پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بحران ساختاری حکومت اسرائیل


بحران ساختاری حکومت اسرائیل
دیوید بن گوریون در سال ۱۹۵۶ در مصاحبه ای با ناهوم گلدمان که یکی از مهمترین تئوریست های جنبش صهیونیستی بود، اظهار داشت: "دولت اسرائیل ۱۰،۱۵ سال به راحتی ادامه حیات خواهد داد، اما پس از آن امکان بقاء این کشور تنها ۵۰ درصد خواهد بود." ناهوم گلدمان نیز در مقاله ای در مجله ی سیاست خارجی (Foreign Affaires) نوشت: "برای اسرائیل ادامه حیات برای مدتی طولانی وجود نخواهد داشت، مگر اینکه با همسایگان عرب خود به مصالحه دست بزند... درخواست صهیونیست ها مبنی بر تشکیل دولتی یهودی با تمام قوانین بین المللی و تکامل تاریخ دنیای مدرن در تعارض است."
به مناسبت ۶۰ سالگی تشکیل دولت اسرائیل کوشش بر این است تا در این مقاله به اختصار به بحرانی که این پروژه صهیونیستی با آن روبروست، برخورد شود. از طرفی در اینجا ما به مشکلاتی که فلسطینی ها و در مجموع جهان عرب با آن روبرو هستند، نمی پردازیم.
● بحران در طبیعت و مشروعیت اسرائیل
اساس بحران دولت اسرائیل از اینجا سرچشمه می گیرد که این کشور ساختاری غیرطبیعی دارد و در ادامه سیاستهای استعماری کشورهای اروپایی و براساس ظلم و غصب زمین های دیگران به وجود آمده است. این کشور از مهاجرانی تشکیل شده که از ۹۰ کشور به سرزمین فلسطین مهاجرت کرده اند. اینان با اعمال زور و سرکوب جایگزین ملتی شده اند که بیش از ۴۵۰۰ سال در سرزمین خود زندگی می کرده اند. از طرفی دیگر دولت اسرائیل ساختاری دارد که بر برتری گروهی اندک و پیروان دینی خاص بنا یافته که تحت هیچ شرایطی حاضر نیست دیگران را به رسمیت بشناسد.
همه نظام های نژادپرست که حاضر به پذیرش حقوق دیگران نیستند، همزمان بذر نابودی خود را نیز در درون خود می کارند، زیرا این شیوه عملکرد با کل حرکت تکاملی تاریخ، جامعه و "سنت پروردگار" خوانایی ندارد و بقاء این گونه کشورها به زمانی محدود بستگی دارد و اینکه صاحبان سرزمین اصلی موفق شوند با مبارزه خود حقوق خود را بازیابند. تغییر چنین پروژه های غیرطبیعی به حالت طبیعی به دو عامل و یا احتمال بستگی دارد: یکم اینکه بتواند طی دورانی با عملکردهای خود وضعیت سابق خود را تغییر داده و از اینکه دیگران او را به عنوان سرطانی در پیکر خود می دانند به حالتی عادی، و طبیعی تغییر یابد به طوری که برای مثال در مورد اسرائیل، کشورهای عربی و اسلامی قانع شوند که اسرائیل از همه سیاستهای نژادپرستانه و کینه توزانه خود نسبت به اعراب و مسلمانان دست برداشته است. این وضعیت با تصویب قطعنامه های بین المللی و قدرت اسلحه و بند و بستهای جهانی به انجام نمی رسد، زیرا صاحبان اصلی سرزمین اصلی در صحنه حضور دارند و سرسختانه برای استرداد آن مبارزه می کنند و تعیین کننده اصلی اینان هستند. آیا ممکن است دولت اسرائیل با ملت فلسطین به توافق هایی برسد که برای آنها قابل قبول باشد؟ تاکنون چنین چیزی در چشم انداز وجود ندارد. اسرائیل حاضر نیست آوارگان به سرزمین خود بازگردند و دولت مستقل فلسطینی تشکیل شود. آنچه که اسرائیل تاکنون پیشنهاد کرده بسیار ناچیز و برای فلسطینی ها قابل قبول نیست.
اکنون سازمان آزادیبخش فلسطین و همچنین دولت فلسطین در نتیجه سیاستهای سرکوبگرانه اسرائیل آنچنان وضعی پیدا کرده اند که اولا نمی توانند به نام همه ملت فلسطین صحبت کنند و حتی اگر این دولت موفق به امضای قراردادی سر و دم بریده گردد باز هم توانایی اجرایی آن را ندارد.
