شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

منبرهای دیجیتال


منبرهای دیجیتال
●از غارنوشت تا تارنوشت
این صفحه های دیجیتالی كه نَسَب به دیواره های غار می رسانند، میزبانی به دست و دل بازی شبكه جهانی اینترنت دارند كه در هر خانه ای، گوشه ای و حتی گاه اتاقی را در اختیار خود گرفته است. چنین است كه می توان گفت مسیر اطلاع رسانی و تاریخ فرهنگ نگاری و اندیشه گزاری انسان كه با «غارنوشت» آغاز شده بود، اكنون به « تارنوشت»، بار انداخته است. شهروندان جهان، به اختیارِ توأم با ناگزیری، ذهن و روح خود را چنان تسلیم این فضاهای مجازین و كاوش گری های آن كرده اند كه گویی باغچه ای كوچك در حیاطی خلوت و سنتی، زیر پای مرغان گرسنه خانگی قرار گرفته است.حجم عظیمی از این سرزمین عجایب را وبلاگ ها یا وبلاگ شهر تشكیل می دهد.
●ایران نت
بیش از یك دهه از ورود اینترنت به ایران می گذرد. در این مدّتِ نه چندان طولانی، همه ایرانیان هم داستان با همه مردم جهان این معجزه بشری را، آغوش استقبال گشوده اند و آن را توانمندترین فناوری انسان معاصر در عرصه های اطلاع رسانی، آموزش، تحقیق، تبلیغ اندیشه، تبلیغات تجاری، اخبار، سیاست، اعتراض، تجارت، جشن، همایش، آمار، جنگ روانی، رایزنی، طنز، بازی و تفریح، مكاتبات، مخابرات، ارتباطات شخصی، دوست یابی، ازدواج، گفتگو، تخلیه های روانی، دانلود نرم افزار، اینترنت، وبلاگ، كامپیوتر (بله، خودِ اینترنت و وبلاگ و كامپیوتر از اصلی ترین موضوعات نشریات اینترنتی است) و... یافته اند.
اینترنت در ایران مانند بسیاری دیگر از رسانه ها چندان جایگاه و مرتبه واقعی خود را نیافته است. به دلیل حساسیت های اخلاقی و سیاسی، بسیاری از سرزمین های آن ممنوع الورودند و برای شمار فراوانی از كاربران، هنوز بیش از وسیله ای برای سرگرمی و گذران وقت نیست.
●وبلاگ و وبلاگ نویسی در ایران
وبلاگ مكان و فضایی در شبكه جهانی اینترنت است كه معمولا مبدأیی شخصی و غیر تجاری دارد. تفاوت عمده آن با سایت یا وب سایت، در رایگان بودن آن و بهره گیری بی مزد و منت از سِروِرهای عمومی است. وبلاگ ها نیز برخلاف اكثر سایت ها در فاصله های زمانی كوتاه (گاه هر یك ساعت و حتی كمتر از آن) به روز می شوند و گستره عظیمی از موضوعات را پوشش می دهند. امكان انتشار اندیشه ها و عقاید تا به امروز تنها برای بخش خاصی از جامعه، همچون نویسندگان، اندیشه مندان، دولت مردان و ادیبان فراهم بوده است؛ اما وبلاگ این امكان را برای اقشار مختلف، اعم از زن و مرد، و پیر و جوان ایجاد كرده است این صفحه های شیشه ای كه همه گونه فاصله های زمانی و مكانی را میان نویسنده و خواننده برداشته است و نوشتن در آنها همزمان است با خواندن آن برای هر كس كه در هر جای دنیا آن لاین باشد، روزنامه ها یا مجلات شخصی انسان های بی شماری است كه نویسنده، سردبیر، ویراستار، ناشر، موزّع، حروف چین، صفحه آرا و طراح آنها یك نفر است؛ یعنی نویسنده، سردبیر مجله خویش است و نیز ناشر و ویراستار آن و...
