جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

از زمین اوج گرفته است غباری که مراست


از زمین اوج گرفته است غباری که مراست    ایمن از سیلی موج است کناری که مراست
چشم پوشیده‌ام از هر چه درین عالم هست    چه کند سیل حوادث به حصاری که مراست؟
کار زنگار کند با دل چون آینه‌ام    گر چه هست از دگران، نقش و نگاری که مراست
جان غربت زده را زود به پابوس وطن    می‌رساند نفس برق سواری که مراست
نیست از خاک گرانسنگ به دل قارون را    بر دل از رهگذر جسم غباری که مراست
می‌کنم خوش دل خود را به تمنای وصال    سایه‌ی مرغ هوایی است شکاری که مراست
نیست در عالم ایجاد، فضایی صائب    که نفس راست کند مشت غباری که مراست


همچنین مشاهده کنید