یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

مهاجرت روستائیان به شهر (۲)


به‌طور عمده در ايجاد مهاجرت‌هاى روستائى دو دسته از عوامل تأثير دارند، يک دسته عوامل درونى که در داخل جامعه روستائى موجب دفع جمعيت فعال مى‌شوند و دسته ديگر عوامل بيرونى و مربوط به قطب‌هاى جاذب جمعيت است که از خارج جمعيت فعال روستاها را به خود جلب مى‌کند. زاد و ولد زياد، افزايش جمعيت روستائى، کم‌کارى، بيکارى و کارهاى ناقص که به اقتضاء طبيعت کار کشاورزى در روستا وجود دارد، از جمله عوامل درونى مهاجرت است که موجب گريز دادن بخشى از نيروى فعال جامعه روستائى مى‌شود. بر اثر کاربُرد ماشين در زراعت و پيدايش بيکارى در روستا، گروه‌هاى زيادى از جوانان روستائى براى يافتن کار و تأمين درآمد بيشتر، به شهرها مهاجرت مى‌کنند. بنابر به بررسى‌هاى انجام شده، مهم‌ترين علل مهاجرت روستائيان بيکارى و عدم درآمد کافى است، چنانچه بيش از نيمى از مهاجران در مناطق هفت‌گانه روستائى ايران بر اثر بيکارى و عدم درآمد به مهاجرت پرداخته‌اند. همين بررسى نشان مى‌دهد که نسبت مهاجرانى که بر اثر بيکارى محل سکونت خود را ترک کرده‌اند به تفکيک در بيرجند ۷/۷۸ درصد، همدان ۳/۷۷ درصد، گرمسار ۷۴ درصد، گلپايگان ۷/۶۶ درصد، سارى ۱/۲۸ درصد و سنندج ۴/۲۹ درصد بوده است.
در برخى ديگر از مناطق روستائى ايران نيز عامل بيکارى از عوامل اساسى مهاجرت بوده است. در سبزوار ۴/۷۳ درصد، اراک ۲/۸۴ درصد، بندرعباس ۷۲ درصد، کاشمر ۹/۹۰ درصد و خلخال ۸۸ درصد مهاجران به‌علت بيکارى ده محل سکونت خود را ترک کرده و در جاى ديگرى ساکن شده‌اند (۱). مسئله کمبود آب و خشکسالى‌هاى پياپى و بالأخره بيکارى و عدم تأمين معاش، عامل مهمى در دفع قسمت زيادى از جمعيت فعال مناطق سيستان و بلوچستان گرديده است. در منطقه قصرشيرين و برخى از مناطق روستائى که اقتصاد دامى حاکم است، به‌علت شيوه خاص توليد و معيشت، مردمان روستائى به همراه دام‌هاى خود به مناطق کوهستانى کوچ مى‌کنند، به همين جهت مهمترين عامل مهاجرت مقتضيات معيشى و شيوه توليد دامى است. اين‌گونه جابه‌جائى در مناطق ايران معمول است. در منطقه بانه خانواده‌هاى روستائى براى مدت ۶ تا ۹ ماه از سال ده را ترک مى‌کنند و به‌طور پراکنده و مجزا از هم، در واحدهاى سکونتى کوچکى به‌نام 'کُخ' زندگى مى‌کنند و بقيه ايام سال را در ده به‌سر مى‌برند.
(۱) . بررسى‌هاى اقتصادى ـ اجتماعى روستاهاى مناطق سبزوار، اراک، بندرعباس، کاشمر و خلخال، بخش تحقيقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران، بخش خصوصيات اجتماعى خانواده‌ها.
مهاجرت زنان روستائى تا حد زيادى جنبه تبعى دارد، زيرا اغلب به همراه شوهر، پدر يا فرزندان خود مهاجرت مى‌کنند، ازدواج‌هاى خويش همسرى نيز يکى از عوامل مهاجرت زنان روستائى است. بنابر بررسى نتايج اصلاحات ارضى علت مهاجرت براى ۹/۸۵ درصد زنان مهاجر روستائى ازدواج‌هاى خويش همسرى بوده است (۲) ؛ همچنين در روستاى شمس‌آباد شيراز ۹۰ درصد زنان روستائى به‌علت ازدواج با مردان ساير دهات مهاجرت کرده‌اند (شرکت سهامى زراعى شيراز، دانشگاه شيراز، ۱۳۴۸، صفحهٔ ۲۶). بررسى‌هاى پراکنده در زمينه ازدواج‌هاى خويش همسرى و مهاجرت زنان روستائى حاکى از آن است که جوانان روستائى پس از مهاجرت به شهر به‌علت تفاوت‌هاى فرهنگى و نوع خاص روابط اجتماعى که در شهرها وجود دارد، به‌شدت احساس غربت و بيگانگى مى‌کنند، در نتيجه براى اينکه در خانه خود فردى همزبان داشته باشند و همواره از روابط نزديک، صميمانه و عاطفى برخوردار شوند، اغلب براى ازدواج خود به روستاهاى خود مراجعه مى‌کنند و با افرادى از گروه خويشاوندان خود ازدواج مى‌کنند، به همين جهت شکل ازدواج مردان روستائى پس از مهاجرت به شهر به‌طور عمده از نوع درون گروهى يا خويش همسرى است و بدين‌سان مى‌بينيم که ازدواج يکى از عوامل مهاجرت زنان روستائى مى‌باشد. از مسائل ديگرى که در زمينه مهاجرت روستائيان مى‌توان مطرح کرد، عامل برونى مهاجرت است. اين عامل که مربوط به مقصد مهاجران مى‌باشد، به‌عنوان نيروى جاذب جمعيت داراى اهميت خاصى است. تأثير اين عامل در امر مهاجرت در مناطق مختلف متفاوت است و تهران از حيث نيروى جذب جمعيت در درجه اول اهميت قرار دارد. با وجود اين عامل مسافت و چگونگى راه‌هاى ارتباطى ميان مناطق مهاجرفرست و مهاجرپذير در امر مهاجرت تأثير دارد.
