پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

شب قدر است و طی شد نامه هجر


شب قدر است و طی شد نامه هجر
شب قدر است و طی شد نامه هجر* سلام فیه حتی مطلع الفجر... اکنون این بنده خطاکار توست که بر آستانت ایستاده و از شدت شرم، سر به زیر افکنده است. مهربانا! من به امید بخشش و رحمتی که وعده داده‌ای به اینجا آمده‌ام و اگر نبود آن همه اصرار تو برای بازگشت در این شب بزرگ؛ مرا روی آمدنی نبود.
یک سال دیگر گذشت و باز به من این توفیق را داده‌ای که در شب «قدر»ی دیگر مهمان آستانه لطفت باشم.
مهربانا! می‌دانم که یک سال دیگر از فرصت‌هایم را سوزانده‌ام و اکنون با کوله باری سنگین از گناه و در حالی که با تمام وجود، حس می‌کنم که این تن نحیف زیر این بار سنگین در حال خرد شدن است، آمده‌ام تا بارم را سبک کنی.
مگر خودت در کتاب شریف و معجزه جاویدت نفرموده‌ای که این شب برتر از هزار ماه است؟ چه شبی باشد آن شبی که تو از آن به بزرگی یاد کنی و چه ماهی باشد آن ماهی که تو به آن اشاره کنی! با حساب بزرگی تو و لطف بی‌کرانه تو، هزار ماه، چند سال می‌شود؟ و این ماه کدام ماه است؟ این ماه چقدر با تو فاصله دارد و چقدر به جوار قرب تو نزدیک است؟ این ماه چیست یا بهتر بگویم این ماه کیست که به خاطرش، اینگونه درهای رحمتت را از همه سو باز کرده‌ای و بندگانت را بی‌حساب و کتاب می‌بخشی و بی‌حساب و کتاب پاداش می‌دهی؟
این ماه کجای آسمان عشقت جای دارد که به خاطر او به ملائکه‌ات فرموده‌ای در این شب‌های عزیز، با قلم‌هایشان فقط پاداش بنویسند و دفتر اعمال بندگانت را به آب بخشایشت شستشو دهند؟
وقتی یادم می‌آید که در چنین شبی، ماه تو را که گرم درخشیدن در آسمان عشق بود، به تیغ کینه وناجوانمردی، منشق کردند و خون عشق، بر آسمان شتک زد، بی اختیار اشک بر گونه‌هایم جاری می‌شود.
اما اینک ای مهربان! در این شب عزیز، که فرموده‌ای قرآنت را در آن فرو فرستاده‌ای، در شبی که درباره آن فرموده‌ای «و ما ادراک ما لیلهٔ القدر»، تو را به مسافر تنهای این شب‌ها سوگند می‌دهم که این بنده خطاکار و گم کرده راه خویش را نیز در شمار آزاد شدگان از آتش قهر خویش قرار دهی و راهی تازه پیش پایش بگذاری تا تو را بهتر ببیند و سریعتر به سوی تو رهسپار گردد.
منبع : خبرگزاری ایسنا