|
| مراسم عروسى، استان چهارمحال وبختيارى
|
|
ازدواج و جشن و سرورهاى مربوط به عروسى مهمترين مراسم شادىآور مردم بختيارى است. ازدواج تحکيم بخشندهٔ روابط خويشاوندى و گسترش دهندهٔ تيره و طايفه است. بختيارىها معمولاً در بين خود ازدواج مىکنند و کمتر پيش آمده است که مرد بختيارى با زن غيربختيارى و يا زن بختيارى با مرد غيربختيارى ازدواج کند. کودکان چنين ازدواجى (برون ايلي) از نظر سنن ايل، از قوم بختيارى به حساب نمىآيند. ازدواج عمدتاً در داخل گروه خويشاوندى صورت مىگيرد و معمولاً دخترعموها با پسرعموها، دختردايىها با پسردايىها و ... با همديگر ازدواج مىکنند. بختيارىها معمولاً دختران و پسران خردسال را براى تحکيم مناسبات قومى و طايفهاى براى هم «ناف بر» مىکنند و اينان از همان اوان کودکى نامزد يکديگر مىشوند و هنگام جوانى با هم ازدواج مىکنند. هر گونه تخطى از اين امر از طرف هر خانواده منجر به اختلافات و منازعات طايفهاى مىشود. معمولاً در ازدواجها، وجاهت دخترها کمتر موردنظر است و بيشتر اصل و نسب، قدرت ايلى و خانوادگى دختر اهميت دارد.
|
|
تعدد زوجات در ايل بختيارى معمول است. هر مرد بختيارى به دليل نظام توليد مبتنى بر دامدارى، به نيروى کار زن براى شيردوشى، نانپزى، ريسندگى و بافندگى، آب آوردن و کليه کارهايى که در تقسيم کار خانوادگى به عهده زنها گذاشته شده، نيازمند است. طبق اصول مذهبى و قوانين سنتى ايلى، هيچ مرد بختيارى نبايد زن نامحرم در خانهاش داشته باشد (به عنوان خدمه، کلفت و غيره) لذا مردان بختيارى زنهاى زيادى را به ازدواج خود در مىآورند.
|
|
سرکردگان ايل چون خوانين، کلانتران، کدخدايان و ريش سفيدان براى اين که فرزندان با اصل و نسب داشته باشند، در عين داشتن زنهايى براى کارهاى مربوط به خانه و حشم، با دختر يکى از همين سرکردگان که معمولاً ميزان شيربها و پشت قباله (مهريهٔ) آنها خيلى زياد است، ازدواج مىکنند. اين زنها هميشه «بىبي» ناميده مىشوند.
|
|
انتخاب عروس به عهدهٔ مادر داماد است. براى خواستگارى در مرحلهٔ اول پدر و مادر پسر به همراهى ريش سفيدان به خانهٔ پدر دختر رفته و پس از خوردن چاى و شيرينى از خانوادهٔ دختر خواستگارى مىکنند. اطرافيان پسر با گفتن اين جمله که «اين پسر را به غلامى خودتان قبول کنيد»، مقصود خود را بيان مىکنند، در صورتى که پدر دختر راضى نباشد. بهانه مىآورد و در غير اين صورت، پدر داماد ضمن توافقهاى لازم از پدر عروس نيز قول موافق مىگيرد. پس از اين توافق، مادر و خواهران داماد وقتى را براى رفتن به خانهٔ عروس تعيين مىکنند و پس از اطلاع دادن به خانوادهٔ عروس، همراه با هدايايى چون شلوار، پيراهن، کفش، مينا، حنا و مقدارى قند به خانهٔ دختر مىروند. اين مراسم را «بلکه بندون» مىنامند و هداياى آن نيز به «دستگيران» معروف است. مقدار هدايا معمولاً ثابت است و فقط در صورتى که وضع پدر داماد خوب باشد، ميزان قند اهدايى بيشتر خواهد بود.
|
|
در مراسم «بلکه بندون» وعدهٔ قرار مراسم «شيرينى اشکنون» را مىگذارند. مراسم شيرينى اشکنون نيز در خانهٔ عروس صورت مىگيرد. يک روز قبل از اين مراسم خانوادهٔ پسر مقدارى قند و چاى، باروبنشن و تعدادى گوسفند به خانهٔ دختر مىفرستد، اين اجناس را «خرج» مىگويند؛ و روز بعد تمامى خانوادهٔ داماد همراه ريش سفيدان و «توشمالها» (نوازندگان محلي) به خانهٔ عروس مىروند. همهٔ اعضاى خانوادهٔ عروس نيز در اين مراسم حضور دارند. در اين مجلس، مهمانان برحسب اصل و نسب، منزلت و ريش سفيدى از شاهنشين چادر به ترتيب کنار هم مىنشينند. در اين روز ميزان شيربها يا «باشلق» (مبلغى که داماد بايد به پدر عروس بدهد) تعيين مىشود. معمولاً مقدار شيربها حدود ۱۰۰ هزار تومان يا بيشتر است. پس از تعيين شيربهاء يا باشلق، توشمالها مىنوازند و مهمانان به شادمانى مىپردازند. پس از توافق، داماد موظف است که دست پدر عروس را ببوسد، اين مراسم به «دست بوسون» معروف است. پس از صرف غذا مدت پرداخت شيربها يا باشلق تعيين مىشود، خانوادههايى که تمکّن مالى دارند، همان روز شيربها را مىپردازند و فقيرترها مدتى براى پرداخت آن مهلت مىگيرند. در اين قسمت مراسم، کلهقندى را مىشکنند و به هر کس از کوچک و بزرگ تکهاى مىدهند تا دهانشان را شيرين کنند. به اين بخش از مراسم «قند اشکنون» مىگويند. در قند اشکنون تاريخ عروسى را تعيين مىکنند و تا وقت عروسى، داماد مجاز است که به خانهٔ پدر زنش سر بزند و هر بار که به خانهٔ عروس برود، هديهاى نيز با خود مىبرد. اين هديه را «سرکري» مىنامند. دختر در دوران نامزدى از داماد رو مىگيرد و بيشتر اوقات هنگام آمدن او، به خانهٔ همسايهها يا بستگانش مىرود.
|
|
پس از مراسم قند اشکنون و با تعيين تاريخ عروسى آشنايان خانوادهٔ داماد هر يک هدايايى براى او مىفرستند که اين هديهها «اوزي» خوانده مىشوند و در واقع کمکى است که آشنايان داماد براى تأمين مخارج عروسى به او هديه مىکنند.
|
|
هنگامى که داماد آمادگى برگزارى عروسى را داشته باشد قاصدى به خانهٔ پدرزن آيندهاش مىفرستد تا روز عروسى را تعيين کنند و در ضمن براى دختر «گردآوري» بکنند. (يعنى جهيزيهٔ او را حاضر کنند) جهيزيه عبارت است از لحاف و تشک، خورجين و خورج (لباس دختر). يک روز پيش از عروسى، مقدارى باروبنشن به نام «باروزي» از طرف داماد به خانهٔ عروس ارسال مىشود. صبح روز عروسى خانوادههاى وابسته به داماد همراه با توشمالها شادىکنان به طرف خانهٔ عروس راه مىافتند. زنان و دختران قبل از وارد شدن به خانهٔ عروس در ميانهٔ راه آوازهايى مىخوانند که در اصطلاح به آن «دوالالي» مىگويند. نزديک خانهٔ عروس که رسيدند، خانوادهٔ عروس به پيشواز مىآيند و مهمانان را به داخل مىبرند.
|
|
در ايل براى شرکت در مراسم عقد و عروسى دعوت به مفهوم شهرى آن، چندان رايج نيست، همه شرکت مىکنند و خود را در شادى و سرور سهيم مىدانند. در اين هنگام توشمالها شروع به نواختن آهنگهاى محلى مىکنند و مجلس شور و حال ديگر به خود مىگيرد. جوانان ترکه بازى مىکنند و به سوارکارى مىپردازند و تا وقت نهار، انواع رقصها و بازىهايى را که بين بختيارىها متداول است، انجام مىدهند. يکى دو ساعت بعد از نهار، عروس را به طرف خانهٔ داماد حرکت مىدهند. قبل از حرکت عروس مقدارى قند در دستمالى مىپيچند و آن را به کمر دختر مىبندند و عروس را روى زين اسب مىنشانند و جلوى او بر روى اسبى، پسربچه ۸ يا ۹ سالهاى را مىنشانند. در بين راه به طرف خانهٔ داماد بازى مخصوص عروسى به نام «سرانداز» شروع مىشود. به اين صورت که يکى از سواران همراه عروس و در بعضى طايفهها خود داماد، دستمالى را که روى سر عروس است مىربايد و ديگر سواران به دنبال او اسب مىتازند تا دستمال را از رباينده باز پس بگيرند. بايد دانست که نگاهداشتن دستمال تا آخر بازى براى رباينده افتخار محسوب مىشود. همين که عروس نزديک خانهٔ داماد رسيد از رفتن خوددارى مىکند و خلعت مىخواهد، به ناچار خانوادهٔ داماد گوسفندى، برهاى يا ميشى پيشکش مىکنند تا عروس راضى شده، از مرکب پياده شود. در آستانهٔ در خانه يا چادر، گوسفندى را زيرپاى عروس قربانى مىکنند. رسم چنين است که خون اين حيوان تخت کفش عروس را رنگين کند تا قدمش باشگون و پر خير و برکت باشد.
|
|
حجله يا چادر عروسى عموماً سفيد است تا هم نشانهٔ مشخص چادر عروس و داماد باشد و هم نشانهٔ سفيدى بخت و اقبال. موقع ورود عروس به چادر در کنار آن آتش برپا مىکنند و عروس قبل از ورود به حجله بايد دور آتش بگردد. داماد نيز در گوشهٔ ديگرى آتش روشن کرده و هفت تخممرغى را که قبلاً تهيه کرده و در دستمالى نگهداشته است، به سر عروس و ديگر همراهان مىريزد و بدين ترتيب عروس به حجله مىرود. در حجله، پدر داماد (ساقدوش)، عروس و داماد را دست به دست مىدهد.
|
|
يکى از کارهاى عروسى در بختيارى فراهم آوردن «سوخت» براى تهيهٔ غذاى عروسى است. چند روز مانده به عروسى عدهاى از جوانان با چارپايانى براى تهيهٔ هيزم به کوه و صحرا مىروند. معمولاً همهٔ جوانان داوطلب چنين کارى هستند، زيرا مىدانند که براى عروسى خودشان متقابلاً جوانان ديگر اين زحمت را متحمل مىشوند. معمولاً به جز آوردن هيزم، دوغ، کره، ماست و کشک هم از گلهداران دريافت و براى داماد مىآورند.
|
|
البته امروزه مراسم عروسى در ميان بختيارىها و اهالى چهارمحال با توجه به مشکلات اقتصادى و تحولات اجتماعى، آن چنان که در گذشته رايج بود، برگزار نمىشود. اما به هر حال هنوز هم الگوى کلى مراسم، انجام همان رسوم گذشته است.
|
|
از ديگر رسومى که بختيارىها به آن اهميت مىدهند، «ختنهسوران» است که در گذشته جشن مربوط به آن دست کمى از جشن عروسى نداشت. در اين جشنها نيز مراسم دستمال بازى (رقص با دستمال) و ترکه بازى برقرار بود. ختنه کردن به عهدهٔ سلمانىهاى دورهگرد است که از بهار تا اواخر تابستان در ميان مالهاى ايل مىگردند و پسر بچهها را ختنه مىکنند.
|
|
| مراسم عروسى، استان كردستان
|
|
يکى ديگر از مراسم جشن و سرور که به نحو باشکوهى و توأم با سرود و رقص و پايکوبى برگزار مىشود، مراسم مربوط به عروسى و ازدواج است که در مناطق شهرى و روستايى استان تقريباً يکسان است و فقط در مناطقى که جمعيت غيربومى قابل توجهى دارند تحت تأثير فرهنگ غيرکردى با اندک تفاوتى برگزار مىشود. اين مراسم شامل نامزدى، روباز کردن، خريد لباس عروس، عقدکنان، تعيين زمان عروسى، حنابندان حمام بردن عروس و شب عروسى است که هر قسمت آن با هلهله، شادى و خواندن ترانه و سرود و رقص همراه است. مراسم عروسى بويژه در ميان عشاير جلوهاى از رنگارنگى لباس زنان را که مملو از طلب شادى مردم و بويژه زنان عشاير است نشان مىدهد. عروسى عشاير کردستان نمايشگر فستيوال رنگ لباس و شادى است.
|
|
يکى از ويژگىهاى عروسى در بين کردهاى عشاير، شبنشينى سنتى است که پيش از برگزارى جشن اصلى عروسى ترتيب داده مىشود. اين شبنشينىها تا سالهاى اخير بسته به بضاعت مالى خانوادههاى عروس و داماد بين سه تا هفت شب ادامه داشت، اما امروز به دلايلى به يک الى دو شب و گاهى به سه شب يا بيشتر محدود شده است.
|
|
مقدمات ازدواج پسران و دختران جوان با مجلس خواستگارى و گفتگو بر سر تعيين مهريه و خريد طلا و لباس توسط داماد براى عروس و تعيين تاريخ عقد و عروسى آغاز مىشود. بعد از طى اين مقدمات، مراسمى با عنوان شيرينى خوران برگزار مىشود که طى آن با اعلام نامزدى رسمى دختر و پسر، خطبه عقد نيز بين آنان جارى مىشود و مراسم عروسى به زمان ديگرى موکول مىگردد. با نزديک شدن روز عروسى مجالس شبنشينى از سوى خانوادههاى دو طرف به طور جداگانه ترتيب مىيابد که در آن از کليه نزديکان دو خانواده دعوت به عمل مىآيد.
|
|
با پايان يافتن شبنشينى روز عروسى فرا مىرسد که در اين روز نيز ضمن ادامه رقص و پايکوبى و دادن نهار به مهمانان، نزديک عصر داماد در حالى که تعدادى از مهمانان خصوصاً دختران و پسران جوان وى را همراهى مىکنند، به طرف خانه عروس حرکت مىکنند و پس از صرف چاى و شيرينى و کسب اجازه از والدين عروس، وى را به خانه داماد مىآورند و در اينجا شادى و نشاط حاضران به اوج خود مىرسد.
|
|
عروس و داماد پس از ورود به محل برگزارى مراسم، وارد حلقه رقص شده و طبق يک سنت ديرينه هر يک به نوبت سر چوبى را در دست مىگيرند و در حالى که جمع زيادى از دختران و پسران آنان را همراهى مىکنند، دقايقى به آرامى به پايکوبى مىپردازند. با رقص عروس و داماد، مبالغ هنگفتى از محل شاباشها نصيب نوازندگان مىشود.
|
|
با پايان يافتن جشن عروسى و پس از گذشت يک هفته، کليه دعوتشدگان دو طرف به استثناى مردان و پسران، در منزل داماد جمع مىشوند و با برگزارى مراسم ديگرى که گستردگى مراسم شبنشينى و عروسى را ندارد، هداياى خود را که عمدتاً شامل پول نقد است به عروس و داماد اهداء مىکنند. اين هدايا که در اصطلاح محلى «هفته» گفته مىشود با هدف کمک به تشکيل زندگى جديد زوجهاى جوان و جبران هزينههاى عروسى آنان ارائه مىشود و هر کسى تلاش مىکند که هديهاش ارزشمندتر از هديه ديگرى باشد.
|