شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا
بازیگر
در نمايش نخستين چيزى که به ذهن مىرسد، بازيگر است. ابزار تئاتر، نمايش است و بدون بازيگر نمىتوان يک تئاتر داشت. | |
برخى معانى فعل بازى کردن طبق آنچه که در فرهنگ و بستر آمده عبارت است از 'نمايش يا اجرا توسط عمل بهويژه، روى صحنه با تظاهر کردن، باز آفريدن، تجسم بخشيدن، بازى کردن نقش، رفتار کردن، شيوهاى مناسب با ، شيوهٔ اجرا بر روى صحنه، وانمود کردن، اجراى نقشى مشخص.' ؛ همه اين تعاريف در انجام کار مشترکند. | |
اما بازى کردن چيزى بيشتر از معناى عام آن است. بازيگر نقشهايى را ايفا مىکند و وانمود مىکند که کس ديگرى است. | |
در تئاتر معاصر گاه ما بهدنبال يکىپندارى بازيگر و نقش هستيم. اما در تئاتر يونان باستان و تئاتر نو در ژاپن امروزي، بازيگران صورتک مىگذارند تا شبيه شخصيت داستانى شوند؛ اما نمىگذارند باور کنيم که بازيگران همان شخصيتهاى نمايشى هستند. | |
پس آنچه مىتوان گفت اين است که بازيگر وظايف و اعمالى را انجام مىدهد در نقش ديگرى وارد وضعيت يا متنى خيالي. | |
همهٔ بازيگران صرفنظر از زمان و مکان در برخى موارد اشتراکاتى دارند. احتمالاً وظيفهٔ بازيگر دو وجه دارد: يکى از آنکه بايد جوهر يا محور اصلى نقش را در يابد و وجه ديگر آنکه بايد آن را به تماشاگر منتقل کند. | |
مىتوان وظيفهٔ بازيگر را در ابلاغ جوهر نقش به تماشاگر در سه نوع از رابطه مورد توجه قرار داد: ۱.رابطهٔ بازيگر-شخصيت نمايشي، ۲. رابطهٔ بازيگر-موضوع، ۳. رابطهٔ بازيگر-تماشاگر. | |
در رابطهٔ بازيگر با شخصيت نمايشي، بازيگر ممکن است به نزديکترين وجه ممکن با شخصيت نمايشى يک شود، يا ممکن است کمى از آن فاصله بگيرد و در صدد يکىپندارى دقيق نباشد. و در پى کشف صفات جسمانى و گفتارى متناسب با شخصيت نمايشى باشد تا زواياى پنهان روحش، در شکل ديگر اين رابطه، اجراى نمايشى کاملاً تصنعى صورت مىگيرد، نظير تئاتر کابوکى يا تئاتر نو ژاپني. | |
در نوع دوم رابطه، رابطه بازيگر-موضوع، اين مسأله داراى اهميت است که آيا بازيگر قصد دارد موضوع نمايش بهعنوان يک بازى تلقى شود يا تجسم يک زندگى واقعى باشد. آيا بازيگر خود نمايش را جدى گرفته يا نه؟ کلام، حرکات بدني، اشارات و حالات و شيوهٔ بازيگر او را در نقطه خاصى از اين رابطه قرار مىدهد. | |
در شکل سوم رابطه که رابطهٔ بازيگر و تماشاگر است، چند حالت را مىتوان تصور نمود: در يک نوع از اين رابطه بازيگر با بازى در يک نمايش واقعگرا وانمود مىکند که تماشاگرى در کار نيست. | |
در شکل ديگر از اين رابطهٔ بازيگر و تماشاگر، بازيگر با تماشاگران صحبت مىکند و گاه او را در نمايش شرکت مىدهد و به صحنه دعوت مىکند. | |
در حالت ميانى اين رابطه، درجات مختلفى از قبول حضور تماشاگر و اشتراک نمايش با او وجود دارد. بديهى است که اين سه رابطه باهم تداخل دارند و از هم جدا نيستند. بازيگر بهوسيلهٔ صدا و بدنش، نقش را به تماشاگر ابلاغ مىکند. | |
نخستين لازمهٔ بازيگرى نيروى تخيل است و بعد قدرت حساسيت و احساس کردن خود بهجاى ديگران و شرط سوم تمايل به کار سخت است. | |
بازيگرى محور اصلى تئاتر است و يکى از عناصر زبان تئاتر. هدف بازيگر مثل ساير عناصر تئاتر، ايجاد تصورى از زندگى آدمى است، اگرچه الزاماً به معناى واقعگرايى دقيق نباشد. | |
بازيگرى مستلزم مطالعه، از خودگذشتگي، کار سخت و مجموعهاى از مهارتهاى عالى است. |
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
امیرعبداللهیان حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم دولت سیستان و بلوچستان جنگ انتخابات مجلس شورای اسلامی حجاب مجلس افغانستان حسن روحانی
ایران سیل تهران هواشناسی شهرداری تهران بارندگی سازمان هواشناسی باران فضای مجازی آتش سوزی هلال احمر آموزش و پرورش
مسکن بانک مرکزی دلار قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا تورم ارز سهام عدالت بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو
مسعود اسکویی ایتالیا صدا و سیما تلویزیون بی بی سی دفاع مقدس مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل جنگ غزه حماس روسیه آمریکا انگلیس اوکراین نوار غزه ایالات متحده آمریکا جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان لیگ برتر رئال مادرید باشگاه استقلال جواد نکونام بازی علی خطیر باشگاه پرسپولیس بایرن مونیخ
اینستاگرام خواب آیفون دیابت اپل ناسا عکاسی تبلیغات موبایل گوگل
سلامت کبد چرب فشار خون گرما