چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


خوشبختی را از نامرئی به مرئی فراخوانید


خوشبختی را از نامرئی به مرئی فراخوانید
هر انسانی موجودی بیکرانه است، سیستم اعصاب ما در این بیکرانه نقش مهمی دارد و در عین حال از انعطاف‌پذیری قابل ملاحظه‌ای برخوردار است. ما حق انتخاب داریم که حصاری را به دور خویش برپا کرده یا حصارها و مرزها را در هم شکنیم! هر انسانی دائما به آرایش صفوفی بی‌پایان از اندیشه‌ها، خاطرات، تمناها و اهداف بیشماری می‌پردازد. همه این انگیزه‌ها در اقیانوس آگاهی به تموج در می‌آیند و به واقعیت شخص تبدیل می‌شوند. آنچه را که در اندیشه تصور می‌کنید و می‌بینید همان خواهید شد و این مسئله مبحث بالا را شفاف‌تر می‌نماید. هر بار که جهان را در چهارچوب حد و مرز و مشکلات مشاهده کنید همان را از نامرئی به مرئی فراخوانده‌اید! پس عجیب نیست که بشر در عصر فعلی اینقدر مشکل دارد! چرا که خودش آن را در ذهنش آفریده و پس از آن به پیرامونش فراخوانده است! اصولا هر حالتی که به تفکیک کردن بینجامد منشا عظیمی از ترس و دوگانگی را به همراه خواهد داشت.
آنگاه که به بیرون می‌نگریم انواع تهدیدهای بالقوه و ضربات ناگهانی درد و رنجی را مشاهده می‌کنیم که زندگی قادر است به ما وارد سازد و زمانی که به درون ساکت خویش می‌نگریم؛ دنیایی از سکوت و آرامش را تجربه می‌کنیم، به راستی چگونه می‌توانیم در دنیایی پر از ازدحام، درون ساکت خویش را تجربه و به یک هماهنگی و وحدت دست پیدا کنیم؟ می‌گویم ماهیت آفرینش، واقعیتی حقیقی و یک دست است، همان‌طور که در بالا ذکر شد، استدلال‌ها، محدودیت‌ها و تجزیه و تحلیل‌ها تنها در اندیشه ما رخ می‌دهند اما واقعیت چیزی فراتر از این است که در اندیشه گنجانده و به تعریف درآید! مثلا همان‌گونه که آب حقیقت دارد، یخ هم حقیقت دارد با این‌که کاملا مخالف یکدیگرند ولی از یکدیگرند! لذت و رنج، خوشبختی و بدبختی، زشتی و زیبایی، همه و همه تضادهایی هستند که همانند گوناگونی و وحدت با هم و همزمان حضور دارند! فاصله بین خوشبختی با ما تنها در ذهن ماست اما حقیقت این است که زندگی عرصه‌ای از امکانات نامحدود را به ما ارزانی داشته و اگر ما مسیر معمول گزینش‌های محدود و محصور‌کننده را نادیده بگیریم، راهی نامرئی که به سوی وحدت یعنی همان میدان عشق و خوشبختی رهنمون می‌شود بلافاصله مرئی می‌شود!
● کلید‌های طلایی
ما آن‌چیزی می‌شویم که خودمان بپذیریم یا به عبارت دیگر آگاهی درون ما جلوه‌ای را به خود می‌پذیرد که آرزو داریم باشیم! آگاهی(تفکر) بر خود قانون است و به فرمان خواسته‌های ما ظهور می‌یابد، شکل‌گیری‌های ذهنی، تصورات، اندیشه‌ها، مفاهیم، همه و همه با حمایت از جانب خودمان نیرو می‌گیرند، درجه میزان موفقیت و خوشبختی توسط ایمان ما به ظهور آنها در باور ماست!
توضیح شعف و شادی به معنای واقعی، ماورای افق کاربرد زبان و گفتار نهفته است، حتی متبلور کردن آن در قالب فکر، بسی دشوار است، سرور یکی از ژرف‌ترین احساسات است و هنگامی به صورت کامل نصیب آدمی می‌شود که ما مرحله خودشناسی را در نمایش زندگی به اجرا درآورده باشیم، این رتبه از شناخت حاصل کنترل آگاهانه و بلاانقطاع تفکرات و ریتم عبور آن در جریان زندگی ما می‌باشد، اگر بتوانیم با جریانات معنوی درونمان همساز و هم‌کوک شویم به عشق و سروری دائمی خواهیم رسید.
● با خودتان قهرید یا آشتی؟
با خود چگونه فکر می‌کنید؟ چگونه حرف می‌زنید؟ چگونه رفتار می‌کنید؟ می‌پرسید با خود که غریبه نیستیم، هر طور که بخواهیم فکر می‌کنیم و هر طور که بخواهیم سخن می‌گوییم! فراموش نکنید اگر حتی در خلوت خویش امیدوارانه اندیشیده و با اراده سخن بگویید به حاصلی امیدبخش دست خواهید یافت، شما می‌توانید خود را در هر حالت ذهنی که می‌خواهید دیده و با خود سخن بگویید و یا حتی بی‌احترامی کنید! بله شما مختارید که در آن حالت ذهنی، خود را خوشبخت و یا بدبخت ببینید، اما فقط شمایید که می‌توانید خود را در آن حالت ببینید... نه حقیقت و واقعیت موجود در کنار شما! روزی خانمی را با حالتی کاملا آرام و خرسند دیدم که روی نیمکت پارک نشسته بود، از روی حس کنجکاوی و پژوهشگرانه خویش کنار وی نشسته و با احترام پرسیدم ممکنه بپرسم هم اکنون به چه چیزی می‌اندیشید؟ و او بسیار راحت جواب داد به این‌که بدبخت‌ترین زن در پارک هستم که اکنون کنار شما نشسته!! محصول بسیاری از احساسات بدبختی، محصول خودساخته تفکر و گفتار ماست. اما شما می‌‌توانید امیدواری و امیدوار حرف زدن را تمرین کنید تا نقش موفقیت و خوشبختی را پررنگ سازید البته این موضوع به معنای نادیده گرفتن مشکلات حقیقی زندگی نیست اما، امید شیوه‌ای قدرتمند برای غلبه بر واقعیت‌های تلخ و دشوار است، اگر امیدوارانه فکر کنید و با خود امیدوارانه سخن بگویید شعله افسردگی را خاموش خواهید نمود، پس بهتر است تابلویی از خود موفق تان در ذهن نقاشی و همیشه جلوی چشمتان بیاویزید، مطمئن باشید پس از باور خویش، جهان هم شما را به عنوان آدمی موفق باور خواهد کرد!
● فانوس آگاهی
هر چه کدورت را به عفو و بخشایش و هر چه بی‌عدالتی را به عدالت و هر چه تلخی را به شیرینی در زندگی تبدیل کنید، آنگاه آماده کمال بخشیدن به بودن خود می‌باشید.
‌کـــلام خود را در آینده‌ای نزدیک دریافت خواهید کرد. وقتی رژیم غذایی صحیح، سلامتی را به ارمغان می‌آورد، آیا بهتر نیست رژیم کلمات را نیز به کار گیریم؟
به هنگام عبادت، در کمال سنجیدگی آرمان و آرزوهای خود را طلب کن و یقین داشته باش که به آنها دست خواهی یافت چرا که اعتقاد و انتظار قطعی شما از برای دریافت، درهای خزانه کل را به سوی شما خواهد گشود.
آنگاه که انسان به خط کمال رسید و بزرگ شد، تازه در می‌یابد که چه بسیار کوچک است، فروتنی تو بیانگر کمال توست و یکی از نشانه‌های کمال، سادگی است.
● مدرسه زندگی و نمره ۲۰
آماده‌ای به مدرسه برویم؟ می‌پرسی کدام مدرسه؟ و بعد در ادامه می‌ گویید ما خیلی وقته که درس‌ها را خوانده و کتاب‌ها را بسته و کنار گذاشته‌ایم، و من می‌گویم اشتباه می‌کنید شما هر روز به مدرسه می‌روید، منتهی به مدرسه زندگی! عمیق‌ترین و کامل‌ترین مدرسه‌ای که در جهان وجود دارد و شما در این مدرسه بزرگ، هم آموزگار هستید و هم آموزنده... شما در پایان هر دوره ترم با مشکلات، امتحان می‌دهید و از دیگران امتحان می‌گیرید، پیوسته به کلاس‌های بالاتر و بالاتر رفته تا به کلاس آخر می‌‌رسید، جالب اینجاست اگر در نقش آموزگار هستیم، دوست داریم دیگران نمره بیست باشند. اما اگر خودمان جای آموزنده قرار گیریم به واقع و حقیقتا آیا تلاش می‌کنیم که نمره بیست باشیم!! دوستان من! اگر هر کسی تنها خودش از خودش انتظار نمره بیست داشته باشد، مدرسه جهانی، دانش‌آموزی با معدل زیر بیست نخواهد داشت و هیچ‌کس در امتحان اصلی و نهایی مردود نخواهد شد. می‌دانم که می‌دانی منظورم امتحان عشق، محبت و انسانیت است و این امتحان، نهایی‌ترین امتحان زندگی است.
فاطمه طوسی
منبع : مجله خانواده سبز