یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

میفشان جعد عنبر فام را


میفشان جعد عنبر فام را    ببین دلهای بی آرام خود را
سپردم جان و بوسیدم دهانت    به هیچ آخر گرفتم کام خود ار
به دشنامی توان آلوده کردن    لب شیرین درد آشام خود را
دلم در عهد آن زلف و بناگوش    مبارک دید صبح و شام خود را
در آغاز محبت کشته گشتم    بنازم بخت نیک انجام خود را
زبان از پند من ای خواجه بر بند    که بستم گوش استفهام خود را
ز سودای سر زلف رسایش    بدل کردم به کفر اسلام خود را
من آن روزی که دل بستم به زلفش    پریشان خواستم ایام خود را
به عشق از من مجو نام و نشانی    که گم کردم نشان و نام خود را
فروغی سوختم اما نکردم    ز سر بیرون خیال خام خود را


همچنین مشاهده کنید