علوم ادبى عربى قرن ۴ و نيمه قرن ۵ هم در پرتو کوششهاى ادباى ايرانى به منتهاى ترقّى خود رسيد و بسيارى از کتب اساسى اين فن در همين دوران درخشان تأليف شد. در دوران پيشين فنون ادبى عربى که در آغاز پيدائى و تدوين بود بيشتر به روش استقرائى جمعآورى و املاء مىشد اما درين دوره که مورد مطالعهٔ ما است بر اثر رواج علوم عقلى و آشنائى ذهن مسلمانان با منطق و پديدآمدن مؤلفاتى که نظم منطقى و علمى داشته، در کيفيت مطالعهٔ ادبا در علوم ادبى تغييرى حاصل شد و بر اثر آن مخصوصاً صرف و نحو عربى هيئت علم مدوّنى را با قواعد مرتب و مباحث منظم گرفت.
|
|
|
|
در قرن ۴ و نيمه قرن ۵ روش ملاحظه مىشود بدين معنى که بهوسيلهٔ جوهى فارابى (م ۳۹۸ هـ.) تنظيم لغات عربى بهترتيب ابتثى و با توجه بمبانى اشتقاقى تکامل يافته و معمول گرديده و از آن پس همواره همين قاعده در تأليف کتابهاى اساسى لغت بهکار رفته است. از لغويان بزرگ ديگر اين عهد که در لغت نامهنويسى عربى کار کردهاند يکى صاحب کافى اسمعيلبن عباد (م ۳۸۵ هـ.) وزير مشهور ديليمانست. اثر مشهور او 'المحيط' از امهات کتب لغت عرب شمرده شده است. دانشمند ديگر ايرانى در همين باب ابومنصور ازهرى هروى (م ۳۷۰ هـ.) صاحب 'کتابالتهذيب' است که آنهم از کتابهاى اساسى لغت عربى است. ديگر ابنفارس رازى (م ۳۹۰ هـ.).
|
|
|
در ساير علوم ادبى از آنجمله در علوم بلاغت نيز ايرانيان چه به زبان عربى و چه به زبان فاسى کتابهائى پرداختند مانند: ابوالحسن علىبن عبدالعزيز جرجانى (م ۳۶۶ هـ.) و خصوصاً عبدالقاهر جرجانى (م ۴۷۴ هـ.) صاحب دلائلالاعجاز و کتاب اسرارالبلاغة. از مهمترين اثرهائى که در اين دوره به زبان فارسى در علوم بلاغت ترتيب داده شده بود کتابى است که ابويوسف يا يوسف عروضى (قرن چهارم) در عروض فارسى نوشت. بهرامى سرخسى (قرن چهارم و اوايل قرن پنجم) نيز سه کتاب بهنام 'غايةالعروضيين' و 'کنزالقافيه' و 'خجستهنامه' در علم عروض داشته که بسيار مشهور بود.
|