شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

چه باز در دلت آمد که مهر برکندی


چه باز در دلت آمد که مهر برکندی    چه شد که یار قدیم از نظر بیفکندی
ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست    هنوز وقت نیامد که بازپیوندی
بود که پیش تو میرم اگر مجال بود    و گر نه بر سر کویت به آرزومندی
دری به روی من ای یار مهربان بگشای    که هیچ کس نگشاید اگر تو دربندی
مرا و گر همه آفاق خوبرویانند    به هیچ روی نمی‌باشد از تو خرسندی
هزار بار بگفتم که چشم نگشایم    به روی خوب ولیکن تو چشم می‌بندی
مگر در آینه بینی و گر نه در آفاق    به هیچ خلق نپندارمت که مانندی
حدیث سعدی اگر کائنات بپسندند    به هیچ کار نیاید گرش تو نپسندی
مرا چه بندگی از دست و پای برخیزد    مگر امید به بخشایش خداوندی


همچنین مشاهده کنید