شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

فرهنگ در مطالعات فرهنگی


نمی توان صحبت از مطالعات فرهنگی كرد اما موضع آن را در قبال مفهوم فرهنگ روشن نكرد. دسته بندی هایی از مفهوم فرهنگ شده كه به دو دسته از آنها اشاره می كنم. اسپیلمن دسته بندی سه گانه ای انجام داده كه در آن تمام تعاریف فرهنگ را ذیل سه گروه قرار داده است: الف - فرهنگ به عنوان خصلت كلی گروه ها و جوامع، چیزی است كه اعضای درون جامعه را به هم پیوند می زند و درون را از بیرون متمایز می كند. ب - فرهنگ به منزله قلمرو مجزایی از نمودهای انسانی كه بر جدا كردن فرهنگی و غیرفرهنگی متمركز است. مانند تعریف اول كه بر نوعی سلسله مراتب بین جوامع فروتر و فراتر اشاره داشت. در این تعریف نوعی رتبه بندی كارها و مصنوعات بشری مطرح می شود. مثلاً فعالیت های اقتصادی كم ارزش و نوشتن كتابی مثل بوستان سعدی ارزشمند تلقی شود. ج - فرهنگ به مثابه فرآیند معناسازی كه بر نحوه مصرف كالاهای فرهنگی و معانی ای تكیه می شود كه از آنها به هنگام مصرف اخذ می شود. اما دسته بندی دیگری را ایدِلز با بیان سه كاربرد فرهنگ مطرح می كند. الف - تعاریف زیبا شناختی و انسان شناسانه یا انسان گرایانه از فرهنگ، كه منظور از آن فرهنگ والا است، ب - تعاریف اتنوگرافیك از فرهنگ، یا فرهنگ به منزله كل شیوه زندگی و ج - تعاریف نمادی از فرهنگ، یا فرهنگ به منزله نظام های نمادی مشترك. در دو تعریف اول دسته بندی های این دو نفر به هم شبیه است اما در تعریف سوم قدری با هم تفاوت دارند.
در تعاریف زیبا شناختی فرهنگ به مثابه كردارها و تولیداتی باارزش والا و انسانی تصور شده و هر چه غیرفرهنگی باشد جزء كارهای پست و فرومایه تلقی می شود. در تعریف اتنوگرافیك كه تعریف انسان شناسان است، فرهنگ به مثابه كل جامعه است. اشكال تعریف مذكور آن است كه تمام جامعه ذیل مقوله فرهنگ خلاصه می شود. در آن صورت مرز تمایز جامعه و فرهنگ به سادگی روشن نیست. در اینجا، دیگر تعریف نخبه گرایانه وجود ندارد. در تعریف سوم فرهنگ به عنوان الگوهای نظام های معانی و نمادهای مشترك در نظر گرفته می شود. تصورات نمادین از فرهنگ دوباره از دهه ۶۰ به بعد در جامعه شناسی معمول شد و تحت تاثیر گیرتز است.
این توضیح فشرده ای بود از مواضع موجود در قبال فرهنگ، اما فهم اینكه خود مطالعات فرهنگی چه برداشتی از فرهنگ دارد در قالب تعریفی مشخص نمی گنجد. به عقیده من، بهترین شیوه فهم موضع آنها در قبال فرهنگ، نگاه به چگونگی تكوین این رشته است. اساساً در این رشته از بدو پیدایش، نوعی موضع گیری نسبت به مقوله فرهنگی در نزد سایر متفكرین وجود داشته مبنی بر اینكه چه چیزی را فرهنگی بدانیم. بنابراین، در روزهای آتی به تاریخچه یا ریشه های فكری مطالعات فرهنگی می پردازم؛ با این هدف كه موضع آنها در قبال مفهوم فرهنگ روشن شود.

محمد رضایی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید