یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سر بیمار گر آن چشم دل آزار نداشت


سر بیمار گر آن چشم دل آزار نداشت    بر سر هر گذری این همه بیمار نداشت
نازم آن طره که با این همه بار دل خلق    سرگرانی ز گران باری این بار نداشت
کارم از هیچ طرف تنگ نمی‌شد در عشق    اگر آن تنگ دهان با دل من کار نداشت
بر کسی خواجه ما از سر رحمت نگذشت    که نشد بنده‌ی او از دل و اقرار نداشت
روز روشن کسی آن سنبل شب رنگ ندید    که پریشان دلش آهنگ شب تار نداشت
طالب وصلی اگر با غم هجران خوش باش    گل نمی‌گشت عزیز این همه گر خار نداشت
شاهدی کشت به یک جلوه‌ی قامت ما را    که قیامت شد و از کار خود انکار نداشت
همه گویند که از جان چه تمتع بردی    چه تمتع ز متاعی است که بازار نداشت
نقد جان در عوض بوسه بتان نگرفتند    گوهری داشت فروغی که خریدار نداشت


همچنین مشاهده کنید