از طرفی بسیاری کشورهای عربی خواستار برقراری رابطه سیاسی با اسرائیل هستند، اما این روش نه فقط کاربردی نداشته، بلکه با شکست روبرو شده است، زیرا ملت های عرب و مسلمان اسرائیل را جسمی غریب در منطقه پنداشته اند و آن را به مثابه سرطانی در جسم می دانند و حاضر نیستند مشروعیت آن را بپذیرند. وانگهی بیشتر این دولتها خود پایگاه مردمی نداشته و معلوم نیست اگر قراردادی با اسرائیل امضا کنند بتوانند آن را به اجرا درآورند. نمونه آشکار آن مصر و اردن در برابر ماست. سالهاست این دو کشور با اسرائیل قرارداد صلح امضا کرده و رابطه سیاسی دارند ولی این رابطه عقیم مانده و به حیطه عمل طبیعی درنیامده است. (به گزارش مطبوعات عرب، در روزهای گذشته یهودیان مصر با کمک اسرائیلی ها خواستند مراسمی در هتلی در مصر برگزار کنند، هیچکس حاضر نشد در هیچ هتلی مکانی را در اختیار آنان گذارد و بدین شکل اجرای مراسم ۶۰ سالگی اسرائیل عقیم ماند. مترجم) اگر جزیی ترین تغییری در این کشورها پیش آید همه قراردادهای سابق با اسرائیل به فوریت ملغی خواهد شد.
احتمال دوم بستگی به این دارد که اسرائیل همیشه قدرتمند بماند و با اتخاذ سیاستهای گوناگون مانع وحدت اعراب شده و همیشه بکوشد در میان آنان اختلاف و چند دستگی ایجاد کرده، آنان را ضعیف و عقب مانده نگه دارد و این سیاست تاکنونی اسرائیل بوده است. آقای رافائل سویچ سفیر اسرائیل در اسپانیا در مصاحبه ای در تاریخ ۱۱ می ۲۰۰۸ با مطبوعات اعلام داشت که اسرائیل تنها با قدرت نظامی توانسته تاکنون بر سر پا بایستد و به حیات خود ادامه دهد، در غیر این صورت حتی ما پنج دقیقه هم نمی توانستیم بمانیم. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. به این صورت است که اسرائیل باید همیشه در حال جنگ باشد و پیروز هم بشود و هیچ شکستی را نمی تواند متحمل شود.
اسرائیل دارای ۲۰۰ کلاهک اتمی است و ارتش بسیار مجهز و کارآمدی دارد که می تواند با همه اعراب بجنگد. مخارج سالانه ارتش اسرائیل سرانه مبلغ ۲۰۰۰ دلار و همین مخارج برای مصر ۴۵ دلار است.
چنانچه ما در نظر بگیریم که اعراب و مسلمانان دشمنی خود را با اسرائیل مسئله مرز و حدود نمی دانند، بلکه مسئله نسل های پی در پی و مسئله هستی و نیستی است، باید از اسرائیل پرسید که آنها تا چه زمانی می خواهند به این سیاست ادامه دهند؟ اعراب، مهاجمان و استعمارگران گوناگونی را از روم و یونان گرفته تا مصر، مغول، صلبیها و فارسها از سر گذرانده و بر جای خود ایستاده، اسرائیل با آنان چه می تواند بکند؟ ایده صهیونیستی "سرزمین بدون ملت برای ملت بدون سرزمین" به طور کامل با شکست روبرو شده و ملت فلسطین صاحب اصلی این سرزمین در نتیجه مبارزات سرسختانه خود این ایده ی دروغین را با شکست و بن بست روبرو ساخت. فلسطینی ها با شروع دو انتفاضه، تمام صحنه سازیهای تاریخی را به هم ریخته و اوضاع را دوباره به نقطه صفر برگرداندند. آنان ثابت کردند که با سرخپوستان آمریکای شمالی فرق دارند.
اکنون برای اسرائیلی ها بسیار باورنکردنی است که می بینند مردم فلسطین پس از ۶۰ سال و گذراندن آن همه قتل و تخریب و جنایت و آوارگی، نه فقط سرزمین خود را فراموش نکرده، بلکه سرسختانه و با شور و شوق فراوان و با شدت بخشیدن به مبارزات خود برای بازگشت به سرزمین غصب شده خود آماده می شود. این وضعیت موجب بحرانی عمیق در جامعه اسرائیل شده، زیرا بازگشت فلسطینی ها موجب شکست قطعی و صددرصد پروژه صهیونیستی است و بیرون ماندن آنان نیز در خارج اسرائیل موجب رشد بیشتر مبارزه مسلحانه و کوشش در جهت استرداد سرزمین شان خواهد شد که باز هم به نابودی پروژه مذکور منجر خواهد شد.
