یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا
لغات فارسی
لغاتى فارسى يا ترکيباتى از فارسى دارد که کتب قديم کمتر آوردهاند از قبيل: | ||||||||||||||||||||||||
- آوند: ظرف آب. | ||||||||||||||||||||||||
- نمودار: نشانه و علامت که جز در کتب نجوم در مورد 'نمودارات' کمتر بهنظر مىرسد. | ||||||||||||||||||||||||
- بتک ايستادن: پاى به دويدن گذاشتن. | ||||||||||||||||||||||||
- آراسته: مخلّع | ||||||||||||||||||||||||
- انباغ: وسنى که امروز هَوُو گويند. | ||||||||||||||||||||||||
- چشمشسته: شوخچشم و وقيح. | ||||||||||||||||||||||||
- فرو مُوليدن: 'ناگاه فرو موليد و نزديک زاغان شد' ص ۱۹۸، يعنى عقب کشيد و جيم شد و صفت اين فعل 'مُولا' است يعنى آب زير کاه (۱) - موليدن در شاهنامه به معنى تأنى کردن آمده است: | ||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||
(۱) . مول - ريشهٔ فعل موليدن است برهان قاطع گويد: به معنى درنگ و بازايستادن و بازگشت و توبه ... و ترکيب ريشهٔ اين فعل 'مولامول' نيز به قول برهان به معنى تأخير و درنگ از پى درنگ آمده است. | ||||||||||||||||||||||||
و اين لغت را در ساير کتب نديدهام و اگر هست نادر است. | ||||||||||||||||||||||||
- چربک: چُربک به ضم اول کنايه از غمز و سخنچينى و تملق و فريب است و در کتب قرن چهارم ديده نشد. | ||||||||||||||||||||||||
- پاى دام: پاىبند و دامپاي. | ||||||||||||||||||||||||
- دلنمودگي: صفا و وفا و مرادف محرميّت، نوعى مصدر است (رجوع کنيد به: دشمنانگي). | ||||||||||||||||||||||||
- دل نمودن: مرادف مکرمت. | ||||||||||||||||||||||||
- سُمْچ گرفتن: سمچ به ضم اول و جيم فارسى - سوراخ و غار و آغل گوسفندان و نقب، و سُمچ گرفتن نقب زدن. | ||||||||||||||||||||||||
- خُرد حوصله: تُنک حوصله و کمحوصله، و کمظرف - کسى که زود به هر سخنى يا کارى از جاى بشود. | ||||||||||||||||||||||||
- زخمگاه: 'چه اگر غفلتى برزد و زخمگاهى خالى گذارد هر آينه کمين دشمن گشاده گردد' (ص ۱۷۱) به معني: مقتل - اين خوب لغتى است و کمتر سابقه دارد. | ||||||||||||||||||||||||
- روز کور: به معنى کوردل و نادان 'روز کورست و مردان را نيکو نشناسند' ص ۱۷۲. | ||||||||||||||||||||||||
- دستگرائى کردن: امتحان و آزمايش 'هر که فضل و قوّت خويش بر ضعيفان بپسندد و بدان مغرور گردد و خواهد که ديگران را اگرچه از وى قوىتر باشند دستگرائى کند هر آينه قوّت او بر فضيحت و هلاک او دليل کند' ص ۱۸۳. و اين لغت در کتب چاپى دستگرانى چاپ شده و آن را کنايه از درآويختن با کسى و به معنى سنگينى کردن دست گرفتهاند. ولى بهنظر مىرسد که در اين لغت کلمهٔ دست با فعل گرائيدن که به معنى برگرفتن و امتحان کردن آمده ترکيب شده باشد. فرخى گويد: | ||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||
برگرائيدن در اين شعر به معنى امتحان کردن و آزمايش است، و دستگرائى کليله هم ظاهراً از اين معنى است يعنى (امتحان کردن - زور حريف را آزمودن - با قوىتر از خود به گمان و آزمايش دست و پنجه شدن) و دستگرانى و گران کردن دست بهنظر حقير ناصواب مىآيد و سابقه هم ندارد. | ||||||||||||||||||||||||
- به خويشتن نزديک نشستن: بر سر جاى خود نشستن. | ||||||||||||||||||||||||
- گرازان به تک ايستادن: از شعرها گرفته شده است و خوب ترکيبى است، يعنى به سرعت و نشاط دويدن، ارزقى گويد: | ||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||
- شاياني: قابليّت، که ياء مصدرى با صفت فاعلى ترکيب شده است. | ||||||||||||||||||||||||
- گواران: بهجاى 'گوارا' و اين صفت خلاف سماع است چه از گوارش و گواريدن 'گوار' به صيغهٔ صفت مشبه يا وصف دائمى آمده است نه به صيغهٔ صفت فاعلي. | ||||||||||||||||||||||||
- شناوانيده: اسم مفعول از فعل متعدى شنيدن، شنوانيده. | ||||||||||||||||||||||||
- نمودن: استعمالات مجازى اين فعل را در مورد صحيح آورده است، و بعدها مجازهاى اين فعل در غير مورد طبيعى زياد استعمال شده، و اين هرج و مرج از قرن نهم به بعد روى داده است. | ||||||||||||||||||||||||
- مالش، نمايش، رهايش: از اين مصادر زيادتر از پيشينيان دارد. | ||||||||||||||||||||||||
- برزيدن: بهجاى ورزيدن، ورزيدن هم دارد. | ||||||||||||||||||||||||
- ستبر روي: به معنى آنکه ما 'پررو' گوئيم. | ||||||||||||||||||||||||
- دشمنانگي: خصومت و عداومت و دشمني. نوعى مصدر است که با 'گاف و يا' ساخته مىشده و بسيار نادر در سخنان قدما ديده مىشود، منجمله 'عمادى شهرياري' گويد: | ||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||
- دانگانه: قوت و خواربار. | ||||||||||||||||||||||||
- نبهره: غافل، قلب، فرومايه. | ||||||||||||||||||||||||
- بلابندي: کنايه از پيشگيرى کارى است: 'اين جنس عداومت چنان متأکد نگردد که قلع آن در امکان نيايد، و آن را به حليت بلابندى توان کرد و گربهشانى توان به ميان آورد.' (ص ۱۴۸) | ||||||||||||||||||||||||
- گربهشاني: گربه شانه کردن. (رک: فقرهٔ بالا) و در نسخ چاپى گربهسان و گربهسانى طبع شده است و گويا گربهشانى صحيح باشد - مولوى فرمايد: | ||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||
ناصرخسرو گويد: | ||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||
- آسان گرفتن: آسان عزيزان گيرم (ص ۲۸۰) يعنى کم عزيزان گيرم و آنها را فدا کنم و از آنها چشم پوشم. | ||||||||||||||||||||||||
- ستيهيدن: به معنى سروصدا راه انداختن و ستيزه و عَلالا کردن، و اين از لغات شعرى است و در شاهنامه زياد استعمال شده است. | ||||||||||||||||||||||||
- جويان: بهجاى جويا - و استعمال اين صفت نادر است مگر در شعر. | ||||||||||||||||||||||||
- گنجان: صفت فاعلى از گنجيدن، که نادر است مثل جويان. | ||||||||||||||||||||||||
- بىازين: بدون اين طريقه 'چه روشن شدن اين باب بى ازين ممکن نتواند بود ...' (ص ۲۶۰) و در نوشتههاى بعد بىازين و بىازآن و بىاز ... به وفور ديده مىشود ولى در اين کتاب يکى دو بار بيش بهنظر نرسيد. | ||||||||||||||||||||||||
- دستموزه: دستاويز: 'در صحبت پادشاه سلامت طلبيدن، و نصيحت اشرار را دستموزهٔ سعادت داشتن، همچنان باشد که بر صفحهاى گوثر تعليق کرده شود .. الخ' ص ۱۲۱. | ||||||||||||||||||||||||
- آسانگير: مرادف سهلانگار و کاهل. |
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
امیرعبداللهیان دولت سیزدهم گامبیا دولت حسین امیرعبداللهیان سیستان و بلوچستان انتخابات جنگ مجلس شورای اسلامی حجاب مجلس افغانستان
سیل یسنا تهران هواشناسی شهرداری تهران بارندگی سازمان هواشناسی باران فضای مجازی آتش سوزی هلال احمر آموزش و پرورش
هوش مصنوعی خودرو دلار قیمت خودرو قیمت دلار مسکن قیمت طلا تورم بانک مرکزی بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو
تلویزیون صدا و سیما جهان مسعود اسکویی مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل جنگ غزه روسیه آمریکا انگلیس اوکراین یمن نوار غزه ایالات متحده آمریکا جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان رئال مادرید لیگ برتر باشگاه استقلال بازی باشگاه پرسپولیس علی خطیر جواد نکونام بایرن مونیخ
آیفون اینستاگرام دیابت اپل ناسا عکاسی تبلیغات موبایل گوگل
کبد چرب فشار خون