جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


فیلمسازی با یک دنیا کودکی


فیلمسازی با یک دنیا کودکی
«کیومرث پوراحمد» که این روزها «اتوبوس شب» را روی پرده دارد، در ۱۶ فیلم خود هرگز محدود به یک ژانر یا سبک خاص نمانده و نگاهش را در عرصه های متنوع به گردش درآورده; نگاهی که برخاسته از سادگی و معصومیت کودکانه حتی به مفاهیمی چون جنگ است. پوراحمد فیلم های سینمای متعددی در کارنامه خود دارد که چند مجموعه تلویزیونی موفق هم مکمل آنها می شود; مجموعه هایی که هرکدام به نوعی در عرصه کودک و آثار پلیسی کارآگاهی ایرانی نمونه و اولین در نوع خود بوده اند که ویژگی کوچکی نیست. «باران» اولین ساخته این کارگردان در سال ۶۱ متاثر از نگاه انقلابی آن روزها به عوامل و عناصر رژیم شاه است که به نظر می آمد تنها سوژه قابل کار و مبتلا به البته در کنار فیلم های حماسی دفاع مقدس است.
ساخت دو فیلم «تاتوره» و «بی بی چلچله» در یک سال، دو رویکرد مختلف از فیلمساز را به همراه داشت. «تاتوره» محصول حاکمیت همان تفکر اشاره شده است که این بار متوجه عوامل آمریکایی می شود که قبل از انقلاب در ایران حضور داشتند. «بی بی چلچله» مدخل پوراحمد برای نزدیکی به سوژه ای است که نشان می دهد علاقه ای خاص به آن دارد: کودک، نوجوان تنها و رویاهای اختصاصی او که با فانتزی فاصله عمیقی دارد. وقتی پسرک از یک نفرت کودکانه که از تنهایی او نشات می گیرد به دوستی عمیق با راننده کامیون می رسد، شکنندگی و تاثیرپذیری اوست که برجسته می شود. فیلم «آلبوم تمبر» بر پایه عمق بخشیدن به دوران کودکی و رفاقت های آن، رابطه ای را ترسیم می کند که با یک ظن دچار خدشه شده و با تلنگر کوچکی فرومی ریزد. پوراحمد در فیلم های بعدی خود هم این مفهوم ظریف را مورد پرداخت قرار می دهد که دنیای معصومانه کودکان همواره توسط بزرگسالان و عملکردهای آنها خدشه دار می شود. اما عمق نداشتن این سو»تفاهم ها باعث می شود خیلی سریع مسائل خود را حل کنند. ویژگی که معلوم نیست چطور در رسیدن به بزرگسالی از یادمان می رود.
«گاویار»، «لنگرگاه» و «شکار خاموش» به تناوب به کودکان و نوجوانان می پردازند، با نگاهی واقعگرا به دنیا و مسائل آنها. «پوراحمد» با تبدیل سه قسمت از مجموعه تلویزیونی «قصه های مجید» به فیلم هایی مستقل، به نوعی نقبی بین تلویزیون و سینما می زند و مختصات این دو مدیوم را در مقابل هم قرار می دهد که در مقایسه بار داستانی و پرداخت تصویری قسمت های تلویزیونی و فیلم های سینمایی مستقل این مجموعه آشکار می شود. «شرم»، «صبح روز بعد»، «نان و شعر» و «سفرنامه شیراز» محصول این نگاه هستند. پرداختن به شخصیتی که در یک مجموعه تلویزیونی معرفی شده و دغدغه ها و مسائلش برای مخاطب آشناست می تواند کمک کند که مخاطب اینبار شاهد قصه هایی نامتعارف تر و خاص تر باشد.
پوراحمد در «به خاطر هانیه» نگاهی دارد به نوجوانی محروم(بشیرو) که درگیر مسائل معنایی چون نذر می شود. نوجوانی که در جهشی رو به جلو در فقدان پدر، خود را ملزم به ادای دین و نذر او برای شفای خواهرش(هانیه) می داند. پرداختن به جزئیاتی که عرصه را بر بشیرو تنگ کرده و او را به دمام زدن در یک اتاق دربسته واداشته، علاوه بر اینکه نگاهی دارد به رشد شخصیت نوجوان، به نوعی عجین بودن او را با مفاهیم معنایی به رخ می کشد که شرایط هم برای رسیدن او به این لحظه چیده می شود. «خواهران غریب» با اقتباس وفادارانه از داستان «اریش کستنر»، یک فیلم خوش ساخت و پرداخت است که جزئیات خوبی برای ایرانیزه شدن اثر به آن اضافه شده است.
