جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تحلیلی بر علل وقوع جنگ


تحلیلی بر علل وقوع جنگ
۲۶ سال پیش در چنین روزهایی رژیم صدام حسین با چراغ سبز و كمك نظامی كشورهای بلوك غرب و شرق به ایران حمله كرد. گرچه بیش از ۱۸ سال از پایان جنگ گذشته، اما باب تحلیل این رویداد همواره باید گشوده بماند.
▪گفتگو با سردار دكتر حسین علایی از فرماندهان سپاه پاسداران
● به نظر شما چرا عراق كه یك دولت طرفدار شوروی بود جنگ علیه ما را شروع كرد؟ مگر تحلیل عراق این نبود كه یك رژیم ضدآمریكایی در ایران روی كار آمده است؟
- عراق قبل از انقلاب اسلامی با شوروی پیمان دوستی داشت و تسلیحات خود را از آنها می گرفت. ستون فقرات ارتش صدام را روس ها ساخته بودند. با این حال اگر به رفتار سیاسی عراق نگاه كنیم، می بینیم كه در برابر انقلاب اسلامی، با آمریكایی ها هم موضع بود. از زمانی كه نهضت در ایران شكل گرفت عراق در ۱۳مهر ۵۷ امام را در نجف محاصره كرد. یعنی در اقدامی همسو با آمریكا مركزیت انقلاب را از امت جدا كرد تا پیام امام به ایران نرسد. كاش الان كه صدام در زندان است مورد سؤال قرار گیرد كه با كدام انگیزه با امام و انقلاب چنین برخوردی داشت؟ آیا انگیزه شخصی عامل آن بود یا سفارشات خارجی؟ وقتی امام را از عراق اخراج كردند، امام خواستند به كویت بروند آنها هم مانع شدند. به این ترتیب عرب طرفدار آمریكا- كویت- و عرب طرفدار شوروی- عراق- هر دو همسو بودند. به این ترتیب مشاهده می كنیم صدام اولین اقدامش را علیه انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و قبل از این كه رژیم شاه سقوط كند انجام داد. بعد از آن هم می بینیم یكی از اقدامات عراق مراقبت شدید از شیعیان عراق است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به محض این كه احساس می كند ممكن است شیعیان عراق احساس هویتی كنند، شروع به سركوب بیشتر آنها می كند.
● تحلیل شما این است كه رفتار رژیم صدام به خاطر ضد شیعه بودن شكل گرفت؟
- ما اگر رژیم بعثی را به طور عام و صدام را به طور خاص تحلیل كنیم، می بینیم ویژگی در آنها وجود دارد. یكی این كه ضد شیعه اند. دوم این كه ضد ایران اند و سوم این كه ضد ایرانی اند.
یك ویژگی دیگر كه در صدام به طور خاص وجود داشت، استفاده از خشونت بود. صدام شخصاً آدم خشنی بود به لحاظ رفتار سیاسی هم هیچگاه رژیم عراق نه تنها علیه آمریكایی ها عملیات اجرایی انجام ندادند بلكه در مقابل انقلاب اسلامی و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با خواست آمریكایی ها همسو شدند .
● شوروی ها با چه تحلیلی به صدام كمك می كردند؟
- شوروی ها دو تا مسئله داشتند. یكی این كه با رژیم بعث عراق هم پیمان بودند و قانوناً باید تسلیحات آنها را تأمین می كردند و عراق كشور عرب خاورمیانه ای عضو بلوك شرق بود. شوروی ها به سادگی حاضر نبودند نفوذ سازمان یافته خود را در عراق از دست بدهند. نكته بعدی این كه انقلاب اسلامی دو شعار داشت یكی از نظر ایدئولوژیك كه ضد ماركسیست بود. دوم این كه ایران از لحاظ سیاسی شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی سر می داد. معنایش این بود كه ما آمریكایی ها را بیرون كردیم اما حاضر نیستیم در بلوك شوروی قرار بگیریم. شوروی ها در آن زمان رفتارشان با كشورها بر این مبنا شكل می گرفت كه كشور مورد نظر متحد ما هست یا نیست؟ اگر جزو بلوك شرق بود یك رفتار داشتند و اگر جزو بلوك شرق نبود، رفتار دیگری.
●در بین مسئولان كشور ما آیا واقعاً كسی گمان می كرد كه عراق به صورت گسترده به ایران حمله كند؟
- به نظر می رسد نه مردم و نه حاكمیت ایران، هیچكدام فكر نمی كردند كه عراق حمله مستقیم نظامی كند. از قول هیچ مقام ایرانی تا حالا ذكر نشده كه فكر می كردیم عراقی ها می خواهند بجنگند. چون دلیلی نداشت بخواهند به ایران حمله كنند. نكته بعدی این كه از نظر سازمانی در رأس كشور جایی نبود كه این گونه مسائل را مرتب رصد كند و هشدار دهد. ستاد ارتش ما در آن زمان، ستادی نبود كه بتواند به این مسائل بپردازد. چون درگیر مسائل داخلی خودش بود. ضمن این كه همین ارتش در كردستان مورد حمله واقع می شد. فقط دوستان، كه در سپاه، نزدیك مرز بودند، می گفتند ارتش عراق دارد آرایش نظامی می گیرد و این را منتقل می كردند. از قول بنی صدر نقل شده كه مگر می تواند عراق به ایران حمله كند؟ ولی حالا كه نگاه می كنیم می بینیم حركات جنگی عراق قبل از انقلاب اسلامی شروع شده بود.