(۲) . بررسى‌ نتايج اصلاحات ارضى، بخش تحقيقات روستائى، مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى، ۱۳۴۸، صفحهٔ ۲۱.
بى‌گمان بُعد مسافت و دورى راه ميان منطقه مهاجرفرست و قطب جاذب جمعيت اثر نيروى جاذبه را تا حد زيادى خنثى مى‌کند و در امر مهاجرت تأثير منفى دارد. اگر ۷۹ درصد مهاجران روستائى منطقه اراک (۳) يا ۴/۷۹ درصد مهاجران روستائى گرمسار (۴) جذب تهران مى‌شوند، بيشتر مهاجران روستائى منطقه خلخال (۵) يعنى ۶/۷۲ درصد به شهرهاى استان گيلان روى مى‌آورند و تهران با جذب ۱۸ درصد مهاجران روستائى اين منطقه در درجه بعدى اهميت قرار مى‌گيرد. بديهى است اين امر با نزديکى تهران به گرمسار و اراک و دورى آن از خلخال ارتباط دارد، زيرا دورى تهران از خلخال از اثر نيروى جاذبه‌ آن مى‌کاهد، در مقابل، قطب‌هاى جاذب ديگر، شهرهاى استان گيلان هر چند نيروى جاذبه تهران را ندارند، لکن به‌علت نزديکى به خلخال بيشتر نيروى آزاد روستائى منطقه خلخال را به خود جذب مى‌کند.
(۳) . بررسى اقتصادى ـ اجتماعى روستاهاى منطقه اراک، بخش تحقيقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران، ۱۳۴۶، صفحهٔ ۱۳۹، جدول ۱۰.
(۴) . بررسى نتايج اصلاحات ارضى، بخش تحقيقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران، ۱۳۴۸، صفحهٔ ۱۶، جدول ۱۱.
(۵) . بررسى اقتصادى ـ اجتماعى روستاهاى منطقه خلخال، بخش تحقيقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران، ۱۳۴۶، صفحه ۱۴۷، جدول ۱۴.
بررسى اقتصادى ـ اجتماعى روستاهاى مشهد نشان مى‌دهد که از کل مهاجران روستائى منطقه مشهد (۶) ۳/۴۶ درصد به دهات اطراف منطقه، ۳/۳۷ درصد به شهر مشهد، ۵/۱ درصد به تهران مهاجرت کرده‌اند و حال آنکه از کل مهاجران روستائى منطقه سبزوار ۵/۲۶ درصد به گرگان و گنبد و ۵/۲۱ درصد به تهران رفته‌اند. ملاحظه مى‌شود که در مشهد نزديکى نقاط مهاجرپذير (دهات اطراف همين منطقه) در جذب مهاجران روستائى اين منطقه عامل مؤثرى بوده است و در منطقه سبزوار جذب مهاجران تا حد زيادى تحت‌تأثير نيروى جاذبه مناطق مهاجرپذير و وجود امکانات شغلى در آن قرار داشته است. گرگان و تهران هر دو از شهرهائى هستند که با سبزوار فاصله زيادى دارند، ولى به‌علت امکان اشتغال با وجود فاصله توانستند عده نسبتاً زيادى از روستائيان مهاجر منطقه سبزوار را به خود جذب کنند.
(۶) . بررسى اقتصادى ـ اجتماعى روستاهاى منطقه مشهد، بخش تحقيقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى ۱۳۴۵، صفحهٔ ۸۴.
اين امر همچنين در مورد مهاجران سيستان و بلوچستان که اکثريت آنها جذب مناطق گرگان و دشت و گنبد قابوس شده و در مزارع پنبه اين سرزمين‌ها به‌کار پرداخته‌اند، صادق است. بدون شک تسهيلات ارتباطى و وجود بازار کار در پديده و مهاجرت و جذب مهاجران يک منطقه مؤثر است. اما اين امر در بسيارى موارد با اشتراک در فرهنگ زبان و آداب و رسوم مردم دو منطقه مهاجرفرست و مهاجرپذير نيز ارتباط دارد. بررسى‌ها نشان مى‌دهد که مردم دهستان 'کُرانى' از شهرستان بيجار که يک منطقه ترک‌نشين است، بيشتر تحت‌تأثير نيروى جاذبه شهر زنجان قرار دارند و به اين منطقه مهاجرت مى‌کنند. زيرا دهستان 'کُرانى' تا حد زيادى تحت‌تأثير فضاى فرهنگى زنجان واقع است و مسئله هم‌زبانى و وجود فرهنگ مشترک را در يافتن کار، کنش‌هاى متقابل اجتماعى و ايجاد روابط و مناسبات و بالأخره همزيستى افراد نمى‌توان از نظر دور داشت. بنابراين مى‌توان گفت در جذب مهاجران عامل فرهنگى نيز اهميت دارد.


همچنین مشاهده کنید