انتخاب آسم برای دختری که نزد مادر زندگی می کند یکی از این جزئیات است. «شب یلدا» شخصی ترین فیلم کارگردان است که در موقعیت نمایشی، تمهیدات روایی و... هم از پرداخت خاصی برخوردار است. به گزارش مهر، فیلم جز سکانس ابتدا و انتها در لوکیشن ثابت خانه می گذرد، آن هم با تک شخصیتی(حامد) که در طول این یک سال حبس خودخواسته، پوسته خود را می شکافد و به درکی تازه از عشق و خیانت می رسد. در «گل یخ» پوراحمد این بار اقتباسی آزادتری از فیلم قدیمی «سلطان قلب ها» انجام می دهد. اقتباسی که در زمان حاضر و با نگاه تحلیلی که بر سینمای ساده نگر گذشته حاکم است، نمی تواند توجیهی جز سهل انگاری داشته باشد. اقتباسی که در پرداخت جلوه های معاصر و به روز هم ناکام می ماند و مثلا از زلزله مستند رودبار و... به گونه ای ساده انگارانه استفاده کرده است. «نوک برج» کمدی جذابی را در شکل گیری رابطه بین دو انسان متضاد روایت می کند. چیدمان موقعیت ابتدایی برای ترسیم تضادهای زن و مرد و تقابل میان آنها، به گونه ای است که می تواند شناسنامه خوبی از شخصیت ها ارائه دهد و با چند فراز و نشیب غیرقابل پیش بینی، آنها را به همسویی برساند.
«اتوبوس شب» آخرین فیلم به نمایش درآمده این فیلمساز در ژانر دفاع مقدس است. فیلمی که به نوعی با کلیشه زدایی از مولفه های آشنای سینمای جنگ، تلاش می کند قصه ساده خود را در دنیایی کوچک با آدم های محدود به تصویر بکشد و در این میان به زاویه دیدی جدید نسبت به دفاع مقدس و مردانش دست پیدا کند. داستان فیلم درباره عیسی، رزمنده نوجوان ۱۵ ساله ای است که ماموریت پیدا می کند عده ای اسیر عراقی را با یک اتوبوس قدیمی به قرارگاه برساند. «اتوبوس شب» در جوایز فیلم آسیا پاسیفیک جایزه ویژه هیئت داوران را برد. این فیلم بر اساس فیلمنامه مشترک پوراحمد و حبیب احمدزاده ساخته شده و در جشنواره فجر و جشن خانه سینما جوایزی در رشته های کارگردانی، فیلم، فیلمنامه و بازیگری برده است. خسرو شکیبایی، محمدرضا فروتن، مهرداد صدیقیان، الناز شاکردوست، احمد کاوری و امیرمحمد زند بازیگران آن هستند. دو مجموعه تلویزیونی «سرنخ» و «قصه های مجید» حاصل رویکرد فیلمساز به مدیوم تلویزیون است. «سرنخ» با انتخاب یک کارآگاه پلیس به شدت ایرانی و پرداخت جلوه های به شدت ملموس از زندگی خانوادگی و شغلی او، می تواند تصویری کپی نشده از کارآگاهان خارجی را به نمایش بگذارد.
ماجراهای هر اپیزود و در واقع پرونده هایی که در هر قسمت به عنوان اپیرود مطرح می شود، علاوه بر داشتن ما به ازا» واقعی به نوعی دربر گیرنده مسائل قشر محروم و متوسط جامعه است. «قصه های مجید» رویکرد پوراحمد به اقتباس از ادبیات ایران است. این بار با تغییر در جغرافیا و اصلیت نوجوان قصه، مجید یک نوجوان اصفهانی می شود که در کنار یک قصه ملموس و تجربه شده توسط مرادی کرمانی، دلمشغولی و تجربه های خاص کارگردان را هم ترسیم کند. کارگردانی که هنوز دوران کودکی را فراموش نکرده و به آن وفادار است تا حقانیت آن را به اثبات برساند. اینجاست که دیگر نمی توان از پرداخت ساده و یک سویه ماجراها و اتفاقات به عنوان یک نقطه ضعف نام برد. «کیومرث پوراحمد» در حال حاضر مشغول تهیه تله فیلم «دلشوره» به کارگردانی برادرش «مهرداد پوراحمد» است. این فیلم مضمونی اجتماعی دارد و با فیلمنامه ای از کیومرث در تهران فیلمبرداری شده است.
منبع : روزنامه ابتکار