● خطرات استراتژیک
اثرات دیگر پروژه صهیونیستی همانا سر برآوردن جنبشهای اسلامی در منطقه است، زیرا مسلمانان چه فلسطینی عرب و یا سایر مسلمانان، فلسطین و قدس را منطقه ای وقفی و متعلق به همه مسلمانان دانسته و جهاد برای آزادسازی آن را واجب دینی خود می دانند. از این رو در سالهای اخیر شاهد سر برآوردن انواع گوناگون سازمانهای اسلامی در گوشه و کنار جهان اسلام بوده ایم که هدف واحد آنان آزادسازی فلسطین و بیت المقدس (قدس) بوده است. موسسه "هرتزیلیا" که سالانه در اسرائیل جلساتی برگزار می کند تا به لحاظ استراتژیک وضعیت حال و آینده اسرائیل را بررسی کند، و از نخبگان برجسته اسرائیلی تشکیل شده، در ارزیابی سال گذشته ی خود هشدار داد که به لحاظ استراتژیک برآمد "حماس" و رشد این چنینی آن در فلسطین هشداری است برای آینده اسرائیل و حماس را باید به مثابه مسئله ای استراتژیک ارزیابی کرد.
● مقاومت مسلحانه
اکنون مدتهاست روی آوری به مقاومت مسلحانه در میان مسلمانان بویژه فلسطینی ها رو به گسترش نهاده و تبدیل به کابوسی برای اسرائیل شده است. در دوره ای این مقاومت مسلحانه خارج از مرزهای اسرائیل سازماندهی و اجرا می شد اما اکنون غالبا در درون مرزهای اسرائیل انجام می گیرد. مقاومت از مرحله سنگ پراندن به استفاده از چاقو، مسلسل، عملیات انتحاری و اخیرا به پرتاب موشک ارتقا پیدا کرده است. بویژه در مورد موشکها باید گفت که در ابتدا بسیار ابتدایی و هدف گیری درستی نداشتند، اما اکنون هم برد و هم هدف گیری دقیق آن پیشرفت کرده و به راحتی اهدافی را به طور دقیق در درون اسرائیل مورد هدف قرار می دهند.(۱)
بنابه اعتراض مسئولان اسرائیلی از ابتدای انتفاضه در سال ۱۹۹۲ تا ۵ سال پس از آن تعداد کشته اسرائیلی ها ۱۳۴ نفر بوده است. این رقم از ابتدای شروع انتفاضه مرحله دوم که از مسجد اقصی و به هنگام آمدن شارون شروع شد به مدت ۵ سال یعنی تا پایان ۲۰۰۵ تعداد کشته اسرائیلی ها به ۱۰۸۰ نفر رسیده است. باید گفت که اساس پروژه صهیونیستی اسرائیل بر دو اصل امنیت و اقتصاد بنا یافته، اکنون هر دو اصل مذکور مورد هجوم قرار دارد.
بدون شک تکامل یابی امکانات مبارزاتی حماس، حزب الله، جهاد اسلامی و سایر سازمانهای مقاومت در فلسطین و منطقه، پروژه صهیونیسم را با کابوس روبرو خواهد ساخت، اما مهمتر از همه این است که هر روز در منطقه اسلامی شور و شوق مبارزه و پیوستن تعداد بیشتری به صفوف مبارزین بیشتر و بیشتر می شود.
هم اکنون ۷۰۰ هزار اسرائیلی خارج از اسرائیل به سر می برند و در آخرین نظرخواهی که در اسرائیل انجام گرفته ۲۵ تا ۳۰ درصد مردم اسرائیل اظهار داشته اند که مایلند اسرائیل را ترک کنند. با رشد مبارزه در منطقه علیه اسرائیل و ضربه پذیری دو اصل امنیت و اقتصاد در اسرائیل، ارقام فوق بیشتر می شود.
● رشد جمعیت فلسطینی ها
رشد جمعیت فلسطینی ها در درون و بیرون اسرائیل نیز خطر دیگری برای اسرائیل است. طبق آمار به دست آمده تا سال ۲۰۱۰ جمعیت فلسطینی ها در منطقه غزه، غرب رود اردن و در درون خط سبز در اسرائیل از جمعیت اسرائیل یعنی یهودیان بیشتر خواهد شد. با آگاهی از این وضعیت بسیاری از فلسطینی ها با اتخاذ تاکتیک هایی می کوشند مانع تشکیل دو دولت یکی اسرائیلی و دیگری فلسطینی شوند، بلکه آنان به دنبال تشکیل دولت واحدی از نوع آفریقای جنوبی برای همگان هستند (زنده یاد ادوارد سعید خواستار این نظریه بود ـ مترجم) صرف نظر از اینکه این تئوری موفق شود، جامعه جهانی در مجموع از این موضوع دفاع می کند و این خود موجب نگرانی آمریکا و اسرائیل است زیرا باز هم موجب شکست پروژه صهیونیستی خواهد شد.