این نیز گفتنی است كه نباید نقش این ابررسانه های مدرن را در همه كشورها یكسان دانست. در مناطقی از جهان كه روزنامه ها و رسانه های مشابه آن، بار و كاركرد احزاب را نیز به دوش می كشند و گاه به آموزشكده های سیار نیز تبدیل ماهیت و تغییر شغل می دهند، وبلاگ ها حضور و ظهوری قوی تری دارند و نقش آفرینی آنها را به عیان می توان دید(۱).
امتیاز دیگر وبلاگ، استقلال آن است. از آن جا كه وبلاگ ها هزینه ای جز تلفن و اینترنت، بر نویسندگان خود تحمیل نمی كنند، قادر به حفظ استقلال مالی و فكری خود هستند. نیك می دانیم كه استقلال و خودمختاری، آرزوی همه صاحبان قلم و اندیشه است. آنچه بیش از همه این آرزو را برای جمع كثیری از اهالی قلم دور از دسترس كرده است، وابستگی های مالی آنان و یا اكثر رسانه ها به مراكز قدرت و سرمایه است. ایستادن روی پاهای خود، وبلاگ نویسان را امكان داده است كه بتوانند درباره آنچه می خواهند و می پسندند، قلم زنند. باید پذیرفت كه این سكه روی دیگری نیز دارد؛ زیرا پاسخگو نبودن به هیچ مرجع رسمی و غیر رسمی، بسیاری از وبلاگ ها را به خانه های فساد و دریدگی های چندش آور بدل كرده است. این تفاوت عمده كه حساب وبلاگ را از همه رسانه های سنتی جدا می كند، منشأ كاركردی دیگر نیز برای آن می شود. وقتی نویسندگان چنین محیط هایی، خود را رها و آزاد از هرگونه قید و بندی می بینند، هر آنچه را كه در دل و اندیشه دارند، بی هیچ گونه ملاحظه ای می نویسند و همین بی ملاحظگی و بی پروایی و رهاشدگی مطلق، وبلاگ ها را به محلی برای دیدار با پنهانی ترین لایه های اجتماع تبدیل می كند. بدین رو است كه برخی هوشمندانه وبلاگ ها را «دماسنج اجتماع» نامیده اند؛ یعنی جایی كه می توان دریافت كه جوانان و طبقه متوسط شهری جامعه چگونه می اندیشند، خواسته های آنان چیست و چه آمال و آرزوهایی را در سر می پرورانند. به همین دلیل بر همه صاحبان اندیشه و مرام و مقام است كه برای آگاهی از موقعیت مرام و اندیشه خود نزد مردمی كه خویشتن را مجبور به هیچ گونه سانسور و ریاكاری نمی بینند، ساعاتی از اوقات روز و شب خود را به وبگردی اختصاص دهند تا مخاطبان ساكت و آرام خود را در مدارس، مساجد، بازار، دانشگاه و یا هر جای دیگر جامعه بهتر بشناسند.
●توش و توان وبلاگ ها
در مجموع می توان برتری ها و ممیزات وبلاگ را در شاخص های زیر خلاصه كرد این موارد فقط برخی از شاخصه ها است:
۱. آزادی عمل و قلم. نویسندگان وبلاگ ها آزادند كه هر چه می خواهند و هر قدر كه می توانند و هرگونه كه خود می پسندند، بنویسند. این مقدار آزادی و بی قیدی، زیان های بسیاری نیز به بار آورده است؛ اما از آن جا كه تعداد خواننده و شمار مراجعان به هر وبلاگ، در سرنوشت اینترنتی آن سخت مؤثر است، وبلاگ نویسان می كوشند به سمت رعایت اصول و مراعات اخلاق عمومی و رعایت ضوابط علمی و دامن زدن به جذّابیت های موجّه تر پیش روند، تا بتوانند به حیات مجازی خود در این فضاهای به شدت رقابتی ادامه دهند. در حقیقت، وبلاگ نویسی مجبور و محكوم به پیروی از هنجارهای ملّی و بلكه فراملّی است؛ زیرا در غیر این صورت، بدون هیچ گونه عامل فیزیكی و خارجی از حجم حضور خود خواهد كاست و چاره ای جز گوشه نشینی نخواهد داشت.
