چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

تاریخ حقوق بشر در اسلام


تاریخ حقوق بشر در اسلام
برای شناخت پیش فرضهای نظری تاریخ حقوق بشر در اسلام، ناگزیر باید آن را به دو بخش تقسیم و هر كدام را به طور جداگانه مورد بررسی قرار داد: الف. تاریخ تكوین حقوق بشر در اسلام ب. تاریخ تدوین حقوق بشر در اسلام. این مقاله به بررسی تاریخ حقوق بشر در اسلام می پردازد.
برای شناخت پیش فرضهای نظری تاریخ حقوق بشر در اسلام، ناگزیر باید آن را به دو بخش تقسیم و هر كدام را به طور جداگانه مورد بررسی قرار داد:
الف. تاریخ تكوین حقوق بشر در اسلام
ب. تاریخ تدوین حقوق بشر در اسلام
در مورد بخش اول، باید توجه داشت كه تاریخ تكوین مجموعه حقوقی اسلام با نزول آیات قرآن و گفتار پیامبر و سیره عملی و تقریرهای آن حضرت ترسیم شده است. لذا در این بحث، كافی است ما به بخشی از آیات و احادیث اشاره كنیم:
.۱ «مثل المؤمنین فی توادهم و تراحمهم و تعاطفهم، مثل الجسد الواحد إذا اشتكی منه عضو تداعی له سایر الجسد بالسهر و الحمی» (۱) اشاره به این نكته دارد كه اعضای جامعه با ایمان، در ابراز مهر، دلسوزی و عواطف مانند یك تن‏اند، هرگاه عضوی از آن به درد آید، دیگر عضوها قرار نخواهند داشت؛ مفاد این حدیث، موازنه ارزش فرد و جامعه است.
در دیدگاه اسلام ارزشها و نقشها و خلاقیتهای اجتماعی، از وجود افراد متجلی می‏شود، و به همین دلیل رشد آن، از هدفهای اصیل و قابل توجه زندگی محسوب می‏شود، ولی در عین حال، ارزش و اصالت جامعه هرگز نادیده گرفته نمی‏شود. همان قدر كه فدا كردن جامعه و وحدت برای فرد و واحد به دور از عقل و منطق و در جهت تخریب ارزشهاست، فدا كردن فرد در برابر جامعه و واحد در برابر وحدت نیز غیر منطقی و موجب پایمال شدن ارزشها و توقف قافله رشد انسانی است.
.۲ «إنما یجمع الناس الرضا و السخط» (۲) روشنگر بنیان اصیل وحدت و انسجام بر اساس رضایت عمومی است كه پایه اساسی دموكراسی را در تفكر سیاسی اسلام تبیین می‏كند و بدون آن نظام سیاسی مشروعیت خود را از دست می‏دهد .
.۳ «إن هذه امتكم امهٔ واحدهٔ و أنا ربكم فاعبدون» (۳) مبین این حقیقت است كه از دیدگاه اسلامی در تئوری امت، فرد بر حسب ادراك و اراده و اختیار خود و ایمانی كه به ارزشهای والا دارد، جزئیت كل (جامعه ـ ملت ـ امت) را می‏پذیرد و خود را وقف آن و گاه فدای آن می‏سازد، و این عالیترین مرحله آزادی بشر محسوب می‏شود . (۴)
.۴ در جهان بینی اسلام حق آزادی و اختیار، در همه حال برای فرد به عنوان حق غیر قابل سلب، ثابت و محفوظ است. می‏توان از آیه: «إنا هدیناه السبیل اما شاكرا و اما كفورا» (۵) و آیه «فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیكفر» (۶) دلیل واضحی بر این تفكر استنباط نمود.
.۵ حقوق و اصالت فرد، در كنار حقوق و اصالت جامعه، حتی در بازگشت نهایی انسان ـ كه در عقیده معاد متجلی است ـ نیز ظاهر می‏شود: «لقد جئتمونا فرادی كما خلقناكم اول مرهٔ» (۷) .
.۶ گرچه مرزبندی حدود حاكمیت دولت و تعیین قلمروی دقیق حقوق و آزادیهای فرد در جامعه از چنان پیچیدگی برخوردار است كه در بسیاری از موارد ـ علی رغم صراحت قانون ـ در عمل، تشخیص آن بسیار دشوار است؛ ولی باید توجه داشت كه مشكل تصادم و تضاد، تنها اختصاص به برخورد حقوق فردی با حق حاكمیت دولتها ندارد، بلكه در این ماجرا فرد در برابر فرد یا افراد نیز مطرح است.
در دیدگاه اسلام، در تمامی این مراحل دقیق و دشوار به انسان به چشم: «إنی جاعل فی الأرض خلیفهٔ» (۸) و نیز «یا ایها الإنسان إنك كادح إلی ربك كدحا فملاقیه» (۹) نگریسته شده است و حقوق فردی در تمامی تنگناها محترم شمرده شده است.
.۷ در اندیشه سیاسی اسلام، تنها واكنش قهری فرد یا جامعه در برابر بی‏نظمی و پدیده ظلم و اختلاف نیست كه احترام به حقوق آدمی را ایجاب می‏كند، بلكه این تحمیل از آنجا سرچشمه می‏گیرد كه او به نیاز خود و دیگران به تكامل اعتقاد دارد و سرشت متعالی انسان و كرامت ذاتی او در حد: «و نفخت فیه من روحی» (۱۰) شناخته شده است.
.۸ در تفكر اسلامی، جهالت نسبت به موضع و جایگاه اصیل انسان و ارزش والای آن، مایه اصلی همه بی عدالتیها و ستمها و عدم شناخت صحیح انسان از خویشتن است و تا انسان به شناخت صحیح از خود و دیگران نرسد، نسبت به مسئولیتهایش جاهل خواهد بود: «كفی بالمرء جهلا أن لا یعرف قدره» . (۱۱)
.۹ در نصوص اسلامی بر ارزش و احترام به انسان، علی رغم پیرایه‏ها و طبقه‏بندیهای عارضی تأكید شده است: «فإنهم صنفان إما أخ لك فی الدین أو نظیر لك فی الخلق» . (۱۲)
.۱۰ آفرینش تمامی انسانها یكسان است و از طبیعت برابر برخوردارند: «الذی خلقكم من نفس واحدهٔ و خلق منها زوجها و بث منها رجالا كثیرا و نساءا» . (۱۳)
.۱۱ «و ما كان الناس إلا امهٔ واحدهٔ فاختلفوا» . (۱۴) بیانگر نفی فاصله و تبعیضهای نارواست.
.۱۲ در دیدگاه قرآن تفاوتها جنبه ارزشی ندارد، بلكه تنها به پیچیدگی‏های نظام آفرینش و عامل معرفت و رشد فكری انسان مربوط می‏باشد: «یا ایها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثی و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا» . (۱۵)
.۱۳ پیامبر اكرم (ص) برای نفی هرگونه تبعیض ناروا در میان انسانها فرمود: أیها الناس ان ربكم واحد و ان آبائكم واحد كلكم من آدم و آدم من تراب» . (۱۶)
.۱۴ ارزش و جایگاه هر انسان در جامعه، در نهایت، بسته به عمل اوست: «قیمهٔ كل امرء ما یحسنه»«و كل نفس بما كسبت رهینهٔ» (۱۷)
.۱۵ اسلام امتیاز طلبیهای مبتنی بر زر و زور و سایر معیارهای مادی را مطرود می‏شمارد و آن را مورد نكوهش قرار می‏دهد: «و قالوا نحن اكثر اموالا و اولادا و ما نحن بمعذبین» . (۱۸)
.۱۶ در قضاوت عادلانه اسلامی حتی در نگاه كردن هم باید مساوات را مراعات كرد: «و آس بینهم فی اللحظهٔ و النظرهٔ» . (۱۹) یعنی: «چهره خویش را برای آنها گشاده دارد، و تساوی در بین آنها حتی در نگاههایت را مراعات كن!»
.۱۷ میزان مساوات در اسلام حق و عدالت است: «و لیكن أمر الناس عندك فی الحق سواء» (۲۰) «و اعلموا ان الناس عندنا فی الحق سواء» (۲۱) در یك كلام: «خذ سواء و اعط سواء» . (۲۲)
.۱۸ قرآن امنیت را از نتایج رشد و تكامل بشر می‏داند: «و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا» (۲۳) و شهر امن را الگوی مدینه فاضله معرفی می‏كند: «ضرب الله مثلا قریهٔ كانت آمنهٔ» . (۲۴)
.۱۹ قدرت سیاسی در تفكر اسلامی تنها وسیله‏ای برای هموار كردن راه رشد انسانها است، نه هدف و یا وسیله سركوب: «اللهم إنك تعلم أنه لم یكن الذی» . (۲۵)
.۲۰ مصونیت هر انسان آگاه و متعهد، به راه انسانی، از هر نوع تعرض، حقی است مسلم كه اسلام بر آن تأكید می‏ورزد: «لا تروعوا المسلم فإن روعهٔ المسلم ظلم عظیم و من نظر إلی مؤمن لنحیفه بها آخذه الله عزوجل ـ یوم لا ظل إلا ظله» . (۲۶)
.۲۱ رسول گرامی اسلام (ص) بخش عظیمی از حقوق فردی را اینچنین مشخص می‏فرمایند:
«من أهان مؤمنا فقد بارزنی بالحرب و سباب المؤمن فسوق و قتاله كفر و اكل لحمه معصیهٔ و حرمهٔ ماله كحرمهٔ دمه» . (۲۷
.۲۲ در فلسفه سیاسی اسلام، هدف بعثت انبیا، بازگرداندن انسانها به آزادگی است: «فإن الله بعث محمدا لیخرج عباده من عبادهٔ عباده إلی عبادته» ، (۲۸) و به انسانهایی كه كرامت خود را به خاطر نیاز از كف می‏دهند می‏گویند: «لا تكن عبد غیرك و قد جعلك الله حرا» . (۲۹)
.۲۳ شعار «لا تظلمون و لا تظلمون» از اصیل‏ترین شعارهای انسان دوستانه‏ای است كه قرآن برای ریشه‏كن نمودن مایه‏های تجاوز مطرح كرده است. (۳۰)
.۲۴ نفی اكراه از مقوله‏های حقوقی روشنی است كه ضمن تحریم سلب آزادی انسان، به صورت یك اصل حقوقی در محاكمات به كار گرفته می‏شود: «لا إكراه فی الدین» ، (۳۱) «در دین اكراه و اجباری نیست» ، و «رفع عن امتی» (۳۲)●تاریخ تدوین حقوق بشر در اسلام
با گردآوری آیات قرآن كریم در همان نخستین سالهای نزول قرآن، اولین مرحله تدوین حقوق بشر در اسلام انجام گرفت و تبیین مسائل مربوط به حقوق بشر در مجموعه آیات الهی در ذكر حكیم، گردآوری و تدوین شد. از این رو می‏توان تاریخ تدوین حقوق بشر در اسلام را به دهه دوم قرن اول هجری و دهه‏های آخر قرن هفتم میلادی نسبت داد، و قرآن را در مقایسه با آنچه كه در غرب تحت عنوان حقوق بشر تدوین شده است، یكی از كهن‏ترین اسناد مدون در حقوق بشر شمرد.
با جمع آوری گفته‏ها و عملكردها و تقریرهای پیامبر اسلام (ص) و تدوین احادیث و سیره و تألیف جوامع حدیث و سیره نبوی، گام بزرگتری در زمینه تدوین حقوق بشر در اسلام برداشته شد و مبانی و ریشه‏های حقوق بشر در لابلای كتب حدیث و سیره مطرح گردید، و مانند دیگر بخشهای علوم اسلامی زمینه را برای بررسی و تحقیق و تحلیل اندیشمندان اسلامی فراهم آورد . قرن سوم هجری شاهد صدها كتاب جامع حدیثی و سیره نگاری بود كه با نامهای مختلف، اصول و مبانی تفكر جامع اسلام را در زمینه فرهنگ و تمدن بشری و از آن جمله حقوق بشر مطرح نمود. خوشبختانه اكثر این كتب و جوامع حدیثی كه شامل گفته‏ها و عملكردهای پیامبر در كل مسائل اسلامی است، از گزند حوادث تلخ و ویرانگر تاریخ مصون ماند، و ما امروزه به بخش عظیمی از این میراث گرانبهای فرهنگی و علمی تاریخ صدر اسلام دسترسی داریم.
تنقیح كتب، اصول و جوامع اولیه حدیث، توسط محدثین و محققین اسلامی، مرحله جدیدی را در زمینه مسائل اسلامی و از آن جمله مسائل مربوط به حقوق بشر در سیر تاریخی تدوین حقوق بشر در اسلام آغاز نمود. در این مرحله، كار تقسیم بندی موضوعی احادیث و تبیین و طبقه‏بندی سند روایات و در نتیجه مشكل تعارض احادیث آشكار و منقح گردید.
