یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ای رفته رونق از گل روی تو باغ را


ای رفته رونق از گل روی تو باغ را    نزهت نبوده بی‌رخ تو باغ و راغ را
هر سال شهر را ز رخت در چهار فصل    آن زیب و زینت است کز اشکوفه باغ را
در کار عشق تو دل دیوانه را خرد    ز آن سان زیان کند که جنون مر دماغ را
زردی درد بر رخ بیمار عشق تو    اصلی است آنچنان که سیاهی کلاغ را
دل را برای روشنی و زندگی، غمت    چون شمع را فتیل و چو روغن چراغ را
اول قدم ز عشق فراغت بود ز خود    مزد هزار شغل دهند این فراغ را
از وصل تو نصیب برد سیف اگر دهند    طوق کبوتر و پر طاوس زاغ را


همچنین مشاهده کنید