یك معنای دیگر آزادی در وبلاگ، آزادی در موضوع است. بسیاری از موضوعاتی كه گروهی از اهل قلم، مایل به قلم زدن درباره آنها هستند، عاری از هرگونه همخوانی و همسویی با موضوعاتی است كه مطبوعات رسمی كشورها برای خود برگزیده اند. اگر دانشجویی جوان یا طلبه ای پرشور، قصد كند تجربیات دوران تحصیل خود را با همه جزییات و نكات ریز و درشتش، اكنون ـ نه پس از سپری شدن دوره آنها ـ بنویسد، آیا رسانه های موجود كشور قادر به پوشش دادن به نوشته های او و دیگر هم قطاران او هست؟
۲.«لینك»ها : میان بُرهایی است كه مراجعان را برای سفر به هر نقطه دیگر در اینترنت و وبلاگستان ایصال الی المطلوب می كنند. هر وبلاگ می تواند ترمینالی باشد برای مسافرت وبگرد به سایت ها، وبلاگ ها و دیگر مناطق اینترنت. لینك ها، آدرس هایی هستند كه كلیك بر روی آنها، ما را به فضاها و سرزمین های دیگری در جهان پهناور اینترنت می برد. بدین رو، هر وبلاگ، دریچه ای است برای ورود به ده ها یا صدها فضای دیگر كه با وبلاگ میزبان هم خوانی دارند.
۳. چندرسانگی. یك نشریه یا كتاب یا روزنامه سنتی، تنها قادر است از طریق یكی از حواس ما با ما ارتباط برقرار كند؛ اما در وبلاگ ها می توانیم هم زمان با خواندن، گوش و چشم خود را نیز به كار گیریم. بدین رو وبلاگ ها رسانه های شنیداری ـ دیداری ـ نوشتاری ـ گفتاری اند!
۴. نظردهی(كامِنْت). هر خواننده می تواند نظر خود را ـ اعم از موافقت، مخالفت یا پیشنهاد ـ در زیر هر نوشته وبلاگی بنویسد و به سمع و نظر نویسنده و خوانندگانِ پس از خود برساند. بدین ترتیب نویسنده نیز در مدتی كوتاه از بازتاب و بازخورد نوشته خود آگاه می شود. این امكان بسیار مؤثر و مفید، در هیچ رسانه دیگری نیست. اینكه نویسنده بداند خواننده او درباره نوشته اش چه دیدگاه و یا واكنشی دارد، در تكمیل مقاله و اصلاح اندیشه او تأثیر شگرفی دارد. نویسندگان دینی، بیش از دیگران به این ظرفیت بی مانند وبلاگ احتیاج دارند؛ زیرا خوانندگان آثار ایشان در بیان آرا و انظار خویش، بیش از دیگران، مبتلا به خودسانسوری یا ملاحظه كاری و متأسفانه گاه ریاكاری هستند. فتأمَّل! كامنت ها دلیل و توجیهی برای این گونه ملاحظات و شرم های مذموم نمی گذارد. مگر نه آن است كه گفته اند: لاحیاءَ فی الدین و قُرِنَ الحیاءُ بِالحِرْمان.
۵. گفتمان فعال و رودررو. شاید بتوان گفت مهم ترین سود علمی وبلاگ ها ناظر بودن بر یكدیگر است. خواننده وبلاگ می تواند پس از مطالعه یك مقاله مهم در یك وبلاگ، ده ها نقد و بررسی آن را در دیگر وبلاگ ها پی گیرد. هرگاه مقاله یا خبر یا نكته درخوری در یكی از وبلاگ ها ظاهر می شود، به سرعت ـ گاهی به فاصله یك ساعت ـ نوشته هایی ناظر بر آن در وبلاگ های مختلف قابل دستیابی است. نقد یك مقاله در نشریات سنتی گاه چنان با تأخیر صورت می گیرد كه دیگر فایده ای بر آن مترتب نیست. به همین دلیل است كه وبلاگ نویسان به رغم آنكه از هرگونه نظارت و كنترل بیرونی فارغ اند، می كوشند سنجیده تر سخن گویند؛ زیرا به تجربه دریافته اند كه نوشته های سست و بی بنیان در اینترنت دو گونه واكنش را برمی انگیزد: سكوت تلخ و تمسخر. نویسندگان دوست می دارند كه نقد شوند؛ اما اگر چنان ننویسند كه ارزش نقد را داشته باشد، به دیوار سكوت برمی خورند و یا استهزای تنی چند را باید تاب آورند.