● در ابتدای جنگ اختلافات سیاسی خیلی زیاد بود. این اختلافات تا چه اندازه بر جنگ تأثیر منفی گذاشت؟ آیا سپاه هم تحت تأثیر همین واقعیت های جامعه دچار وازدگی شده بود؟
- سپاه نه، سپاه از روز اول محكم پای دفاع ایستاد و رشد هم كرد ولیكن اختلافات سیاسی بی تأثیر نبود. مثلاً بنی صدر وقتی رئیس جمهور و فرمانده كل قوا بود، می خواست فرمانده سپاه را خودش انتخاب كند ولی بچه ها محكم ایستادند كه خط امام باید در سپاه حاكم باشد و ما از امام دستور می گیریم نه از بنی صدر.
●عراق در ماه های اول جنگ تمركزش روی خوزستان بود و می خواست آن را به عراق ملحق كند. به نظر شما اگر این اتفاق می افتاد چه می شد؟ انقلاب تمام می شد؟
- اولاً این كه صدام بتواند استانی مثل خوزستان را از ایران جدا كند، گفتنش ساده است، خوزستان استان بزرگی است و مساحتش از خیلی از كشورهای دنیا بیشتر است. ایران چطور می تواند تحمل كند كه این استان جدا بماند؟ مردم آنجا هم نمی توانستند سیطره عراق را تحمل كنند. ثانیاً این قدر انقلاب اسلامی بزرگ هست كه چنین اتفاقی نتواند آن را تهدید كند.
●صدام در ابتدای جنگ با تجهیزات قوی و گسترده آمد و بخش های عمده ای از خاك ما را هم اشغال كرد. نیروهای خودی از چه زمانی توانستند وارد عملیات جدی بشوند؟
- ما بعد از هفته های اول جنگ به تدریج به خودمان آمدیم. ۵ماه اول جنگ، وضعیت آشفته ای حاكم بود. بعد از آن هم ارتش متوجه شد چگونه باید در جبهه مستقر شود. گروه هایی از سپاه هم كه از جاهای مختلف آمده بودند، آرایش پیدا كردند و نیروهای مردمی هم كه بدون سازمان آمده بودند، متشكل شدند و جلوی نفوذ ارتش بعثی را گرفتند. یعنی آنها نتوانستند سرعت پیشروی شان را ادامه بدهند و شرایط به گونه ای شد كه ما توانستیم در مقابل ارتش بعثی جبهه تشكیل دهیم.
●امام در جنگ یك فرمانده نظامی نبودند. به نظر شما نقش ایشان بیشتر كجا احساس می شد؟
- امام در چند مقطع نقش بسیار پررنگی داشتند. یكی اول جنگ است. دیگر در زمانی بود كه امام فرمودند حصر آبادان باید شكسته شود. این حرف از موضع تهاجمی زده شد و در واقع روحیه تهاجمی را در نیروها تقویت كردند. نقش دیگر امام بعد از فتح خرمشهر بود. در آنجا بحث بر سر این بود كه جنگ ادامه پیدا كند یا خاتمه یابد؟ یعنی زمانی كه ما عملیات هایی را انجام می دادیم اما به پیروزی های بزرگ نمی رسیدیم. كه آن موقع به آن عدم فتح می گفتند. امام در آن شرایط روحیه ایجاد كردند و مثال هایی از صدر اسلام زدند. امام فرمودند كه ناراحت نباشید، از این اتفاق ها می افتد... یكی هم آخر جنگ بود. یعنی پذیرش قطعنامه ۵۹۸. امام در آن زمان عالی ترین تصمیم را از نظر نظامی گرفتند. در آن زمان صدام و ارتش بعث و آمریكا با این تصمیم موافق نبودند.
● بعضاً تحلیل می شود كه عراق به نیابت از آمریكا به ایران حمله كرد. چرا آمریكایی ها برای این نیابت از كشور دیگری استفاده نكردند؟
- دو ویژگی در عراق بود كه در كشورهای دیگر نبود. یكی وجود فردی مثل صدام كه آدمی جنگ طلب بود. نه در تركیه آن روز چنین شرایطی می بینید نه در پاكستان. نكته دوم این كه ما تضادی طبیعی با عراقی ها داشتیم كه می توانست بهانه باشد. صدام وقتی می خواست جنگ را شروع كند قرارداد ۱۹۷۵ را در تلویزیون پاره كرد. گفت این قرارداد در زمانی بسته شده كه ما در ضعف بودیم. حالا ما در قدرتیم و این قرارداد را نمی پذیریم. نكته بعدی این كه صدام انگیزه این را داشت كه در آن زمان خودش را به عنوان رهبر جهان عرب مطرح كند و بگوید من خط مقدم جبهه اعراب علیه فارس ها هستم. حرف هایی می زد كه كاملاً ایدئولوژیك بود. نكته بعدی این است كه صدام همزمان دارای سه سمت بود؛ رئیس حزب بعث بود، رئیس جمهور بود و فرمانده كل قوا هم بود در حالی كه نظام های سیاسی پاكستان و تركیه دچار تنش های سیاسی بودند.
منبع : روزنامه همشهری