چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا
خدای مهربون شکرت
بهروز یکی بود یکی نبود در یک شهر کوچک، در خیابانی زیبا و در خانه ای که یک باغچه کوچک پر از گل داشت، دختر کوچولوی قصه ما یعنی گلاره کوچولو زندگی می کرد. گلاره دختر خیلی خوبی بود، به حرف های مامان و بابا گوش می داد و سعی می کرد درس هاشو خوب بخونه تا معلم مهربونش هم ازش راضی باشه.
یک روز گلاره در درس علوم، چیزهای خوبی راجع به گیاهان یاد گرفت، اون فهمید که گیاهان برای زندگی انسان ها خیلی مفیدند و قسمت زیادی از غذای مردم با استفاده از گیاهان تهیه می شه.
اون روز وقتی گلاره از مدرسه برگشت، توی حیاط خونه با دقت به باغچه کوچک خونشون نگاه کرد. بابا توی باغچه سبزی کاشته بود و در اطراف باغچه هم شمعدانی های قشنگ و پر گلی وجود داشت.
گلاره با خودش گفت: اگه سبزی و درخت میوه کاشته بشه خیلی خوبه ولی کاشتن گل و بوته به چه دردی می خوره؟ بهتره به مادر بگم به جای گل، چند تا درخت توی باغچمون بکاریم. اون وقت درخت ها بزرگ میشن و سیب، آلبالو، گیلاس، انار، انجیر و خرمالو می دن.
گلاره با همین افکار و در حالی که تصور می کرد چه خوب می شه اگه این همه درخت میوه تو خونشون داشته باشن، دوید و وارد خونه شد و فریاد زد، مامان، مامان کجایی؟ مادر گفت: سلام دختر قشنگم. چرا این قدر هیجان زده ای؟
گلاره گفت: مادر می شه گل های داخل باغچه رو از جا در بیاریم و به جای اونا درخت بکاریم؟ مادر گفت: دختر گلم، باغچه حیاط ما کوچیکه و نمی شه در باغچه به این کوچیکی چند تا درخت بکاریم چون خاک باغچه ما نمی تونه غذای مورد نیاز تعداد زیادی درخت رو تأمین کنه. این گل ها و سبزی ها هم که می بینی با زحمت و رسیدگی پدر سبز شدن و رشد کردن.
پدر خاک باغچه رو چند بار عوض کرده و مواد غذایی مخصوص گیاهان رو که بهش کود می گن، اضافه می کنه. در ضمن در اطراف خونه ما ساختمان های بلندی وجود داره و نمی گذاره نور آفتاب که برای رشد گیاهان لازمه به باغچه برسه، برای همین هم فقط می تونیم مقداری سبزی و گل توی باغچمون بکاریم.
گلاره دلش گرفت اما مادر که نمی خواست گلاره غصه دار بشه گفت: ناراحت نشو، همه میوه ها که از درخت ها به وجود نمیان. بوته توت فرنگی وقتی در خاک قرار بگیره زیاد می شه و اگه قول بدی که خوب مواظب بوته ها باشی، به پدر می گم یک بوته توت فرنگی تو باغچه بکاریم اون وقت تو می تونی به جای آلبالو و گیلاس، توت فرنگی پرورش بدی و توی فصل بهار، کلی توت فرنگی از باغچه بچینی. گلاره خیلی خوشحال شد، صورت مامانو بوسید و از او تشکر کرد.
مادر گفت: گل ها، زیبایی خاص خودشون رو دارن، درخت ها و بوته ها هم همین طور و خدای بزرگ هر چیزی رو به منظور خاصی آفریده و ما نباید بگیم گل ها به درد نمی خورن یا درخت سیب از گیلاس بهتره و باید خدا رو شکر کنیم که این همه نعمت و زیبایی رو آفریده.
منبع : روزنامه خراسان
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران احمد وحیدی مجلس مجلس شورای اسلامی چین دولت سیزدهم خلیج فارس دولت لایحه بودجه 1403 شورای نگهبان حجاب مجلس یازدهم
روز معلم تهران آموزش و پرورش هواشناسی قوه قضاییه شهرداری تهران فضای مجازی سلامت پلیس دستگیری شورای شهر تهران شورای شهر
بانک مرکزی خودرو بابک زنجانی قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا ایران خودرو سایپا دلار مالیات بازار خودرو تورم
تلویزیون سریال سعید آقاخانی سینمای ایران سینما نون خ موسیقی تئاتر دفاع مقدس فیلم کتاب رسانه ملی
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس روسیه نوار غزه ترکیه افغانستان بنیامین نتانیاهو
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید سپاهان تراکتور بایرن مونیخ باشگاه استقلال لیگ برتر فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی تبلیغات ناسا تسلا اینستاگرام اپل فناوری همراه اول آیفون گوگل
داروخانه خواب دیابت مسمومیت کاهش وزن چاقی سلامت روان بارداری آلزایمر