مروّجان مرام های گوناگون و مبلغان اندیشه های مختلف، اكنون با همه توش و توان اینترنتی خود وارد این میدان شده اند؛ جولان گاهی كه فرار از آن، كار را نه بسامان كه زار خواهد كرد. آیا تعاملِ كاغذی و مواجهه سنتی با چنین ابزار پُرتوانی كه خود را به آخرین دست یافت های تكنولوژی فوق مدرن مسلح كرده است، بردن تیغِ چوبین در كارزاری سخت و آهنین نیست؟
●تبلیغ دین در جهان مجازی
گشت وگذار در این شهر شیشه ای كه مردم بومی آن، مستأجران توریست های خود هستند، ما را با رهگذرانی آشنا می كند كه سخن به زبانی دیگر می گویند و جز متاع بدیع نمی جویند. بر دانش آموختگان دینی است كه بدانند و از یاد نبرند كه محیط وب، مخالف و ناهمسو با دانسته های ایشان است. حضور مؤثر در فضاهای مخالف كه نوشته ها و گفته های هم دلانه در آن كمتر می توان یافت، نیاز به هوشمندی و فراست ویژه ای دارد. فراست و هوشمندی نویسنده دین ورز، او را به پرهیز از تعجیل در نتیجه گیری و اهتمام بیشتر به آوردن استدلال های رنگارنگ و پی در پی می كند. در وبلاگستان، نوشتنْ «وسیله» نیست كه تنها به كار پیام رسانی و مخابره اندیشه های نویسنده آید؛ نوشتن، در وبلاگ ها معانی دیگری نیز یافته اند: بودن، زندگی كردن، نفس كشیدن، تبدیل تكّه های وجود به كلمات، معاشقه با واژه، زمزمه در گوش دوستان ندیده، سر به هر جای كشیدن و از هر دری سخن گفتن، گشودن عقده هایی كه عمر ما را گره آلود كرده اند، و گستردن مرزهای وجود خود تا هر جایی كه قلمرو نور است و موج و بینایی.
نویسنده، آن نیست كه می تواند بنویسد؛ آن است كه نمی تواند كه ننویسد؛ همچون شهرزاد قصه گو كه هر شب قصه می گفت تا شمشیر مرگ از نیام خلیفه بیرون نیاید، و میان او و بودن فاصله نیندازد. داستان های او برای شنیدنِ خلیفه نبود؛ برای بودن و ماندن خود بود.نویسندگانی كه به چنین حس و حالی نرسیده اند، بهتر آن است كه هرگز ننویسند، و اگر نوشتند، بدانند ناقص الخلقه ای را بر زمین گذاشته اند كه میان زادن و مردن او، فاصله ای نیست.