امروزه دیگر بر کسی پوشیده نیست که اساس تفکر خروج داوطلبانه و یک طرفه شارون از منطقه غزه، در حقیقت برای فرار از جمعیت رو به رشد فلسطینی ها و در عین حال فراهم آوردن امکان اشغال سرزمین های بیشتری از فلسطینی ها بود. این راه حل بسیار موقتی و در درازمدت نتیجه ای برای شارون و پیروانش در بر نخواهد داشت.
● افت مهاجرت به اسرائیل
باید گفت که کم شدن تعداد مهاجران به اسرائیل نیز مشکل دیگری برای دولت اسرائیل است. اساس ساختار دولت اسرائیل بر مهاجران و مهاجرپذیری دائمی است. در حال حاضر یهودیان اسرائیل ۴۰ درصد کل یهودیان جهان را تشکیل می دهند یعنی ۴/۵ میلیون از مجموع ۵/۱۳ میلیون جمعیت جهانی یهودیان. غالب یهودیانی که به اسرائیل مهاجرت می کنند در نتیجه دو مشکل اقتصادی و یهودی بودن، به اسرائیل انتقال می یابند.
هم اکنون مرکز اصلی یهودیان جهان در آمریکا و اروپاست. در آمریکا ۵/۵ میلیون یهودی وجود دارد. زندگی در اروپا و آمریکا مهاجرت را به اسرائیل مشکل می کند. در سالهای قبل نسبت مهاجرت به اسرائیل و ترک اسرائیل برابر بوده، اما از سال ۲۰۰۷ این معادله به هم خورده و تعداد کسانی که اسرائیل را ترک کرده اند بیشتر شده است.
● فساد و سقوط اخلاقی
چندی است، رشوه، فساد اخلاقی و بندوبستهای غیراخلاقی در اسرائیل بویژه در میان عالی ترین مقامات دولتی رواج چشمگیر یافته است. نخست وزیر فعلی المرت و نخست وزیران پیشین، موشه کاتساف رئیس جمهور، ناتانیاهو و . . . همه درگیر انواع رشوه و فسادند و پرونده های متعددی در اداره پلیس و دادگاهها دارند. از طرفی باید گفت که جامعه اسرائیل از نبود رهبران تاریخی دوران گذشته و بانیان اصلی کشور اسرائیل در رنج است. نسل نو در اسرائیل خواستار زندگی راحت، بی دغدغه و خوشگذرانی است. دوران آرمانگرایی و ایدئولوژی صهیونیستی به پایان رسیده و آن شور و هیجان سابق را دیگر نمی توان در میان نسل نوین یافت. این وضع را می توان به وضوح در ارتش اسرائیل مشاهده کرد، عدم مسئولیت پذیری، فرار و قاچاق اسلحه به وفور شیوع یافته است.
بدتر از همه جامعه اسرائیل به شدت دچار همان بیماریهای جامعه غربی شده، فرهنگ گسترده جنسی، استفاده از مواد مخدر، جرم و جنایت منظم و تلاشی خانواده بسیار شیوع یافته است. (۲)
به طور خلاصه می توان گفت که پروژه صهیونیستی ساختار دولت اسرائیل با موانع و مشکلات بسیار جدی روبرو است که بر معادلات منطقه ای تاثیر بسیار دارد. فلسطینی ها قبل از اینکه بتوانند از اوضاع بحرانی موجود بهره برداری کنند باید بتوانند به اوضاع داخلی خود سر و سامان داده و بر تعرفه و مشکلات موجود غلبه کنند.
در عین حال پروژه آزادی فلسطین بستگی به نهضت تجددخواهی در جهان عرب دارد. اعراب باید به این جمع بندی برسند که باید از عزت و کرامت خود دفاع کرده و با طرحی نو وارد معادلات منطقه ای شوند.
وضعیت موجود در کوتاه مدت همچنان به نفع اسرائیل است ولی در درازمدت به زیان اسرائیل به هم خواهد خورد. از این جهت است که بسیاری متفکران و صاحب نظران اسرائیلی در نوشته ها و مصاحبه های خود نسبت به آینده اسرائیل ابراز نومیدی می کنند.
گرفته از دنیای ما
محسن صالح
ترجمه: احمد مزارعی
پانویس ها:
۱ـ چندی پیش ژنرال اسرائیلی در مصاحبه ای گفته بود که در چهار سال گذشته با همه امکانات تکنولوژیکی خود نتوانسته ایم از موشکهای ابتدایی قسام که از غزه شلیک می شود جلوگیری کنیم، ای کاش آنها موشک های اسکاد روسی داشتند، زیرا ردیابی آن بسیار آسانتر بود.
۲ـ در بسیاری از شهرهای اسرائیل تبلیغ بزرگی با این محتوا برای مدت زیادی به چشم می خورد: "چرا همسران ۵۰ ساله؟ تنها می توانید با صرف پنج هزار دلار دختری زیبا و زیر بیست ساله برای خود بخرید. مطبوعات عرب.
پانویس ها از مترجم است.
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه