شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

همرهان رفتند و ما را در سفر بگذاشتند


همرهان رفتند و ما را در سفر بگذاشتند    از خبر رفتیم و ما را بیخبر بگذاشتند
بر میان از مو کمر بستند و این شوریده را    همچو موی آشفته بر کوه و کمر بگذاشتند
بر سر راه اوفتادم تا ز من بر نگذرند    همچو خاک ره مرا بر رهگذر بگذاشتند
شمع را در آتش و سوز جگر بگداختند    طوطی شیرین سخن را بی شکر بگذاشتند
بلبل شوریده دلرا از چمن کردند دور    طوطی شیرین سخن را بی شکر بگذاشتند
پیشتر رفتیم و ما را نیشتر بر جان زدند    وینچنین با ریش و زخم نیشتر بگذاشتند
بی غباری از چه ما را خاک راه انگاشتند    بی خطائی از چه ما را در خطر بگذاشتند
کار خواجو زیر و بالا بود چون دور فلک    کار او را بین که چون زیر و زبر بگذاشتند


همچنین مشاهده کنید