مروّجان مرام های گوناگون و مبلغان اندیشه های مختلف، اكنون با همه توش و توان اینترنتی خود وارد این میدان شده اند؛ جولان گاهی كه فرار از آن، كار را نه بسامان كه زار خواهد كرد. آیا تعاملِ كاغذی و مواجهه سنتی با چنین ابزار پُرتوانی كه خود را به آخرین دست یافت های تكنولوژی فوق مدرن مسلح كرده است، بردن تیغِ چوبین در كارزاری سخت و آهنین نیست؟سوگمندانه باید اقرار كرد كه كمترین سهم از این جهان بزرگ، نصیب نویسندگان و اندیشورانی است كه درد دین دارند و سودای دین گستری. غفلت و قهر خواسته یا ناخواسته از این گونه عطایای مدرنیته، واماندن از قافله ای است كه شتابان در حال گذار است و از آن جز خاكستری بر جای نمی ماند: «از كاروان چه ماند جز آتشی به منزل». به گمان نگارنده، نویسندگان مذهبی باید هر چه زودتر این گنج شایان را كه در ویرانه های اینترنت، خاك عصیان می خورد، مُهر گشایند و درون آن را سخت بكاوند. اگر مخالفت با «بلندگو» در زمان اختراع و آغاز رواج آن در ایران، هر لحظه یك ماه ما را عقب می انداخت، بیگانگی و ناآشنایی با ابزارهای جدید اطلاع رسانی، هر دم به منزله سال ها توقف است و سكون و ركود و حسرت. دیری نیست كه شماری از نویسندگان دینی و طلاب جوان حوزه ها این عرصه را بازشناخته و خود را به امواج بی امان آن سپرده اند، و كجا دانند حال ایشان را سبكباران ساحل ها. با این همه تا تبدیل وبلاگ نویسی به فرهنگ و یك هنجار حوزوی، راه دور و درازی در پیش است. برای كوتاه كردن این راه سنگلاخی، باید دائم به خود نهیب زد و پرسید: در كجای شریعت مقدس اسلام و در كدام سخن معصوم (ع) از تبلیغ دین مبین با ابزارهایی كه سنت را پشت سر گذاشته اند، نهی شده است؟ چگونه است كه ما برای چاپ یك كتاب در شمارگان دو یا سه هزار، خود را به آب و آتش می زنیم، و گاه از صرف گزاف ترین هزینه ها نیز بیمی به خود راه نمی دهیم، اما قدمِ همتمان در آستانه ورود به چنین محیط های بكر و آماده ای می لرزد؟ كدام حجت و بیّنه ای، مدیران را از تهیه امكانات اولیه، آموزش و تشویق طلاب برای آشنایی با دنیای جدید ارتباطات منع كرده است؟ آیا امكان یافتن هزاران مخاطب و خواننده وبگرد، اهمیتی كمتر از چند صد خواننده كتاب و روزنامه و مجله دارد؟ آیا نباید هراسید از روزی كه وقتی چشم می گشاییم و جایگاه خود را در جهان كنونی می بینیم، همان دم دریغ خوریم و به یاد آریم كه می توانستیم كجا باشیم كه اكنون نیستیم؟
●سخن آخر
وبلاگ ها به لحاظ موضوع، تنوع حیرت آوری دارند. رهگذران و وبگردان درباره هیچ موضوعی نیست كه نتوانند در وبلاگ ها و سایت های اینترنتی مقالات فراوانی بیابند: از شیر مرغ تا جان آدمی زاد. اما در این بازار مكاره، بیشترین خوانندگان و خواهندگان نصیب وب نویسانی است كه دست كم اصول دهگانه زیر را پایبند باشند:۱.گُزیده گویی؛۲. نغزگویی؛۳. سادگی؛۴. نكته سنجی؛۵. هم زیستی مسالمت آمیز با دیگر شهروندان اینترنت؛۶. آمادگی ذهنی و قلمی برای حضور در محیطی آكنده از چالشگرانِ ناهمدل، اما زیرك و ترزبان؛۷. مهارت های قلمی؛۸ . تنوع مطالعاتی؛۹. آشنایی با محیط های گوناگون اجتماعی؛۱۰. توانایی در آغشتن قلم به طنز و مطایبه.
چنان چه وبلاگ های دین گرا نیز بخواهند در این جهان بزرگ و مجازی، جایگاه درخوری را به اشغال خود درآورند، ناگزیر از رعایت اصل های پیش گفته اند؛ یعنی باید قلم خود را چنان نرم و روان بچرخانند كه گویی آب در كام تشنگان می ریزند. از هرگونه اغلاق و درشت گویی و ژست های عالمانه سخت بپرهیزند، و نوشته آنان خالی از كشفی كوچك و نغزگویی نباشد. نغز گویند و لُغَز نفروشند و زبان به كلیشه گویی نگشایند و گارد نگیرند و نیك بدانند كه مخاطب آنان پس از مطالعه وبلاگ ایشان به ده ها نوشته و وبلاگ دیگر نیز سر می كشد. چنین تصوری، وبلاگ نویس را به كوتاه نویسی و گیرایی و نكته سنجی های هوشمندانه فرامی خواند. از یاد نباید برد كه حوصله وبگردان بسی كمتر از همت كتاب خوانانِ حرفه ای است، و تنوع گرایی بر اغلب آنان غالب.