(۳۳)با آغاز تدوین فقه و اخلاق (دو رشته بسیار مهم از علوم اسلامی)، كه شكل جامع‏تر آن در قرون سوم و چهارم تجلی نمود، مباحث حقوق بشر در اسلام در كتاب‏های فقهی و اخلاقی این عصر همچون مبسوط شیخ طوسی به طور استدلالی مطرح شد و مورد نقد و تحلیل قرار گرفت. تحولات بعدی فقه را ـ به ویژه در قرنهای هفتم و هشتم هجری ـ می‏توان در كتب فقهی چون مؤلفات محقق و علامه حلی جستجو نمود. در دوران شكوفایی فقه اسلامی، در قرنهای سیزده و چهارده هجری، نیز مسائل حقوق بشر در اسلام، به صورت عمیقتر و روشنتری در لابلای طبقه‏بندی و موضوعبندی سنتی فقه، در مباحث سیاسی فقه عنوان شد.
در عصر ما فقهای بزرگی چون حضرت امام خمینی ـ قدس سره الشریف ـ گامهای بلندی در گشودن راههای جدید در بینش فقهی برداشتند كه ضمن وارد كردن مقوله‏های عرفانی در شخصیت و ارزش انسان به قلمروی مباحث فقهی حقوق بشر، با تكیه بر دو عنصر زمان و مكان در اجتهاد، افقهای جدیدی را برای صاحب نظران در برداشت از نصوص اسلامی متناسب با انسان معاصر باز نمودند . (۳۴)
●تحول حقوق بشر در تاریخ اسلام
مطالعه تحولات حقوق بشر در دوران حیات پیامبر اسلام (ص)، نشانگر یك انقلاب سیاسی و ارزشی در زمینه مسائل حقوق بشر می‏باشد. احترامی كه پیامبر (ص) به عنوان شخصیت برتر الهی و مقام رسمی سیاسی برای انسانها ـ با هر عقیده و رنگ و طبقه اجتماعی ـ قائل بود، و شخصیتی كه به زنان داد و اعمال جاهلیت را در زمینه‏های تحقیر و تبعیض و ستم نسبت به انسانهای محروم تقبیح نمود، در تاریخ بشر كم نظیر است.
وقتی پیامبر در برابر جنازه یك یهودی از جا بلند می‏شود و با یهودیان و مسیحیان متحد می‏گردد، و با قبول پیوستن آنها به جامعه اسلامی، اساس وحدت ملی را پایه گذاری می‏كند، و زنده به گور كردن دختران را به عنوان یكی از زشت‏ترین صورت‏های تحقیر بشر مورد تقبیح قرار می‏دهد و یاران خود را به آزادگی و اظهار نظر حتی در برابر نقطه نظرات خود تشویق می‏كند و نشستن ساده و بدون نشانه در حلقه یارانش را بر تكیه بر مقام و اریكه قدرت ترجیح می‏دهد، تصویری از تعالی حقوق بشر را در تاریخ و سراسر عصر خود ترسیم می‏كند. یاران پیامبر كه تربیت شده این مكتب بودند، هر كدام الگویی از این تصور و تصویر بودند، در این میان حضرت علی (ع) بیش از هر شخصیت دیگر در این زمینه سختگیر و روشنگر بود.
از آنجا كه جز اختصار در كلام راه دیگری وجود ندارد، كافی است به برخی از رفتار سیاسی امام در برخورد قضایی با خصم خود در دادگاه عدل اسلامی، و نفی تبعیضهای ناشی از انتساب به پیامبر و قریش، و نیز به دستور اكیدی كه آن حضرت برای پیرمرد نصرانی سائل صادر فرمود كه از بیت المال برایش جیره تعیین كنند، توجه شود.
حضرت علی (ع) حتی امتیازاتی چون حضور در جبهه‏های بدر و حنین را در تقسیم مزایای اجتماعی مردود شمرد و از شكل‏گیری عوامل فشار كه به دنبال كسب امتیازات بودند، ممانعت نمود، و رضایت مصلحت عمومی را اساس حكومت و مظهر اراده الهی برشمرد و تا آخرین لحظه عمر پر بركت خود از حقوق انسانها و آزادگی ایشان دفاع و حمایت نمود. در بحث گذشته سخنان آن حضرت در این زمینه را از نظر گذراندیم.
متأسفانه در دوران خلافت امویها، نظام طبقاتی و اندیشه امتیاز طلبی و انحصار جویی، ابتدا از طریق تحریف ارزشهای اسلامی و سپس با اتكای بر قدرت مالی، نظامی و سیاسی در مناطقی كه از معارف اصیل اسلامی دور بودند، جایگزین مساوات و آزادگی و احترام به حقوق انسانها گردید و خلافت از این خط اصیل اسلامی منحرف و بسیاری از ارزشهای اسلامی در زمینه حقوق بشر مورد تحریف شد.
بنی عباس كه ابتدا برای مبارزه با انحصار طلبی و رفتار ضد بشری امویان برخاسته بودند، سرانجام به دلیل ماهیت عوامل مؤثر در انتقال قدرت به گروه اجتماعی جدید، به همان راه اسلاف خود كشانده شدند، و این بار با شیوه‏ای دیگر ارزشهای اسلامی تحریف شد و تبعیض و بی احترامی و تحقیر به انسانها به صورتی شدیدتر از گذشته اعمال گردید. اگر بنی امیه بنا بر اصل خرافی برتری نژادی دست به نقض حقوق بشر زدند، بنی عباس با این تصور كه چون از خاندان پیامبرند، خود را گروه ممتاز و برتر صاحب امتیاز شمردند و از این رهگذر برای توجیه رفتار غیر انسانی و ضد اسلامی خود، به نوعی دیگر از تحریف ارزشهای اسلامی دست یازیدند. (۳۵) بررسی جنبشها و قیامهای سیاسی و مسلحانه‏ای كه در این دو دوره از تاریخ اسلامی رخ داده است، نشان می‏دهد كه انگیزه بسیاری از این تحولات، ریشه در تبعیض و تحقیر و تضییع حقوق اساسی افراد و ارزشهای اسلامی مربوط به این حقوق دارد. (۳۶)
در دوران امپراطوری عثمانی، گرچه زیر پا گذاردن حقوق و آزادیهای اساسی ملتهای مسلمان و نیز غیر مسلمان به امتیاز نژادی و امتیاز مذهبی كمتر ارتباط پیدا می‏كند، ولی اینان نیز مانند اسلاف اموی و عباسی خود، تبعیضها و تحقیرها و ستمها و تضییع حقوق انسانهای تحت حكومت خود را زیر پوشش برخی از ارزشهای اسلامی، مانند: جهاد و ایجاد پان اسلامیزم انجام دادند و با ملتها و قبایل غیر ترك و ملتهای غیر مسلمان، رفتاری تحقیر آمیز و مبتنی بر تبعیض داشتند. تصویر خشن و غیر عادلانه و نقض حقوق بشری كه تركهای عثمانی از اسلام در دوران حكومت مستبدانه خود ارائه دادند، سالهای متمادی موجب شد كه اسلام در اندیشه غریبان در شكل یك تهاجم نظامی بی‏رحمانه و رفتار خشن و تحقیر آمیز بشری تصویر شود و تز «اسلام با شمشیر پیشرفت كرده است» در اذهان آنها رسوخ نماید. تا آنجا كه بسیاری از روشنفكران و نویسندگان مسلمان، برای شستشوی ذهنی غربیان و از میان بردن این ذهنیت غلط، به ناچار راه افراط را پیمودند و دیگر اصول سیاسی اسلامی چون جهاد و نفی ركون و نفی سبیل را مردود شمردند، و اسلام را در پوششی از تسلیم و سازش ارائه دادند.
در دو قرن اخیر با كمال تأسف، نفوذ فرهنگ و استعمار غربی، اكثر مسلمانان را از هویت اسلامی بیگانه كرد و آنان را به گرایشهای تجدد طلبانه و معنی نادرست روشنفكری و رفتار و تفكر غیر مسئولانه لائیك سوق داد. در حقیقت، در قرن اخیر، مسلمانان در زمینه احترام به حقوق بشر نه بدرستی راه و رسم اسلامی را داشته‏اند و نه رفتار كاملا غربی را اعمال كرده‏اند. (۳۷)
هنگامی كه امروز قوانین اساسی كشورهای اسلامی را در زمینه حقوق بشر، و رفتارهای سیاسی را در این كشورها در زمینه حقوق اساسی و آزادیهای فردی، مورد مطالعه می‏كنیم، آثاری از گرایشهای شعاری به اندیشه غرب در زمینه حقوق بشر را می‏یابیم، ولی بیگانگی از هویت اسلامی و دوری از ارزشهای والای اسلامی در زمینه حقوق بشر، آنها را به بی مایگی و تضاد گفتار و عمل كشانیده است.
تنها حادثه‏ای كه در این عصر قابل ذكر است، تدوین حقوق بشر اسلامی است كه اعضای سازمان كنفرانس اسلامی در سال جاری به آن دست یافتند و تصویری نه چندان دور از واقعیتهای اسلامی، از حقوق بشر را در یك میثاق بین الملل اسلامی ارائه دادند.
پژوهشگر: عباسعلی عمید زنجانی
پی‏نوشت‏ها:
.۱ سفینهٔ البحار، ج ۱، ص .۱۳
.۲ همان، ج ۱، ماده رضا.
.۳ «این امت شما است كه یكپارچه است و من پروردگار شمایم. پس همگی خدا را پرستش كنید» ، انبیاء/ .۹۲
.۴ ر. ك: ترجمه تفسیر المیزان، ج ۴، ص .۱۲۳
.۵ «ما انسان را آفریدیم؛ او در سپاسگزاری و ناسپاسی مختار است.» ، انسان/ .۳
.۶ «هر كسی خواست ایمان بیاورد و هر كه خواست كفر بورزد» ، كهف/ .۲۹
.۷ «اكنون تنها به سوی ما آمدید، همچنان كه شما را تنها آفریدیم» . انعام/ .۹۴
.۸ ر. ك: ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱، ص .۱۵
.۹ انشقاق / .۶
.۱۰ ص/ .۷۲
.۱۱ نهج البلاغه، خطبه ۱۶ ـ .۱۹
.۱۲ همان، نامه ۵۳ ـ .۵۹
.۱۳ نساء / .۱
.۱۴ یونس/ .۱۹
.۱۵ حجرات/ .۱۳
.۱۶ تحف العقول، ص .۲۹
.۱۷ مدثر/ .۳۸
.۱۸ سبا/ .۳۵
.۱۹ نهج البلاغه، نامه ۲۷ و .۴۶
.۲۰ همان، خطبه .۵۹
.۲۱ «بدانید مردم در چشم ما یكسانند» . نهج البلاغه، نامه .۷۰
.۲۲ «یكسان بگیر و یكسان ببخش» . وسائل الشیعه، ج ۲، ص .۱۰
.۲۳ «سرانجام امنیت را جایگزین ترسشان می‏سازد» ، نور/ .۵۵
.۲۴ سوره نحل آیه ۱۱۲ خداوند آبادی و امن را مثال می‏زند.
.۲۵ «خدایا تو می‏دانی كه آنچه ما در اختیار گرفته‏ایم وسیله‏ای است برای...» ، نهج البلاغه، خطبه .۱۳۱
.۲۶ «مسلمان را نترسانید. زیرا ترساندن او ستمی بس بزرگ است. هر كس كه به مؤمنی نگاهی بیافكند كه او را بترساند خداوند او را در روزی كه جز سایه رحمت الهی سایه‏ای نیست، مجازات خواهد نمود» . اصول كافی، ج ۲، ص .۲۷۳
.۲۷ «هر كس كه مؤمنی را بترساند، با من اعلام جنگ نموده است. ناسزا گفتن و جنگ نمودن با مؤمن كفر است و دست درازی به مال او نافرمانی خدا است و احترام مال او مانند احترام خون او است» . سفینهٔ البحار، ج ۱، ص .۴۱
.۲۸ «خداوند پیامبر را مبعوث كرد تا بندگانش را از عبودیت دیگران آزاد گرداند» . وسائل الشیعهٔ، ج ۳، ص .۱۴ و نهج البلاغه، خطبه .۱۵۴
.۲۹ «بنده دیگری مباش، چرا كه خدا تو را آزاد آفریده است. وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۳ و نهج البلاغه،نامه .۳۱
.۳۰ «نه ستم كنید و نه ستم بپذیرید» بقره/ .۲۷۹
.۳۱ بقره/ .۲۵۶
.۳۲ «رفع عن امتی تسعهٔ... و عما اكرهوا علیه» : از امت من، نه مورد از مسئولیتها و تكالیف برداشته شد و یكی از آنها موردی است كه به اكراه وادار به كاری شوند.
.۳۳ ر. ك: فقه سیاسی، ج ۲، ص .۲۵
.۳۴ همان، ص .۶۵
.۳۵ ر. ك: انقلاب اسلامی و ریشه‏های آن، ص .۱۴۶
.۳۶ همان، ص .۱۲۴
.۳۷ همان، ص .۳۲۷
نام منبع: كتاب مبانی اندیشه سیاسی در اسلام
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی