شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

کیفیات بازی (۲)


- بازى از لحاظ زمانى و مکانى محدود است - قوانين بازى متکى به عناصر فضائى و زمانى است تا بتواند محدودهٔ آن را به‌طور کامل مشخص نمايد. به‌طور ويژه مسابقات مرزهاى مشخصى دارند، حوزه‌هائى که ميزان پيشرفت بازى‌ها را مشخص مى‌کند و فراسوى آنها قوانين ديگرى به اجرا درمى‌آيد. شواهد مربوط به برخورد با اين مرزها، به فهم اين مسأله که تا چه اندازه فعاليتى واقعاً به شکل بازى باقى مى‌ماند يا جدى‌تر مى‌شود کمک مى‌نمايد. براى نمونه، در دهه‌هاى ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ از آنجا که پاره‌اى از شرکت‌کنندگان در ورزش‌ها بيش از پيش به برنده شدن اهميت مى‌دادند، و با عنايت به اينکه قوانين در زمين توان کافى براى حفظ بازيکنان در مقابل خشونت را نداشت، حوزهٔ ورزشى کمتر حالت مقدس پيدا کرده بود و پليس وارد گود مى‌شد تا نظم را بين بازيکنان برقرار سازد. عملاً در زمان‌هاى گذشته که منفعت‌گرائى کمتر متداول بود، چنين اعمالى هرگز مشاهده نمى‌شد (و حتى در گمان نمى‌گنجيد). در بازى‌هاى کودکان عنصر فضا گرچه نسبت به زمين بازى کمتر رسمى است، ولى اهميت آن کمتر نيست. براى نمونه بچه‌هاى خردسال مى‌دانند که چه بخشى از فضا مربوط به بازى آنها است حتى چنانچه پدران و مادرانشان ندانند که مثلاً جائى‌که روى آن نشسته‌اند در واقع موتور قطار است.
محدودهٔ زمانى بازى نيز معمولاً مشخص است به‌طورى‌که بازيکنان مى‌دانند که بازى کى آغاز و کى پايان مى‌يابد. در اينجا نيز مسابقات و ورزش‌ها روشن‌ترين نمونه‌هاى ساختاريافته‌ٔ تعيين زمان در بازى را نشان مى‌دهند. ولى در همهٔ انواع بازى محدوديت‌هاى ضمنى زمانى وجود دارد. براى نمونه موقعى که پردهٔ نمايش فرو مى‌افتد، ما از زمان روان‌شناختى ديگرى به زمان / جهان خويش باز مى‌گرديم.
ويژگى ديگر عنصر زمان در بازى بر تکرار است. در جدى‌ترين وظايف و تعهدات، ما اعمال را صرفاً به‌دليل لذت از تکرار دوباره انجام نمى‌دهيم - اين عمل انگيزه‌هاى ابزارى ديگرى نيز دارد. از سوى ديگر در حين بازى فعاليت يا تجربهٔ يکسانى بارها و بارها و صرفاً به سبب خود آن فعاليت تکرار مى‌گردد. به‌کارگيرى تست تکرار در مورد پاره‌اى از فعاليت‌هائى که در مواقع غيرکارى انجام مى‌گيرد، و غالباً نام فعاليت‌هاى اوقات فراغت دارد و به ما کمک مى‌کند تا بيشتر به اهميت بازى پى ببريم، و رابطهٔ آن را با اوقات دريابيم. مورد (Do It Yourself - DIY) را در نظر بگيريد - که يکى از نمودهاى بارز نقش‌هاى غيرکارى در سال‌هاى پايانى سدهٔ بيستم بوده است. آيا اين کار نوعى بازى است؟ چسباندن کاغذ ديوارى به ديوارهاى اتاق نياز به سليقهٔ زيبائى شناختى دارد، ولى بعداً به‌صورت عملى انتفاعى درمى‌آيد و بى‌رنگ براى کسب لذت تکرار نمى‌گردد. موقعى که کاغذ ديوارى را از ديوار مى‌کنند اين کار دليلى جدى دارد، (سليقه و تنوع) ولى اين عمل به‌علت فرصتى که براى تکرار کار کاغذ ديوارى چسباندن فراهم مى‌آورد انجام نمى‌گيرد. استفاده DIY ممکن است همواره انگيزهٔ اقتصادى نداشته باشد و اين کار معمولاً در اوقات بازمانده انجام مى‌گيرد ولى با توجه به تعريف فوق‌ اين کار بازى حساب نمى‌شود. امور مذهبى جنبهٔ دشوار ديگرى است. مطمئناً آداب مذهبى به شکلى يکنواخت و با نظم زياد انجام مى‌گيرد و با بسيارى از معيارهاى بررسى بازى هم‌خوانى دارد. با اين همه افراد واقعاً معتقد، بر آن هستند که مفهوم اين اعمال بسيار فراتر از مرزهاى زمانى فعلى آنها است (حتى ممکن است تا جهان ديگر گسترش يابد)، و در اين معنا اين اعمال بى‌گمان محدود به خود نيست.
- ساير ويژگى‌هاى بازى - بعضى از نويسندگان ابعاد اضافى بازى را عنوان کرده‌اند. هوئيزينگا بر اين باور است که در بازي؛ سرشت، القا (واداشتن به باور کردن) و رازپوشى مهم است. در موقع بازي، افراد به‌صورت ارادى وارد نوعى جهان خيالى با اطلاعات و زبان مخصوص آن بازى مى‌شوند که آن را از حوزهٔ غيربازى جدا مى‌سازد و اسرارآميز مى‌نمايد. کى‌لوا بر اين پندار است که عنصر القا، به‌دليلى براى قوانين بازى است. جهان بازى مشخص و داراى کرانه‌هائى است که يا با قوانين (مانند ورزش‌ها) يا از طريق القا (مانند تئاتر) ولى نه با هر دوى آنها محدود مى‌شود.
از ديگر کيفيات بازى که از ديدگاه کى‌لوا مهمّ تلقى شده، عدم قطعيت و تنش لذت‌بخشى است که برآمد به‌علت غيرقابل پيشگوئى بودن برآمد آن به‌وجود مى‌آيد. چنانچه برآمد بازى از پيش معلوم باشد، بازيکنان به انجام حرکات بسنده مى‌کنند و انگيزه‌ها و علايق آنان به‌زودى از بين مى‌رود. براى نمونه مسابقه‌اى يک‌طرفه‌ را در نظر بگيريد که در آن تيم غالب به‌جاى 'فعاليت عليه تيم مخالف' با آنها به بازى مى‌پردازد. به اين ترتيب در نوعى القائى مانند تئاتر، بازيگران و حضار اطلاعات خود دربارهٔ چگونگى پايان گرفتن نمايشى آشنا را به‌حالت تعليق در مى‌آورند تا بتوانند از نمايشنامه لذت ببرند. اين يکى از معيارهاى کيفيت داستان کلاسيک (فيلم يا نمايشنامه) است که مى‌تواند تکرار را تحمل نمايد گرچه برآمد (پايان) آن براى حضار آشکار باشد. هنوز هم در اجراء رويدادها و روابط آنها تنش وجود دارد در حالى‌که از واقعيات بيرونى زمان و فضا پرهيز گرديده است.
بنابراين به‌طور خلاصه ويژگى‌هاى عمدهٔ بازى عبارت‌ هستند از: غيرجدى بودن، آزادي، محدود به خود بودن، نظم و يا القاء محدوديت فضائى يا زماني، و عدم قطعيت برآمد. به اين رويکرد دو انتقاد عمده وارد شده است؛ نخستين انتقاد حول تعريف موضوع‌ها دور مى‌زند. در فصل بعد، مشکلات ويژهٔ تعريف اوقات فراغت به‌طور کامل‌تر بررسى خواهند شد. انواع هنر و ورزش، ممکن است هم اَشکالى از کار و هم اَشکالى از مقولهٔ اوقات فراغت به‌حساب آيد. براى نمونه چگونه مى‌توان بين ورزش حرفه‌اى و غيرحرفه‌اى تفاوت قايل شد. در حالى‌که شکل فعاليت غير قابل تمايز است (مانند گلف) در صورتى‌که در مورد اول بازيکنان مشغول انجام کارى براى تأمين معاش خويش هستند حال آنکه در حالت دوم اين عمل فقط براى کسب لذت انجام مى‌گيرد؟ يکى از نکات بنيادى‌تر، به اين فرض مربوط است که آدمى به هنگام بازى وارد جهانى ديگر مى‌گردد که با دنياى واقعى متفاوت است. منتقدين ادعا مى‌کنند که اگر چنين انگاشته شود که زندگى آدمى بدين شکل بندبند مى‌شود، را سفسطه و خطا را پوييده‌ايم. زندگى در تماميت خود جريان دارد و ما هرگز نمى‌توانيم پاره‌اى از آن يا بخشى از وجود خودمان را معلق سازيم. به‌عبارتى اين دو انتقاد به همديگر پيوسته‌ هستند چرا که هر دو با موضوع پيچيدهٔ انگيزه انسانى و ادراکات ارتباط و تأکيد بر آن دارد که ما در وراى ساختار بازى به‌دنبال مفاهيمى هستيم که تک‌تک بازيکنان در بازى‌هاى خود به‌کار مى‌گيرند.


همچنین مشاهده کنید