محتوای اكثر وبلاگ های دین گرا و اسلامی در ایران، انشای شاعرانه و دكلمه های احساسی با نثرهای فانتزی ـ و البته گاه بسیار ناشیانه و ساده انگارانه ـ همرا با بزرگداشت مراسم دینی و یادكرد بزرگان دینی یا ملّی است؛ یعنی بیشتر مشغول اسلام سرایی اند تا اسلام شناسی. هر وبلاگ نویسی برای گسترش حوزه قلمی خود در این آشفته بازار كه هر روز صدها حجره جدید و نوبنیاد در آن باب می شود، باید به ملازمات و ملائمات وبلاگ تن دهد و هوشیارانه به ماهیت غیر تجاری و كاملا جوانانه این گونه محیط ها گردن نهد. نیز بداند كه وبلاگ ها عرصه های به شدت رقابتی اند، و بر خلاف نشریات داخلی كه همه چیز در آنها كنترل شده و تحت نظارت است، در آن جا هیچ عاملی جز جذابیت های قلمی، ذوقی و سمعی ـ بصری، خریدار ندارد. بدین رو جایی برای حرف های كلیشه ای و دعوی های شعارگونه و اُشتلم های آمرانه و پرگویی های تعصب آمیز نیست. به دیگر سخن، تبدیل وبلاگ به منبرهای دیجیتال باید بسیار هوشمندانه و با بهره گیری از امكانات و ناظر به طبیعت رسانه های این چنینی باشد؛ وگرنه مقرون به صواب و سزاوار ثواب نخواهد بود.
دیگر آنكه وبگردان گونه ای از مخاطبانند كه تا با آنان زندگی مجازی خود را آغاز نكنیم، قادر به تأثیرگذاری بر آنان نیستیم. به سخن دیگر، آنكه به قصد تبلیغ مرام و باورهای خود یا انتقال احساسات درونی خویش به میان وبلاگ ها می آید، تنها در صورتی توفیق را نصیب خواهد برد كه به این قصد و غرض اكتفا نكند؛ یعنی بیشتر برای همزیستیِ هم دلانه و همراهی مهربانانه، به وبلاگستان حضور دوستانه رسانده باشد و برای تأثیرگذاری هرگز نباید عجله كند. آنكه می آید تا فقط حرف خود را زده باشد و دیگر هیچ، پارازیت وار از محل توجّهاتِ جدّی و حرمت آمیز دور خواهد ماند. مبلغ وبلاگ نویس یا وبلاگ نویسِ آرمان گرا، تا مدت ها به مسالمت در میان وبلاگ نویسان زندگی نكرده باشد و حسن ظن همگان را برنیانگیخته باشد، حضوری محسوس و مؤثّر نخواهد داشت.
●آنچه گفته آمد
به چندین جهت منطقی و دلیل عرفی، اندیشه گران را گریز و گزیری از ورود به دنیای پر هیاهوی وبلاگ ها نیست:
۱. امكان ارتباط پویا، متقابل و دوسویه با مخاطبی كه نمی شناسیم؛ آنان كه دستی در مقوله تبلیغ و اطلاع رسانی مدرن دارند، نیك می دانند كه هر قدر بتوان ارتباط سریع تر و زنده تری با دیگران برقرار كرد، موفقیت های بیشتری را می توان نصیب برد. اكنون نباید تبلیغ كیش و ترویج آرمان را با سخنرانی و مقاله پردازی یكسان انگاشت. تبلیغ دینی، فرایندی بسیار پیچیده و حساس و آسیب پذیر است كه بدون توفیق در برقراری ارتباط زنده و نزدیك با مخاطب، كارامد و كامیاب نخواهد بود.
۲. مبلغان هماره باید آشنایی خود را با خواسته ها، دل مشغولی ها و حساسیت های فكری ـ روحی مخاطبان خود، افزایش دهند. از آن جا كه نویسنده و خواننده وبلاگ می توانند هویت خود را ناشناخته نگه دارند، این امكان فراهم می شود كه هر دو، به دور از تعارفات معمول و محافظه كاری های زیان بار سخن بگویند. این گونه بی ملاحظگی های مثبت، مبلغ را سریع تر و كارامدتر از روش های معمول، به گرانیگاه ها می رساند و در وقت و توان او صرفه جویی می كند. وبلاگ نویسی كه درد دین دارد و متكی به اندیشه خود است، جز به زخم ها نمی اندیشد و گردیدن گرد گره های كور ، شغل اوست.
۳.وبلاگ به دلایل بسیاری ،كه برخی رابازگفتیم،شگفتی جهانیان را نیز برانگیخته است. این جایگاه و گستره حیرت انگیز، نویسندگانی را كه دغدغه دین گستری دارند، سالیانی است كه به خود می خواند. این است و جز این نیست كه بی اعتنایی و بی مبالاتی در برابر جهان فراخ و جنجالی وبلاگ ها، میدان بزرگی را برای تاخت و تازهای هوشمندانه و امروزین، از دست مبلغان و مروجان هر كیش و مرامی می گیرد و آنان را به خلوت های سرد و تاریك فراموشی تبعید می كند.
۴. ناگفته نماند كه اینترنت و همه فرزندان آن، مانند وبلاگ، ماهیت ابزاری دارند و همچون دیگر ابزارهای بشری، كاركردی جز افزایش سرعت و توسعه و كارامدی ندارند. بنابراین نمی توان هماره شكست یا توفیق خود را به گردن آن بگذاریم؛ زیرا «ابزار» همان گونه كه از ماهیت و طبیعت آن برمی آید، در مرتبه دوم اهمیت و كارایی است. پیش از آن، باید در اصلاح اندیشه و روش های ذهنی خود بكوشیم. ابزار، هر چه قوی تر و كارامدتر باشد، فقط در برآوردن آنچه از او خواسته می شود، موفق تر است. همین. ذهنِ مشوش و ناهمگون با نیازهای واقعی انسان معاصر، با ورود به محیط های اكتیوی همچون اینترنت، تشویش و ناهمگونی خود را بیشتر آشكار می كند. بدین رو نباید درمان همه دردهای خود را در تبدیل ابزارهای سنتی به ارتباطات مدرن جستجو كنیم. پیش از آن باید اندیشه خود را بازسازیم وكاستی های آن را بشناسیم و ناراستی هایش را اصلاح كنیم.
۵. در این نوشتار عیبِ می را نگفته، هنرش را گفتیم. جا دارد كه در تحقیق و نوشته ای دیگر، به زیان ها و آسیب های وبلاگ كه برخی اجتناب پذیر و برخی ناگزیر است، نیز پرداخت.
اكنون همین قدر می افزاییم كه این رسانه غول آسا كه از چراغ جادوی اینترنت سربرآورده است، آسیب های فراوانی نیز به زبان ، فرهنگ و هنجارهای انسانی زده است. گسیختگی افسار نثر، انتحال (سرقت علمی)، ارضای شهوت شهرت طلبی برخی و هنجارشكنی های بی حد و مرز، از آن جمله است. خوانندگان و وبگردان، نیك می دانند كه در میان هزاران وبلاگ ، كمتر می توان قلم ها و اندیشه هایی را جست كه برخوردار از سلامت و صلابت باشند. البته در جنب آن همه آلودگی های قلمی و تصویری، محیط های بسیاری را نیز می توان یافت كه از زبان گویا و اندیشه پویا برخوردارند و این دنیای مجازی و موازی را لذت بخش می كنند. اما مقایسه و ارزیابی وبلاگ های خواندنی با وب نوشت های هرز، شعله های امید را از سركشی بازمی دارد. گویا خوانندگانی هم كه رایانه خود را به قصد وبگردی روشن می كنند، بیشتر رونق افزای هرزنویسان و هنجارشكنان اند. بنابر آمار غیر رسمی _كه بیشتر حاصل تیزبینی های برخی آشنایان به چنین محیط هایی است_ تعداد بازدیدكنندگان از وبلاگ ها و سایت های روشنفكرانه، در مجموع یك درصد كسانی است كه وقت خود را صرف مطالب و جذابیت های جنسی می كنند.
