پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا


شب نشینی در اسکندریه


شب نشینی در اسکندریه
▪ نوشته نجیب محفوظ
▪ ترجمه رضا عامری
▪ نشر نی
میرامار یک پانسیون قدیمی و از رونق افتاده سواحل مدیترانه در شهر اسکندریه است. گریز گاهی برای اقامت های کوتاه و مجالی برای پرسه در اندوه گذشته ها،دوستی ها و بر خوردها. میرامار صحنه ای برای نمایش تناقض ها و تضاد هاست. جایی برای شب نشینی ها و خوشی های زود گذر و به یاد ماندنی. نجیب محفوظ (۱۹۱۲-۲۰۰۶) نوبلیست مصری،و یکی از اصلی ترین بنیان گذاران ادبیات مدرن عرب برای خوانندگان ایرانی چهره ای آشناست تعداد ترجمه هایی که از آثار او به فارسی برگردانده شده به تعداد انگشتان دست می رسد، و این موضوع حرف زدن از او درقالب دادن اطلاعات آماری و ارقام مربوط به زندگی نامه اش را تقریباً بی مورد می کند."میرامار" ساختار روایی جالبی دارد . چند مسافر  در یک پانسیون هر کدام تقریباً به اندازه یک پنجم کل رمان فرصت دارند تا از خود و گذشته و رویدادهایی را که طی اقامت در میرامار شاهدند بگویند . ترکیب جمع مهمان های پانسیون شباهت زیادی به یک جامعه مینیاتوریزه شده دارد. یک ژورنالیست پیر، یک ملاک معذب ،یک مجری جوان برنامه رادیویی ،مسئول مالی یک شرکت نساجی و یک مال باخته بدبین، این جامعه نمادین را تشکیل داده اند.
به علاوه ماریا صاحب پانسیون و زهره دختر خدمت کار جوانی که از روستا گریخته و به آنجا پناه آورده است،  او در تمام  روایت ها حضوری پررنگ دارد و اغلب مورد تعرض واقع می شود. نویسنده رمان، را به صورت یک بازه زمانی خاص از حضور مهمانها در پانسیون به اجرا می گذارد .صحنه نمایش اغلب همان پانسیون است و روایت های فردی معمولاً با برخورد به یک شب نشینی به شباهت هایی در توصیف می رسند . شکل روایی کار به گونه ایست که هر کس با روایت خود بیشتر از درونیات و گذشته خود گفته و احساسات و نظرات درونی اش را در قبال شخصیت و یا بحث های مطرح شده در گفتگو ها بروز می دهد و در روایت، دیگر ما با طرف دیگر گفتگو  از طریق یک روایت درونی آشنا می شویم و با گذر از همان لحظه به ماهیت پیچیده یک مکالمه کوتاه پی می بریم . نویسنده با چند جانبه نگاه کردن به سوژه های واحد، ذات گفتگو را به عنوان فرایندی در ارتباط با عقاید و خواست های متفاوت انسان ها به مثابه امری پیچیده به نمایش می گذارد.
هر روایت با اپیزودهای فراوان به صحنه های متفاوت تقسیم می شود و خواست و وضعیت ذهنی راویان نیز در شکل روایت آنها تاثیر می گذارد برای مثال وقتی ما با روایت عامر وجدی که یک نویسنده قدیمی است و نسبت به مفاهیمی مثل بلاغت، نوستالوژی خاصی دارد مواجهیم. طبیعیست که باید با توصیف های شاعرانه برخورد کنیم« کل عمارت بر قطعه زمینی زبان مانند مشرف است که در دریای مدیترانه غرس شده ، و اطرافش را نخل ها و درختان سندیان جلوه داده اند، و سپس تا آنجا که در فصل شکار طنین تیررس تفنگ ها به گوش می رسد امتداد یافته است.۵»  او گاهی برای شرح یک اختلاف سنی به ابداعات جالبی دست می زند« چشم های عسلی ، و گونه های گل انداخته زیبا ، و خالی روی چانه که فریبنده است . نوه کوچکم . اما مادر بزرگ احتمالی اش تنها  می توانست در چشم به هم زدنی عبور کرده باشند ، مادر بزرگی که نه عشق و نه ازدواج درکش نکردند . و یاد آوری خطوط چهره اش غیر ممکن است .۳۲»
در میرامار نه تنها ما با تنوع دیدگاه و سبک توصیف بلکه با نظرگاه های مختلف در مورد انقلاب ، سرمایه داری و  وضعیت اجتماعی  نیز مواجهیم که در سایه دموکراسی متن امکان طرح می یابند . در این شرایط نویسنده به راحتی موضوعات مختلف را در شرایط متضاد و متخالف رها کرده و خود را از داوری صریح در مورد موضوعی خاص می رهاند. شخصیت ها هر یک بسته به موقعیت اجتماعی و شرایط  خاص خود به موضوعات خاصی توجه نشان داده و مفاهیم دیگر را زیر سئوال می برند و از همین منظر است که می توان "میرامار" را  به زمینه ای بسیار گسترده تر از یک پانسیون روبه زوال و متروک نیز تعمیم داد. ساختار دراماتیک اثر  نیاز های خود را از  رویدادها اخذ کرده و در جایی ما با قتل یکی از  مهمان های پانسیون، به عنوان موضوعی تعلیقی برخورد می کنیم .
این امکان و کشمکش های پیرامون زهره، دختر خدمت کار تعلیق و رقابت را نیز به این جامعه کوچک می کشاند و باعث رشد گمانه زنی های متفاوت می شود که در انتهای رمان گره گشایی می شوند.گذشته از اینها نوشتار نجیب محفوظ نوشتاری غنی است چرا که می توان او را وارث شهرزاد دانست کسی که به شدت از تقلید چشم بسته در هنر متنفر است و سنت قصه گویی عرب را به عنوان ذخیره ای بی پایان دراختیار دارد و همواره با متونی مثل قرآن و کتب مقدس و فلسفه یونان رابطه ای دوستانه در قصه هایش برقرار کرده است .
فرهاد اکبرزاده