شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

کرد فارغ گل رویت ز گلستان ما را


کرد فارغ گل رویت ز گلستان ما را    کفر زلف تو برآورد ز ایمان ما را
تا خیال قد و بالای تو در دل بگذشت    خاطر آزاد شد از سرو خرامان ما را
ما که در عشق تو آشفته و شوریده شدیم    می‌کند حلقه‌ی زلف تو پریشان ما را
تا به دامان وصالت نرسد دست امید    دست کوته نکند اشگ ز دامان ما را
در ره کعبه‌ی وصل تو ز پا ننشینیم    گرچه در پا شکند خار مغیلان ما را
ای عبید از پی دل چند توان رفت آخر    کرد سودای تو بس بی سر و سامان ما را


همچنین مشاهده کنید