق و تبعات ناشی از آن در سطح منطقه خلیج فارس، چنان ابعاد گسترده‌ای به خود گرفت که جلوگیری از آن، محور همه تلاش‌ها و اقدامات نظامی و دیپلماتیک کشورهای حامی عراق قرار گرفت.
به طور کلی آنچه که رسانه‌های خارجی و کارشناسان و تحلیل گران نظامی درباره وضعیت جدید عراق و ضعف و ناتوانی این کشور مورد توجه قرار دارند، عمدتا شامل محورهای زیر بوده:
۱) شکست سیاسی – نظامی عراق از نظر استراتژی و تاکتیک
۲) از دست دادن برگ برنده برای مذاکرات صلح
۳) ضعف روحی نیروهای عراقی و تحقیرهای ناشی از شکست‌ها و عقب‌نشینی‌های پی درپی
۴) فزونی یافتن مشکلات اقتصادی عراق به ویژه پس از مسدود شدن خط لوله صدور نفت از این کشور توسط سوریه
۵) تردید کشورهای عربی در مورد توانایی نظامی عراق، علی‌رغم کمک‌های همه جانبه مالی، سیاسی، تبلیغاتی و نظامی
۶) تردید حامیان عراق در مورد سرنوشت رژیم این کشور و حیات سیاسی صدام
ب) تغییر ماهیت جنگ:
جمهوری اسلامی ایران در فاصله زمانی شهریور ۱۳۵۹ تا قبل از شکسته شدن محاصره آبادان(مهرماه ۱۳۶۰)، در حالتی انفعالی و عمیقا تحت تاثیر ابعاد و اهداف تهاجم عراق داشت. بی‌ثباتی در جبهه داخلی و فقدان قابلیت نظامی لازم برای بازپس گیری مناطق اشغالی دو مشخصه بارز وضعیت جمهوری اسلامی در این دوره بود. چنین وضعیتی امکان هر گونه تحرک و فعالیت گسترده را از نیروهای نظامی ایران سلب کرده بود با توجه به اهداف آمریکا و عراق از تحمیل جنگ به جمهوری اسلامی ایران، جنگ در این دوره به منزله اهرم فشار سیاسی و نظامی به ایران، برای سقوط نظامی جمهوری اسلامی و یا مهار و تعدیل این نظام، قلمداد می‌شد. ابزار لازم برای تحقق هدف یاد شده، علاوه بر حضور نظامی در داخل و نیز در سطح منطقه و بین الملل به ایران بود.
در پی تحولات در جبهه داخلی و سپس تاثیرات آشکار آن بر جبهه نظامی، روند تحولات با شکسته شدن محاصره آبادان به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد. در موقعیت جدید، قوای اسلامی با به دست گیری ابتکار عمل در جبهه های نبرد و هجوم های پی در پی به نیروهای عراق، اوضاع را عمیقا به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر دادند. در واقع عنصر اصلی و تعیین کننده در این مرحله که منجر به تغییر ماهیت جنگ نیز شد، توانمندی رزمندگان اسلام برای حمله به نیروهای دشمن و آزاد سازی مناطق اشغالی بود. این مهم با جذب و سازمان دهی نیروهای مردمی، گسترش سازمان رزم سپاه پاسداران و تجدید قوای نیروهای ارتش و همکاری و هماهنگی این نیروها با یکدیگر حاصل شد. از این پس ایران در موضعی قرار داشت که آمریکایی‌ها ارائه امتیاز به ایران را به زیان خود ارزیابی می‌کردند و توانایی نظامی ایران و برتری آن نسبت به عراق و پافشاری بر احقاق حقوقش را نگران کننده می‌دانستند. بر همین اساس و مبتنی بر درکی که غرب و شرق از وضعیت جدید و تبعات ناشی از آن داشتند، اقدامات گسترده‌ای به منظور تغییر مجدد اوضاع به سود عراق در دستور کار خود قرار دادند.
ج) نگرانی ها و اقدامات آمریکا:
آمریکایی ها بنا به اظهارات کارتر رییس جمهور وقت آمریکا امیدوار بودند که جنگ، ایران را بر سر عقل آورد و نیز پیش بینی آن‌ها مبنی بر اینکه روند فرسایش جنگ و بی ثباتی اوضاع داخل ایران، سرانجام منجر به فرسایش و اضمحلال جمهوری اسلامی و پذیرش شرایط صلح تحمیلی خواهد شد، در برابر پیدایش وضعیت جدید کاملا غافلگیر و به صورت فزاینده‌ای نگران شدند. روزنامه‌های پرتیراژ آمریکا تماما طی تجزیه و تحلیل‌های متعدد، وضعیت عراق را اسف‌بار توصیف کرده و نگرانی خود را از پیروزی‌های قریب الوقوع جمهوری اسلامی در سطح منطقه اظهار و به دست اندرکاران آمریکایی ضرورت برخورد فعال با روند تحولات منطقه را خاطر نشان کردند.
۳۲تلاش‌ها و اقدامات بعدی آمریکا در پی درک و تحلیل که از اوضاع بحرانی منطقه خلیج فارس و خاورمیانه داشت.
در الویت اول، تشکیل جبهه میانه‌رو عرب و ممانعت از بی‌ثباتی این کشورها و تقویت این جبهه در برابر جبهه پایداری عرب بود، به علاوه، تلاش برای حفظ صدام و کمک و تقویت همه جانبه این رژیم به منظور مهار و کنترل پیروزی‌های ایران و همچنین سازمان دهی تلاش‌های دیپلماتیک برای تحمیل صلح به ایران، بخش دیگری از کوشش ‌ها و اقدامات آمریکا را تشکیل می‌داد.
ماخذ :
۱ ـ کاظمی ، اصغر . خرمشهر در اسناد ارتش عرا ق
منبع : بنياد انديشه اسلامي