سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


روزنه ای به دریای نور


روزنه ای به دریای نور
این روزها یا به بیانی دقیق تر این سال ها، بحث موسیقی تلفیقی در کشور ما خیلی بالا گرفته است و هر چند وقت یکبار شاهد اجرا یا انتشار آثاری از این دست هستیم. طبق معمول هم حرکت های اینچنینی با واکنش نه چندان مثبت مواجه می شوند.
یعنی مخالفان ساز مخالف می زنند و موافقان و دوستان هم یا سکوت می کنند و یا بد دفاع می کنند که از هر نوع مخالفتی بدتر است! عده ای نیز چاره خروج از رکود موسیقی ایرانی را روی آوردن به انواع تلفیقی می دانند و در مقابل عده ای این حرکت ها را صرفاً یک تجربه شخصی می دانند که قادر نخواهند بود تحولی در موسیقی ایرانی ایجاد کنند. به هر حال واقعیت آن است که این جریان وجود دارد و امیدوارانه می تازد تا آینده چه پیش آید.
گروه موسیقی تلفیقی "نور" به سرپرستی کریستف رضاعی هنرمند ایرانی-فرانسوی تبار، یکی از جدی ترین گروه های فعال در این نوع موسیقی است که طی روزهای ۲۸، ۲۹ و ۳۰ تیرماه در تالار وحدت اجرای برنامه داشتند.
اعضای گروه حمید خسرو شاهی (خواننده باس)، پیر اینو بینارد (خواننده باریتون)، پیر بارانژه ( خواننده تنور و نوازنده فلوت)، کریستف رضاعی (خواننده تنور و نوازنده هارمونیم)، علی بوستان (نوازنده سه تار، شورانگیز و عود)، علی رحیمی (نوازنده سازهای کوبه ای)، رضا عسکرزاده (نوازنده سازهای بادی و کوبه ای)، صبا علیزاده (نوازنده کمانچه) و مصطفی محمودی (خواننده فارسی و کردی) هستند.
از این میان چهار نفر اول مقیم پاریس اند و بقیه در تهران زندگی می کنند. با این وصف می توان گفت گروه موسیقی تلفیقی نور، تنها گروه فعال در ایران هستند که ترکیب اعضای آن نیز به واقع تلفیقی از چند قومیت و ملیت مختلف است.
گروه نور با انتشار آلبوم "آلبا" و اجرای زنده برخی قطعات آن در اجرای اخیر خود، قدم در راهی نسبتاً جدید و متفاوت با دیگر مدعیان موسیقی تلفیقی نهاده است. آنان بر این عقیده اند که موسیقی قرون وسطای اروپا با موسیقی دستگاهی و نواحی ایران ریشه های مشترک زیادی دارد و بنابراین سعی خود را به تلفیق سه گانه ای از این منابع معطوف کرده اند.
اما چیزی که در خروجی کار ایشان شنیده می شود، دقیقاً تلفیق به معنی انحلال نیست. به عبارتی پدیده دو فازی همچنان در غالب قطعات گروه نور شنیده می شود. درست مثل ترکیب آب و روغن که در شرایط معمول حل نمی شوند و همواره یکی بر بالای دیگری قرار می گیرد. یعنی دو شخصیت مجزا در کنار هم قرار حضور دارند.
این ویژگی بیشتر در ترکیب قطعات موسیقی آوازی کردستان با آوازهای قرون وسطایی جلوه می کند. البته چیدمان طولی آوازهای کردی و قرون وسطایی خیلی جالب و جذاب صورت می گیرد ولی وقتی در عرض هم قرار می گیرند، پدیده دوفازی خودنمایی می کند.
به همین دلیل انتقال آواز از کردی به قرون وسطایی جذاب و ترکیب همزمان آنها کمی نارسا به گوش می رسد. اما این مشکل در بخش تلفیق موسیقی دستگاهی با آوازهای قرون وسطایی خیلی خیلی کمتر است و به نظر می رسد گروه نور در این خصوص شانس بیشتری دارد. از نمونه های قوی و تأثیر گذار ایشان می توان به قطعه "آلبا" اشاره کرد که بین فضای مینور و دستگاه نوا شکل می گیرد.
بار اصلی گروه نور بر دوش آوازخوانان ایرانی و اروپایی است و سازها چندان جلوه ای ندارند. به نظر می رسد مدیریت گروه عمده توان خود را به تلفیق قطعات آوازی معطوف کرده است و سازها به نوعی مکمل کار هستند. به همین دلیل شاهد اجرایی غیر قابل قبول از نوازندگی سه تار، شورانگیز و عود از سوی علی بوستان هستیم.
غیر قابل قبول از این جهت که وی سال ها شاگردی حسین علیزاده را کرده است و مخاطب انتظار دارد وقتی عود به دست می گیرد، لااقل بخش باس گروه را تقویت کند. ولی این اتفاق نمی افتد و عود به ملودی نوازی معمولی همراه با گروه می پردازد.
در عوض صبای جوان پسر حسین علیزاده با وجود سن کم اش نسبتاً خوب ظاهر می شود. سازهای کوبه ای هم در حد ضرورت و مکمل کلام به کار گرفته می شوند و حضورشان به نوعی ملموس است. اما نوازنده سازهای بادی خیلی ضعیف تر از دیگران عمل می کند.
به طوری که به مرحله بود و نبود می رسد و این برای یک گروه جالب نیست که بود و نبود عضوی از آن تفاوتی در ماجرا نداشته باشد.


همچنین مشاهده کنید