جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

هر که را اسرار عشق اظهار شد


هر که را اسرار عشق اظهار شد    رفت یاری زانک محو یار شد
شمع افروزان بنه در آفتاب    بنگرش چون محو آن انوار شد
نیست نور شمع هست آن نور شمع    هم نشد آثار و هم آثار شد
همچنان در نور روح این نار تن    هم نشد این نار و هم این نار شد
جوی جویانست و پویان سوی بحر    گم شود چون غرق دریابار شد
تا طلب جنبان بود مطلوب نیست    مطلب آمد آن طلب بی‌کار شد
پس طلب تا هست ناقص بد طلب    چون نماند آگهی سالار شد
هر تن بی‌عشق کو جوید کله    سر ندارد جملگی دستار شد
تا ببیند ناگهانی گلرخی    بر وی آن دستار و سر چون خار شد
همچو من شد در هوای شمس دین    آنک او را در سر این اسرار شد


همچنین مشاهده کنید