ناگفته نماند كه جهان شیشه ای اینترنت، همچنان كه مجازی است، موازی نیز هست. یعنی اگرچه شهری است با قوانین و هنجارهای خود، اما جدا از دنیای واقعی نیست. آلودگی هایی این دنیای سبك سر، آیینه ای است محدّب كه بیرون از خود را در ابعادی بزرگ تر نشان می دهد. با این همه باید انصاف داد كه اینترنتِ ایرانی، اگرچه تمایلی به تسلیم شدن در برابر قانون های رسمی را ندارد، اما از مراعات قوانین نانوشته و نامرئی نیز ناگریز است. وبلاگ نویسان نیك می دانند كه حیاتِ اینترنتی و اعتبارشان در این شهرآشفته، به گردن نهادن در برابر مقرراتی است كه خاستگاه های انسانی و عرفی دارند. این مقررات اگرچه بر روی هیچ كاغذی نیامده است و اگر آمده، حكم سند برای دادگاه و قاضی را ندارد، اما گاه چندین برابر قوانین كاغذی، كارایی و هیبت دارند.
۶ . مدیران ارشد حوزه های علمیه و یا هر نهاد دیگری كه دین و كاركردهای دینی را برای انسان معاصر، همچنان ضروری و بی بدیل و رقیب می دانند، باید هر چه زودتر به سوی تشكیل مجالسی پیش روند كه در آنها منابر دیجیتال برپا است. منبر، نخستین و مؤثرترین رسانه اسلامی در همه ادوار تاریخی بوده است. این رسانه ارجمند كه همچنان پویا و گویا است، هرگز جایگاه خود را در میان متدینان و صاحب دلان از كف نخواهد داد؛ اما به تنهایی نیز قادر به كشیدن بار تبلیغ دینی بر دوش خود نیست. اهتمامِ انحصارطلبانه به یك یا دو رسانه موجود، گرهی از كار فروبسته ما نمی گشاید، كه بر ناهمگونی ما با دنیایی كه در آن زندگی می كنیم، می افزاید. اگر روزی توانستیم همه مخاطبان بالقوه خویش را به استفاده از یك رسانه یا استقبال از یك نوع برنامه تبلیغی قانع یا مجبور سازیم، بسندگی به یك روش تبلیغی نیز موجه می نمود؛ اما یك دست سازی مخاطبان هرگز در امكان نخواهد بود و حوزه های دینی هماره باید خود را برای حضور در محیط های نو و بكر آماده كنند؛ زیرا غیبت از هر مسابقه ای، به معنای واگذاری آن به رقیبان است.
تجربه به ما آموخته است كه چنین فعالیت هایی در حوزه، بدون مقدمه چینی های رسمی و زمینه سازی های معنوی، امكان وقوع نخواهند یافت. هرچند دیر یا زود دانش آموختگان حوزه، خود بدان سو خواهند رفت، اما حضورخود جوش، با همه امتیازهایی كه دارد، به كُندی صورت می گیرد.
پی نوشت ها
۱.نمونه آشكارومثال زدنی آن ،اعتراض وبلاگ نویسان ایرانی به اطلس منتشرشده ازسوی «نشنال جئوگرافیكـ »بودكه نام «خلیج فارس » رابه خلیج عربی تحریف كرده بود.این اعتراض مبتكرانه اثركردوموسسه مذكورواداربه تغیرموضع شد.
۲.ر.ك:محمدی ری شهری ،محمد،منتخب میزان الحكمه،ص۱۵۹.روشن است كه مراد از حیا در این گونه روایات ، نوع مذموم آن است.

رضا بابایی
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید