یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ای کاش پی قتل من آن سیم تن افتد


ای کاش پی قتل من آن سیم تن افتد    شاید که نگاهش گه کشتن به من افتد
صد تیشه بباید زدنش بر دل هر سنگ    تا سایه‌ی شیرین به سر کوه کن افتد
واقف شود از حالت دل‌های شکسته    هر دل که در آن جعد شکن بر شکن افتد
خمیازه گشاید دهن زخم دلم باز    چون دیده بدان غمزه‌ی ناوک فکن افتاد
ترسم که ز زندان سر زلف توام دل    آزاد نگردیده به چاه ذقن افتاد
جان دادم و بوسی ز دهان تو گرفتم    فریاد گر این قصه دهن بر دهن افتاد
کو بخت بلندی که بر زلف تو یک چند    من بر سر حرف آیم و غیر از سخن افتد
برخیزد و جان در قدمت بازفشاند    گر چشم تو بر کشته‌ی خونین‌کفن افتاد
صاحب نظری را که به چشم توفتد چشم    حاشا که به دنبال غزال ختن افتد
بگذار که بیند قد و روی تو فروغی    تا از نظرش جلوه‌ی سرو و سمن افتد


همچنین مشاهده کنید