چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

...خنده شدم


...خنده شدم
دهان هایی كه از خوراك بسته می شوند؛ از معنا پر می شوند و این معنا جان میهمانی خداوند است. میهمانی كه سفره الوان آن سرشار از گرسنگی و تشنگی است. ماه رمضان تنها در اسلام است كه به ماه میهمانی خداوند تعبیر شده و دقیق تر اینكه اصولاً و صراحتاً در اسلام است كه روزه با شمایل خاص خود تمام قامت به عنوان اصولی اصیل در دین خودنمایی می كند.
نگاهی دیرینه انگار به تاریخ دو دین غربی یهودیت ومسیحیت مفهوم روزه را به عنوان پرهیز با ماهیتی دیگرگون و ذاتی اندوهناك نشان می دهد. ماهیت و ذاتی كه دیگر در آن صحبت از ضیافتی قدسی و دهانی از سر معنا باز شدن مطرح نیست، بلكه رویكردی پوزش خواهانه است در هنگامه ورود اندوه و زحمت ها و بلیه های غیرمترقبه. آنچنان كه گویی حكم ناموس طبیعت است كه در هنگامه مصیبت، جد و جهد را رها كرده ،خوردن و آشامیدن را یكسره آسودگی گرفته و از این رو آن را به كناری نهاده است. (بنگرید آیه پنج و هفت از باب سوم كتاب یونس در عهد عتیق؛ وقتی یونس از شكم ماهی نجات یافت و فرمان آمد كه به نینوا برود و رسالت بگذارد و مردمان نینوا در پس آن رسالت و تنذیر از مرگ و عذاب ایمان آورده پلاس پوشیده روزه گرفتند و... نداكنان فرمودند كه انسانیان و بهائم و گاوان و گوسفندان، چیزی را نچشند و مأكولات را نخورند و آب را ننوشند... و این گونه خدا اراده عذاب را از ایشان برگرداند).
آن گونه كه اشاره رفت و حتی با جست وجوی فراتر در متون مكتوب مقدس عبری اشاره ای به اینكه حداقل روزه در گونه عهد عتیقی اش در قبل از موسی وجود داشته باشد، نمی بینیم. در این میان توجه به حنفاء در زمان ابراهیم خلیل الله و مسأله روزه خود جای بحثی تاریخی و حتی پدیدارشناسانه دارد.
در دین یهود به عنوان اولین دین ابراهیمی كه به زعامت كلیم الله نگره های سنتی و آموزه های بنیادینی را در یكتاپرستی برجای گذارده می بینیم كه قوم در هنگامه هایی كه فرصت یافته و می خواستند نمایشی از ناتوانی و فروتنی در حضور خدا داشته باشند و گناهان خود را اعتراف كرده و استغفاری را فراهم كنند روزه می گرفتند (ایضاً نگاه كنید به كتاب اول سموئیل آنگاه كه قوم بمصپه جمع شدند، آب بر سر ریختند و روزه گرفتند و طلب غفران كردند یا در كتاب دوم سموئیل كه كودك حضرت داود بیمار شده بود و داود برای بهبودی آن كودك روزه گرفت و در خانه اش بر زمین برهنه خوابید...)
با اوصاف یادشده، تدقیق در فلسفه روزه در دین یهود جدای از معنا انگاری قبالایی یهود، ریشه در تضرع داشته و نوعی عزاداری و تعزیت به حساب می آمده است. چنانكه در مواقع مصیبت های عام و نزول بلایای آسمانی نیز روزه غیر مرسومی را قرارداد می كرده اند كه در این صورت گاه اطفال شیرخواره و حتی طبق نص صریح عهد عتیق آن گونه كه گفته شد گاهی حیوانات راهم از چرا منع می كردند.
در زمان عیسای ناصری(ع) نیز برخی مورخان و دین پژوهان مسیحی اشاره می كنند كه از رفتار خود حضرت مستفاد نمی شود كه ایشان روزه مخصوصی داشته باشند. صراحت لحن حضرت مسیح كه: حواریون بعد از من روزه خواهند داشت و فرمان برداری حواریون از فرمان مسیح و ترك بسیاری از نعم و لذت های مادی را می توان از نوع پرهیز و روزه البته با ماهیت رهبانانه خود دانست. پرهیز از غذای حیوانی در مدت های طولانی، خوردن تنها نوع خاصی از طعام و چندین و چند روز تنها آشامیدن و نه خوردن، از انواع پرهیزهایی است كه بعد از مسیح به ویژه در میان نحله های مختلف مسیحی شیوع پیدا كرده و امروز از آن به عنوان روزه یاد می شود.
در اسلام بنیادی ترین گزاره پیرامون روزه كه از همان آغاز با نصی همگون انسان را نسبت به ماهیت و ذات روزه آگاه می كند، ماه بودن رمضان است و این ماه بودن كنایه از چندین و چند معنا خواهد بود كه اولین آن تشرف اسم است و اینكه آغاز و پایانی خاص دارد و حكمتی است در هر ركن و نیز اصل بودنش و این ماه بودن (یعنی برجی از بروج قمری بودن رمضان) آن قدر مهم است كه در روایتی از حضرت امیر(ع) منقول است هر كس بگوید رمضان؛ باید برای كفاره سخنش صدقه بدهد و روزه بگیرد و آن گونه كه خود خداوند فرموده است باید بگوید: ماه رمضان- مستدرك الوسائل ۷/۴۳۸
در این نقطه ما درست در برابر مفهوم اندوهناك و تعزیتی كه در یهود مطرح است و پرهیزی كه در مسیحیت از روزه حاصل می آید، با مفهومی متبرك و بزرگ روبه رو هستیم كه زمانی است برای ضیافت الهی.
فهم چیستی این ضیافت كه سرآغاز گشایش خم های سرشار معناست، مجالی آسمان سا می خواهد. در سراشیب سال پربركت پیامبر اعظم(ص)، این مهمانی ربانی گامی است از گریه بودن به خنده شدن كه دریافتنش را جانی متبرك باید باشد و ایدون باد.
یاسر هدایتی
منبع : روزنامه همشهری