چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

هنرمندی به نام «مامان»


فریده حسن‌زاده (مصطفوی) در رشته ادبیات انگلیسی تحصیل کرده است. اولین کتاب شعر او در سال ۱۳۵۷ منتشر شد. مجله شعر در شماره ۲۷ تعدادی از آخرین اشعار او را به چاپ رساند.
نمونه‌های دیگری از سروده‌های وی در کتاب «زنان همیشه»، «به رغم پنجره‌های بسته» به انتخاب کامیار عابدی آمده است. نیز سروده‌های انگلیسی‌زبان حسن‌زاده در بسیاری از نشریات خارجی اینترنتی به چاپ رسیده و به آنتولوژی‌های شعر جهان راه یافته است.
او مادر «شاعر قاصدک‌ها و راوی آینه‌ها» صوفی و حسین مصطفوی است که کتاب شعرها و داستان‌هایشان یکی از ۱۰ کاندیدای کتاب سال شد.
حسن‌زاده به طور تخصصی در زمینه ترجمه شعر و زندگینامه شاعران کار می‌کند و تعدادی از کتاب‌هایی که تا امروز به چاپ رسانده عبارتند از نامه‌ها و اشعار چزاره پاوزه «زندگی‌نامه فدریکو گارسیا لورکا» صخره اثر «الیوت» شعر آفریقای معاصر «شعر آمریکای لاتین در قرن بیستم» شعر زنان جهان «زندگینامه و برگزیده اشعار مارینا تسوه تایوا گزیده اشعار یاروسلاو سایفرت» شاعر محبوب چک و برنده جایزه نوبل، بلاگا دیمیتروا و علی احمد آدونیس از سری شاعران برتر جهان معاصر.
▪ به نظر شما فعالیت‌های اجتماعی زن چه اثری در زندگی روزمره‌اش دارد؟ مثلاً آیا شما کارهای خانه را خودتان انجام می‌دهید؟
فعالیت‌های اجتماعی زن اگر مثل من محدود به فعالیت‌های ادبی باشد درآمدی ندارد. لااقل من یکی از ترجمه‌ شعر و ادبیات درآمدی ندارم. گاهی حتی به اندازه‌ای که برای تهیه منابع ترجمه و تایپ و پرینت آنها خرج می‌کنم به دست نمی‌آورم. روزنامه‌ها و مجلات هم که حق‌التحریر نمی‌دهند. تقریباً هر بار که از خرید برمی‌گردم پیام‌گیر تلفن پیامی از سوی مسوولان صفحات ادبی برایم دارد که مطلب می‌خواهند و زود هم می‌خواهند اما مجانی.
▪ آخرین باری که غذا پختید کی بود؟ چه غذایی؟ اعضای خانواده از اینکه شما خودتان غذا را پخته‌اید چه حسی دارند؟
با توجه به حرف‌هایی که گفتم بنده هر روز آشپزی می‌کنم و اعضای خانواده فقط فکر می‌کنند من دارم وظیفه‌ام را انجام می‌دهم که البته حق دارند.
▪ به نظر شما چگونه می‌شود هم در کارهای اجتماعی موفق بود و هم در زندگی خانوادگی؟
بگذارید به سوال شما از زبان راتی ساکسینا شاعر هندی جواب بدهم. او که دکترای ادبیات دارد و شاعر و مترجم و روزنامه‌نگاری برجسته‌ است و فعالیت‌های اجتماعی کم‌نظیری دارد، معتقد است: «برای من هنر محدود به کاغذ نیست. در کودکی من شاهد بودم چطور زن دایی‌ام تپاله گاو را با انگشتانش بر زمین می‌مالید و در عرض چند ثانیه کف زمین را برق می‌انداخت. این برق زدن فرق داشت با برق سیمان.
خطوطی که رد انگشتان دست بود حالتی انسانی به آن می‌بخشید. آن نخستین اثر هنری بود که بر ذهن من نقش بست.
در جشن‌های محلی روستا من شاهد طرح‌های زیبایی بودم که زن‌دایی‌ام با خمیری از آرد برنج و تپاله‌های گاو بر دیوارها می‌کشید. هنوز هم یادآوری آن طرح‌ها به من انرژی می‌دهد. من آوازهای پرشور زنان روستایم را شنیده‌ام ضمن کار در آسیاب، در آشپزخانه یا در مراسم مختلف. «هنر» بخش مهمی از زندگی زنان عامی آن روستا بود که کودکی من در آن گذشت، البته هیچ کس آنها را هنرمند خطاب نمی‌کرد.
آنها را صدا می‌زدند: مامان، خاله و غیره.من تا مدت‌های مدید بعد از ازدواج نتوانستم رسماً به عنوان هنرمند فعالیت کنم زیرا مسوولیت خانواده‌ام را به عهده داشتم و ناچار بودم توقعات خانواده شوهرم را برآورده کنم. اما حتی آن روزها، هنر از زندگی من حذف نشد مثل وقتی که روی لباس‌های دخترانم گلدوزی می‌کردم.
وقتی فعالیت‌های ادبی مکتوب‌ام را آغاز کردم، هنوز مسوولیت‌های خانوادگی را داشتم اما خانواده‌ام نیازهای روحی مرا درک کرده و تا حدی با آن کنار آمده بودند و من می‌توانستم در کنار مسوولیت‌های خانوادگی به علایق ادبی‌ام بپردازم».
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید