شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ای خواجه مرا با می و میخانه رها کن


ای خواجه مرا با می و میخانه رها کن    جان من دلخسته بجانانه رها کن
دلدار مرا با من دلسوخته بگذار    بگذر ز سر شمع و بپروانه رها کن
گر مرتبه‌ی یار ز بیگانگی ماست    گو مرتبه خویش به بیگانه رها کن
بر رهگذرت دنیی و دین دانه و دامست    در دام مقید مشو و دانه رها کن
گر باده پرستان همه از میکده رفتند    سرمست مرا بر در میخانه رها کن
آنرا که بود برگ گل و عزم تماشا    گو خیمه بصحرا زن و کاشانه رها کن
چون مار سر زلف تو زد بر دل ریشم    تدبیر فسونی کن و افسانه رها کن
گنجست غم عشقت و ویران دل خواجو    از بهر دلم گنج به ویرانه رها کن


همچنین مشاهده کنید