جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چه کسی برنده است؟


چه کسی برنده است؟
بیست‌ونهمین انتخاب مردم ایران در سال‌های پسین پیروزی انقلاب اسلامی در حالی صورت خواهد گرفت که دشوارترین و ظریف ترین عرصه مبارزات سیاسی و انتخاباتی مهیای حضور مردم گشته است. از یک سو گروه های چپ دیروز و اصلاح طلبان امروز با استعفای ناگهانی سید محمد خاتمی در بهتی عمیق فرورفته و میان حمایت از میر حسین سنتی و خشک یا کروبی منعطف و بدون اقبال مردمی مردد شده اند.
از سوی دیگر اصولگرایان که انگاره ای از راست اندیشی با شاخصه گروه ها و اشخاص وفادار به انقلاب و نظام و رهبری، علت موجده آنان به شمار می رود، با قطعیت حضور نهمین رئیس جمهور اسلامی ایران، بر خلاف اصلاح طلبان و گروه های چپ، چندان تشتت و سردرگمی را تجربه نمی کنند. چرا که با توجه به شناخت مردم از دکتر احمدی نژاد و نیز اقبال گسترده گروه ها و احزاب انقلابی به رئیس اصولگرای قوه مجریه که به عنوان تنها تیر کمان اصولگرایی برای رقابت با جناح سیاسی مقابل شناخته می شود، چندان دور از ذهن نمی نمود که محمود احمدی نژاد تنها نامزد مورد حمایت قاطبه جریان اصولگرایی قلمداد شود.
اما در چنین اوضاع و احوالی نگاه دقیق و موشکافانه به هر دو جبهه اصولگرا و اصلاح طلب نشان از آن دارد که اصلاح طلبان که در ۳ انتخابات گذشته ریاست جمهوری نهم، شوراهای اسلامی شهر و هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی علاوه بر ادباری که رأی دهندگان به آنها نشان داده و به آنان فرصتی دوباره برای تصدی قوای حکومتی و مدیریتی ندادند، از چند دستگی و ناکجاآبادی خود لطمه شدیدی متحمل شدند، شکست های پیاپی، آنان را مصمم به عمل گرایی جمعی و هم اندیشی گروهی کرده است که نتیجه اش استعفای مدعی اصلی رقابت با نامزد اصولگرایان شد. اما در میان توجه گسترده عقلای حاضر در میان نیروهای اصولگرا در دستیازی به نامزد واحد و دوری از تفرقه و چند دستگی، سازهای مخالفی هم هر از چندگاهی به گوش می رسد که با ایده های رنگارنگ اما غیر عملی سعی در برهم زدن جبهه متحد اصولگرایی و قدم گذاشتن در مسیر سهم خواهی جناحی و تعلقات گروهی دارند.
برای سنجش دقیق خواسته های گروه های معارض با کاندیدای واحد جبهه اصولگرایی باید ضمن ارائه مدلی همه‌گیر و منطقی، نوع عملکرد و مطالبات این گروه ها و افراد را در بوته نقد و بررسی قرار داد تا بدون هر گونه پیش داوری مشخص شود که صداهایی متفاوت از آنچه سراسر جریان اصولگرایی را فرا گرفته باید برای اعتلای اهداف و خواسته های اصولی جریان اصولگرا از دل مشغولی های شخصی و غیراصولی دست برداشته، به هدف‌های جمعی و گروهی بیندیشند. با توجه به اینکه در حال حاضر در میان گروه های اصولگرا تنی چند از رقبای سابق دکتر احمدی نژاد که از روزهای ابتدایی حاکمیت کابینه نهم در قامت منتقد و مخالفان جدی دولت ظاهر شده اند، علم مخالفت و انتقاد از نامزدی واحد در جبهه اصولگرایی را برداشته اند، شمارش و توزین دوباره این افراد در کنار معیارهایی که در ادامه خواهد آمد، اذهان را در رسیدن به مدل مطلوب اصولگرایی یاری خواهد کرد. چرا که این افراد در حالی به معارضه با تنها مبارز سیاسی اصولگرا در انتخابات آتی روی آورده اند که پیش از این، تشکل های اصیل و تأثیرگذار اصولگرا مانند جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز تهران، ‌حزب مؤتلفه اسلامی و بسیاری دیگر بر خروجی انحصاری رئیس جمهور فعلی به عنوان کاندیدای جریان اصولگرایی تاکید کرده اند.
در بوته نقد منتقدان نامزدی واحد در جبهه اصولگرایی مهم ترین رقیب رئیس جمهور فعلی را شاید بتوان محمد باقر قالیباف شهردار تهران دانست که تلقی عمومی بر آن بود که وی قصد دارد از همان تخته ای شیرجه قدرت خود را بیآغازد که پیش از این رقیب دیروز و رئیس جمهور امروز با خدمت رسانی و جلب محبوبیت در آن توانسته بود سکانداری بالاترین مقام اجرایی کشور را در دست بگیرد. فرمانده اسبق ناجا و شهردار فعلی تهران، این روزها قصد دارد با تأسیس حزبی فراگیر، قد و قواره خود را از شخصی تأثیر گذار، به جریانی سیاسی، اجتماعی تغییر قالب دهد. در کنار قالیباف، علی لاریجانی، رئیس فعلی مجلس شورای اسلامی و دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی که به دلیل ناهمخوانی با برنامه ها و شعارهای دولت نهم از دبیری این شورا کنار گذاشته شد، بیش از همه جلب توجه می کند. خصوصاً با عنایت به کدورتی که به دلیل کنار گذاشتن لاریجانی از سوی احمدی نژاد این روزها نقل محافل سیاسی شده و بسیاری، رویارویی های رئیس مجلس با رئیس جمهور را از همین منظر ارزیابی می کنند، تحرکات انتخاباتی و جناحی آیت الله زاده لاریجانی نیز غیر همسوی با دولت ارزیابی شده و اگر در مخالفت با احمدی نژاد به منصه ظهور نرسد، لااقل در همراهی و حمایت از وی تحلیل نخواهد شد. رسانه ها و پایگاه های خبری متعلق به رئیس مجلس که به ناگاه یکی پس از دیگری رشد و نمو پیدا کرده اند، موید همین نکته در تعیین رویه انتخاباتی علی لاریجانی می باشند.
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز معارض دیگری است که هر چند در انتخابات پیشین ریاست جمهوری با کنار کشیدن زود هنگام از رقابت ها فرصت آزمون محبوبیت و مقبولیت واقعی را از خود سلب کرد اما این بار با ایده دولت ائتلافی سعی دارد در صورتی که حضور فیزیکی را در رقابت های ریاست جمهوری دهم تجربه نکرد با حزب نوپای خود -عدالت و توسعه- راهی جدای جریان غالب اصولگرایی را در پیش بگیرد.
علی اکبر ولایتی، مصطفی پورمحمدی و محمد جهرمی از چهره های دیگری هستند که به عنوان زلزله های وحدت جریان مقابل اصلاح طلبان از آنان یاد می شود اما به دلیل بضاعت اندک آنها در برهم زدن صفوف منسجم و یک پارچه این جناح، شان و جایگاه چندانی برای بررسی آرا و نظرات آنها باقی نمی ماند. با عنایت به آرایش پیش گفته گزینه های قطعی و احتمالی جریان اصولگرایی، باید درنظر داشت که هر جریان فعال سیاسی برای برون داد برنامه ها و اقدامات خود در معرفی و حمایت از اشخاص تأثیرگذار جهت حضور در عرصه های مختلف انتخاباتی، ملاک ها و معیارهای ثابتی را به عنوان عیار توزین نقدینگی و سرمایه اندوزی خود به کار می گیرد که با این اسلوب، کم ترین هزینه و بیشترین فایده را در کنار همخوانی با اصول و برنامه های حزبی و جناحی خود در نظر می گیرد. برآوردهای مثبت اولیه در کسب محبوبیت عمومی، کارآیی و کارآمدی پیرامونی یا به تعبیر دقیق تر مقبولیت درون گروهی، رهیافت نهایی و اثر بخشی غایی از شاخصه های مشترکی هستند که اعلام مواضع سیاسی و حزبی اغلب گروه ها و جریان های سیاسی به آنها وابسته و با آن سنجیده می شود.
در جبهه اصولگرایی نیز برای تحلیل میزان مطابقت خواسته های مخالفان وحدت اصولگرایان -به خصوص برآورد اعمال و رفتار مثلث ناراضیان اصولگرا یعنی لاریجانی، قالیباف و رضایی- با واقعیات سیاسی کشور، ناچار از پیش کشیدن همین معیارها و اصول جهت شفاف تر شدن شرایط و اوضاع هستیم. بر همین اساس، باید دید با قرار گرفتن زیر تیغ محبوبیت عمومی، مقبولیت گروهی و نتیجه بخشی قطعی، محمد باقر قالیباف، علی لاریجانی و محسن رضایی چه نتیجه ای به دست خواهند آورد؟ محمد باقر قالیباف در بعد مقبولیت عمومی، رقابت های گذشته ریاست جمهوری فرصت مناسبی برای عیار سنجی کسانی چون شهردار خلبان بود. ستاد قالیباف که از جمله پرهزینه ترین ستادها و برنامه های انتخاباتی را در اختیار داشت تا بدانجا با هزینه کردهای کلان و صرف پول های هنگفت سعی در شناساندن خود به مردم داشت که پس از پیروزی دکتر احمدی نژاد، نمایندگان اصولگرای مجلس هفتم با اطلاع از رقم نجومی سرمایه‌های تلف شده در ستادهای انتخاباتی قالیباف و حجةالاسلام هاشمی رفسنجانی، ناگزیر به پی ریزی طرحی شدند که طی آن با تحقیق و تفحص از انتخابات ریاست جمهوری نهم، منابع مالی و چگونگی دریافت و صرف هزینه نامزدهایی چون قالیباف و هاشمی آشکار می شد که با مخالفت متحدان این افراد در مجلس شورای اسلامی این طرح ناکام ماند. با این حال و علی رغم هزینه های سرسام آوری که قالیباف برای رسیدن به صندلی ریاست جمهوری نهم انجام داد، پاسخ مردم به مقبولیت سنجی این نامزد پرادعا، تعداد محدودی رأی بود که قدرت قالیباف در پرتاب تیر پیروزی با کمان گران قیمت رقابت های انتخاباتی را نشان داد. از لحاظ مقبولیت گروهی نیز محمد باقر قالیباف وضعیت چندان مناسبی را در پیش رو ندارد. تاکید قالیباف بر اصولگرایان اصلاح طلب یا اصلاح طلبی اصولگرایانه که در عمل منجر به استفاده وی از مدیران ارشد و تأثیرگذار جریان دوم خرداد در مجموعه های مدیریتی و مشاوره ای تحت نظر خود شد، وضعیتی را به وجود آورده که به دلیل خلط مرزها و خطوط اصولگرایی و اصلاح طلبی توسط قالیباف، هیچ کدام از چهره ها و گروه های تأثیرگذار اصولگرا چهره خندانی به شهردار همیشه خندان پایتخت نشان ندهند. در مقابل افراد با نفوذ اصلاح طلب نیز به دلیل عدول ناگهانی قالیباف از مواضع پیشین خود و تمایل یک شبه‌اش به مبانی اصلاح طلبی، او را در جمع خود پذیرا نشده و سردار دیروز و شهردار امروز در آستانه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری دهم از یکی از دو جناح اصلی کشور مانده و از دیگری رانده شد. با فقدان دو شرط اصلی کسب نتیجه نهایی در انتخابات ریاست جمهوری آینده، رسیدن به اینکه قالیباف در صورت حضور -هرچند خبرهای پشت پرده از عدم حضور قطعی وی حکایت دارند- در صحنه رقابت ها به سرنوشتی شاید به مراتب تلخ تر از دوره قبل دچار خواهد شد، چندان دشوار نمی نماید.
در بررسی وضعیت رئیس مجلس هشتم شورای اسلامی دکتر علی لاریجانی با مولفه های پایای تصمیم گیری سیاسی، باید به این نکته توجه داشت که حضور متنوع و رنگارنگ لاریجانی در مشاغل و پست های گوناگون نظامی، فرهنگی، رسانه ای و سیاسی برآورد چگونگی حضور او در رقابت های آینده را بسیار سهل و آسان کرده است. از منظر محبوبیت عمومی، به مانند قالیباف می توان نتایج انتخابات گذشته ریاست جمهوری را به عنوان محک نقد مناسبی برای اثبات این موضوع یا نفی آن مورد استفاده قرار داد. چرا که نتیجه بسیار ضعیف لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری نشان داد که فیلسوف همه کاره، شانس چندانی برای در برگیری اقبال مردم و محبوبیت عمومی ندارد. مضاف بر آنکه لاریجانی با تکیه بر چنین تجربه ناخوشایندی از نامزدی در عرصه حساس و پر تنش نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به سمت قم رفت تا رتبه پایین وی در به دست آوردن رأی مردم تهران خللی به مقدمه چینی‌های تکیه او بر صندلی ریاست مجلس شورای اسلامی وارد نسازد. از جهت مقبولیت درون گروهی نیز به همان اندازه که لاریجانی در انتخابات پیشین ریاست جمهوری حمایت قاطبه گروه‌ها و افراد اصولگرا را به خود اختصاص داد ولی با روی گردانی مردم مواجه شد، در این دوره وی از در اختیار داشتن چنین امتیازی نیز محروم شده و تنها کورسوی امید آیت الله زاده لاریجانی برای تأثیرگذاری منفی و بر هم زدن معادلات انتخابات آینده نیز از بین رفته است.
با چنین برآوردی بدیهی است که لاریجانی با حضور یا عدم حضور خود نقش چشم گیری در سراسیمه کردن و برهم زدن پازل سیاست های عمومی اصولگرایی نخواهد داشت و نهایت تأثیر وی نقد و تخریب حاشیه‌ای نامزد واحد این جریان ارزیابی می‌شود. محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران و دبیر فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام، هر چند از وزنه کمتری نسبت به ۲ متحد خود برخوردار است اما حضور او در کنار لاریجانی و قالیباف و عضویت وی در مثلث ناراضیان و اپوزیسیون اصولگرا، موجب آن گردیده تا ناگزیر به تحلیل وضعیت سیاسی واقعی رضایی و میزان تأثیرگذاری و یا عدم تأثیرش در جریان مقابل اصلاح طلبی گردیم. از دریچه محبوبیت عمومی، هر چند رضایی با انصراف خود از رقابت های ریاست جمهوری نهم فرصت انعکاس حقیقی فضا و شرایط را از خود و نزدیکانش گرفت، اما تجربه شکست وی در انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی در تهران و ناکامی وی در قرار گرفتن نامش در میان ۳۰ نفر اول نشان داد که در شهری چون تهران، که ۱۰ درصد از فضای سیاسی کشور در مجلس و رقابت های انتخاباتی گوناگون را در اختیار دارد نیز، نظامی پیشین و سیاست‌مدار امروزین، شانسی برای جلب اعتماد و آرای مردم ندارد و در نتیجه همین تجربه ناخوشایند زمینه عبرتی شد تا مدعی پایه گذاری جریان سوم در کشور با انصراف زودهنگام از رقابت های انتخابات ریاست جمهوری نهم، شکستی به‌مراتب بدتر از گذشته را برای خود رقم نزند.
در چارچوب مقبولیت درون گروهی هم رضایی نه تنها از لاریجانی، که از شهردار فعلی پایتخت نیز عقب‌تر و بد اقبال‌تر است. گروه های مختلف اصولگرا معتقدند که تک‌روی‌های دبیر فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام و ناهمگونی برخی از شعارها و برنامه‌های وی با عقل جمعی اصولگرایی، فرصت اعتماد اصولگرایان به رضایی را از او سلب کرده است. هر چند رضایی در موقعیت های مختلفی چون انتخابات مجلس هشتم سعی داشت با کوفتن بر طبل ائتلاف فراگیر اصولگرایان ایده جریان سوم را این بار در کارزار انتخاباتی بیازماید اما با عدم حمایت قالیباف و لاریجانی از این طرح، ائتلاف فراگیر نیز منحل و برنامه‌هایش ناکام ماند. با عنایت به عدم توفیق رضایی در انتخابات مجلس شورای اسلامی در یکی از حوزه های انتخابی کشور، دقت و تأمل زیاده از حدی نمی‌خواهد تا شکست قطعی را نتیجه حضور و شرکت محسن رضایی در رقابت های انتخاباتی آتی برآورد کنیم. نتیجه گیری به دلیل اینکه حضور قالیباف در رقابت های انتخاباتی به طور قطع منتفی شده است و با این فرض دیگر مجالی برای بررسی کیفیت حضور یا عدم حضور قالیباف نمی ماند، از سوی دیگر لاریجانی نیز علی رغم پیگیری برخی از مقامات سابق نظام که جدالی شدید با کابینه نهم دارند تا بدین لحظه ریسک حضور در مبارزات نفس گیر ریاست جمهوری دهم را به جان نخریده است و رضایی هم که در ابتدا قرار بود با دوقطبی شدن انتخابات و تفکیک جناح ها میان اصولگرا و اصلاح طلب، هم و غم خود را در حمایت از نامزد واحد اصولگرایی یعنی دکتر احمدی نژاد معطوف کند، در حالی که مدت زمانی را در تردید حضور یا عدم حضور خود سپری کرده است این بار قصد دارد بر خلاف برنامه های قبلی خود و حامیانش با ایده دولت ائتلافی از میرحسین موسوی حمایت کند.
اما ملاک هایی که در بالا با استناد به آنها، وزنه هر کدام از مدعیان بر هم زدن وحدت اصولگرایی سنجیده و در بوته نقد گذاشته شد از آن رو ذکر شد که مشخص شود، مثلث موسوم به ناراضیان اصولگرایی به دلیل عدم برخورداری از هیچ‌گونه شانس و اقبالی در صورت حضور در رقابت‌ها، قصد دارند با ایجاد جبهه داخلی در برابر جریان غالب اصولگرا لااقل احمدی‌نژاد را به جلب آرای کمتری وادار کنند که نظرسنجی‌ها و تحلیل‌ها نشان از آن دارد که برخلاف انتخابات گذشته که رئیس دولت نهم به عنوان کاندیدای مستقل و با وجود مخالفت گروه‌های مطرح اصولگرایی پا در میدان رقابت‌ها گذارد، این بار علاوه بر حمایت گسترده مردم از دولت، گروه های اصلی و بزرگ اصولگرا نیز رای بر حمایت قاطع از دولت داده اند و در نتیجه، به نظر می رسد چنین مخالفت‌هایی که بیشتر برای جلب توجه و عرض اندام صورت می گیرد تا از سر دل سوزی و صلاح طلبی، ره به جایی نخواهد برد.
یعنی می توان به ضرس قاطع چنین گفت که عدم حضور هر یک از شاکله‌های اپوزیسیون اصولگرا را نباید تعبیر به تغییر موازنه در جریان اصولگرایی کرد بلکه این حضور نیافتن، ناشی از نداشتن پایگاه مردمی و درون جناحی این افراد و عدم توجه دولت مردان فعلی به مواضع و اظهارات آنهاست که سبب شده آنها در قامت اپوزیسیون دولت منتخب مردم و مورد تأیید نظام ظاهر شوند.
این درحالی است که اگر اعضای این مثلث ناپایدار اپوزیسیون اصولگرایی، به جای مخالفت سرسختانه با خواسته‌های جریان اصولگرایی با نقد و تحلیل برنامه‌های دولت فعلی و ایده‌های مربوط به دولت آینده اصولگرا ضمن پرشور کردن فضای انتخابات آینده از ایجاد تشتت در جبهه مقابل اصلاح‌طلبان خودداری کرده و با چنین حسن نیتی به جای ادامه خصومت‌ها و کینه‌ورزی‌های گذشته، زمینه تعامل و تمایل میان خود و حامیان رئیس‌جمهور را در جهت خدمت رسانی هرچه بیشر به مردم فراهم می‌کردند. ضمن آنکه دولت‌مردان آینده نیز -که شواهد قطعی حکایت از آن دارد که هم چنان سکان قوه مجریه در دست اصولگرایان خواهد بود-، با استقبال از چنین تعاملی خبط و خلط های پیشین این افراد را به فراموشی سپرده و به جای پاسخ گویی به تخریب‌های آنان از این افراد و حامیانشان در جهت بهبود خدمت‌رسانی و ترویج عدالت‌گستری استفاده بهینه می‌کردند.
مهدی سلیمی
منبع : رجا نیوز