پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

شاعر شهیرشهرما


شاعر شهیرشهرما
نگاه من به محمد شمس لنگرودی همواره آمیخته با حس احترام و قدرشناسی نسبت به کسی است که در دوره‌ای از زندگی‌ام حضوری موثر ومغتنم داشته است. یادش به خیر! درمیانه دهه ۶۰ آپارتمان کوچک و سابق او در خیابان باستان برایم مرکز جهان بود، که با مهربانی و حوصله کم‌نظیرش همیشه به رویم گشوده بود. من در ابتدای راه شاعری، خوانده‌های تازه و نوشته‌های نارسم را نزد او مرور می‌کردم و از آگاهی وسیع و راهنمایی‌های بی‌دریغ و ارزنده‌اش بهره می‌بردم و به عنوان همشهری و همدمی ساده، شاهد رشد مداوم شاعری بودم که ماندن و درجا زدن در اندازه‌ای معمول و متوسط را بر نمی‌تافت و از پله‌های آگاهی و شعر بالا می‌آمد، تا اکنون که نام و اعتباری درخور آمال و آثار خودیافته و شاعر شهیری ست.
درآن سال‌ها که شعر هم ناگزیر به شعار کشیده شده بود، شمس از جمله شاعرانی بود که آموخته‌هایش را از تجربه «رفتار تشنگی» به کار گرفت و از چشمه‌ای دیگر نوشید و «درمهتابی دنیا» جلوه‌ای تازه کرد و در پی آن بود که خود و خانه‌اش، محل مراوده فکر و فرهنگ آدم‌های متعدد و متنوعی شد که هم نشینی با آنها و مطالعه جدی و مستمر، جهان شعر و اندیشه‌اش را گسترش داد. همچنان که به‌تدریج در سایه تفکر و تأمل به درک عمیق تنهایی و ضطراب انسان معاصر رسید که بازتاب اندوهگنانه‌ش در شعر‌های اخیرش خواندنی است.

محمود تقوی تکیار
منبع : روزنامه کارگزاران