شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ایرجا! رفتی و اشعار تو ماند


ایرجا! رفتی و اشعار تو ماند    کوچ کردی تو و آثار تو ماند
چون کند قافله کوچ از صحرا    می‌نهد آتشی از خویش به جا
بار بستی تو ز سرمنزل من    آتشت ماند ولی در دل من
چون کبوتربچه‌ی پروازی    برگشودی پر و کردی بازی
اوج بگرفتی و بال افشاندی    ناگهان رفتی و بالا ماندی
تن زار تو فروخفت به خاک    روح پاک تو گذشت از افلاک
جامه پوشید سیه در غم تو    نامه شد جامه‌در از ماتم تو
شجر فضل و ادب بی‌بر شد    فلک دانش بی‌اختر شد
دفتر از هجر تو بی‌شیرازه است    وز غمت داغ مرکب تازه است
رفت در مرگ تو قدرت ز خیال    مزه از نکته و معنی زامثال
اندر آهنگ دگر پویه نماند    بر لب تار بجز مویه نماند
بی‌تو رفت از غزلیات فروغ    بی‌تو شد عاشقی و عشق دروغ
بی‌تو رندی و نظربازی مرد    راستی سعدی شیرازی مرد
اندر آن باغ که بر شاخه‌ی گل    آشیان ساخته‌ای چون بلبل
زیر سر کن ز ره مهر و وفا    گوشه‌ای بهر پذیرایی ما


همچنین مشاهده کنید